• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 20 آذر 1401
کد مطلب : 179663
+
-

«گرگ سالی» را بشنویم

کتاب صوتی «گرگ سالی» نوشته امیرحسین فردی، داستانی مربوط به پیش از انقلاب اسلامی است که با صدای آرش نوروزی روایت می‌شود. جزئیات این کتاب آنقدر دقیق و زیاد است که همانند فیلمی می‌توانید شخصیت‌ها را تصور کنید. امیرحسین فردی رمان «گرگ سالی» را در واپسین روزهای عمر خود برای انتشار آماده کرده بود. این رمان ادامه‌ای است بر رمان موفق «اسماعیل» که با مضمونی ضداستعماری به نگارش درآمده است. رمان «گرگ‌سالی» که توسط انتشارات سوره مهر چاپ شده، روایت داستانی بخشی از زندگی اسماعیل، جوانی مذهبی است که در یک بانک مشغول به‌کار بوده، اما بنا به دلایلی از شغلش در بانک استعفا می‌دهد و برای دیدن معلمی به نام «مش عمواوغلی» رهسپارروستای «بالی جا» در اطراف مشکین‌شهر می‌شود. در همان حوالی اسماعیل از مغازه‌داری می‌شنود که گرگ‌های آدمخوار که مثل بقیه گرگ‌ها هم نیستند، در حوالی روستا و روستاها اطراف پرسه می‌زنند. گرگ‌ها نه با گاو کار دارند و نه با گوسفند و فقط طرف آدم می‌روند و داستان با همین محور شکل می‌گیرد. «گرگ‌سالی» رمانی یکدست با موضوع انقلاب اسلامی است؛ موضوعی که نویسنده به‌شدت به آن معتقد بوده و این باور او در شخصیت‌هایی که خلق می‌کند نمود می‌یابد. شخصیت‌هایی چون اسماعیل که روحیه آزادی و استقلال دارند و با شجاعت درمقابل استبداد ایستادگی می‌کنند. رمان صوتی «گرگ‌سالی» رمانی پرکشش است که درفضایی روستایی دردامنه‌های سبلان اتفاق می‌افتد و شنونده را وامی‌دارد که تا پایان آن را گوش کند. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:
«بعد ازظهر آخرین روز زمستان، کنار جاده باریکی که به روستای بنفشه دره می‌رسید، از مینی‌بوس پیاده شد. همانجا ساکش را روی زمین گذاشت و به دور و برش نگاه کرد. در چشم‌اندازش دشت صاف و همواری دیده می‌شد که تا کوهپایه‌های دور دست کشیده شده بود. خاک نرم و پوک بود. سبلان باز هم روبه‌رویش بود اما این‌بار از جبهه جنوبی آن را می‌دید، پرهیبت، مانند شتری کوهان‌دار. پر برف و با پاره ابرهایی که مانند گردن آویز، گرد قله‌ها و بر یال‌های سبزش آویخته بودند. این صحنه از سبلان را در کودکی‌هایش که همراه پدر به بنفشه دره آمده بود به یاد داشت. و به یاد داشت که پندارهای کودکانه‌اش آن شتر عظیم‌الجثه و در حال حرکت به‌سوی مقصدی نامعلوم، آرام و بی‌توقف همچنان می‌رفت.»
بخش جذاب و جالب توجه داستان، توصیف آدم‌هایی با فرهنگ خاص دامنه‌های سبلان که برای کسانی که فرهنگ روستایی را می‌شناسند، آشناست. مثل این است که با این آدم‌ها زندگی کرده‌ایم.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید