• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
دو شنبه 7 آذر 1401
کد مطلب : 178412
+
-

حکایت ذوقی‌شدگان غیرفوتبالی

جواد رسولی-کارشناس رسانه

حکایت درخشانی در دفتر دوم مثنوی معنوی هست که در آن مولانا جلال الدین رومی برایمان داستان یک صوفی را تعریف می‌کند. صوفی مسافر در راه به خانقاهی می‌رسد و شب قصد می‌کند آنجا بماند. خرش را آب و علف می‌دهد و در طویله می‌بندد و به جمع صوفیان می‌رود. صوفیان که فقیر و گرسنه بودند پنهانی خر مسافر را می‌فروشند و غذا و خوردنی می‌خرند و آن شب جشن مفّصلی برپا می‌کنند. صاحب خر را گرامی می‌دارند.خوردنی‌ها را می‌خورند و رقص و سماع آغاز می‌کنند. در آن حال رقص و شور و حال مطرب آهنگی را ضرب می‌گیرد و می‌خواند با دم « خر برفت و خر برفت و خر برفت».
صوفیان با این ترانه گرم می‌شوند و تا صبح رقص و شادی می‌کنند. مسافر نیز به تقلید از آنها ترانه خر برفت را با شور می‌خواند. هنگام صبح همه خداحافظی می‌کنند و صوفی هم بارش را برمی‌دارد و به طویله می‌رود تا به راهش ادامه دهد. اما خر در طویله نبود. از خادم خانقاه می‌پرسد خر من کجاست. خادم می‌گوید صوفیان گرسنه حمله کردند خر را بردند و فروختند. صوفی می‌گوید چرا به من خبر ندادی خادم می‌گوید چندبار آمدم تو را خبر کنم. دیدم تو از همه شادتر هستی و بلندتر از همه می‌خواندی خر برفت و خر برفت. فکر کردم خودت خبر داشتی و می‌دانستی. صوفی گفت: آن غذا لذیذ بود و آن ترانه خوش و زیبا، مرا هم خوش می‌آمد. «عکسِ ذوقِ آن جماعت می‌زدی / وین دلم ز آن عکس، ذوقی می‌شدی».
آنچه در جو ساخته شده علیه تیم ملی ایران در نخستین بازی جام جهانی رخ داد بسیار شبیه همین حکایت مولاناست. گروهی با قصد و نیت کاملا روشن برای آسیب زدن به ملیت ایرانی و روح جمعی ایرانیان هرچه توانستند برای بدنام کردن بازیکنان تیم ملی انجام دادند. کلیپ ساختند و تصاویر ترسناک از آنها تولید کردند و به لباس‌هایشان در عکس‌ها خون پاشیدند و فضایی ساختند که انگار هرآنچه در این دو ماه در ایران رخ داده مقصرش این بچه‌ها هستند. بعد هم همدیگر را تشویق به هم‌رسانی و هشتک و -این قسمتش دیگر باورنکردنی است- خوشحالی برای گل‌های تیم انگلستان کردند. آنچنان فضای عجیبی برای تیم ملی ساختند که همه تمرکز و روحیه آنها را از بین بردند. و بعد بر سر نتیجه‌ای که حاصل شد شادی و خوشحالی کردند. بدون آنکه بفهمند درست شبیه همان صوفی بخت برگشته حکایت مولانا رفتار می‌کنند. در حال شادی و جشن برای امری هستند که نتیجه‌اش تخریب و ویرانی همه آن چیزی است که با رنج و مشقت و همت بسیاری از ایرانیان ازجمله خودشان به‌دست آمده است. تیم ملی مال همه ایرانیان است. کشور ایران متعلق به همه ماست. عکس ذوق آن جماعت هم تاریخ مصرفی دارد و تمام می‌شود.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :