علمی- تخیلی
از فیلمهایی که الگوهای خود را از ژانری کم طرفدار در سینمای ایران گرفته و تداومی نیز در سینمای ایران نداشته، میتوان به فیلم آقای هیروگلیف(غلامعلی عرفان/ 1359) اشاره کرد. یک اثر علمی- تخیلی با زمینههای سیاسی چپ. اثری غریب برای سینمای ایران که نمونه مشابه آن هرگز ساخته نشد. ژانر علمی- تخیلی و الگوهای روایی آن هرگز در سینمای ایران با اقبال عمومی روبهرو نشده. این فیلم به نمایش هم درنیامد.
تریلرهای محیط کارگری
در سال 1360دو فیلم با موضوع زندگی کارگر و طبقات کارگر ساخته شد: رسول پسر ابوالقاسم(داریوش فرهنگ) و 1936(محمد بزرگنیا). هر دو فیلم به شرایط زندگی کارگران میپردازند. فیلم فرهنگ به شرایط اقتصادی و معیشت سخت کارگردان کورههای آجرپزی و فیلم بزرگنیا به حضور یک کارگر کارخانه جنرال موتورز در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی. هر دو فیلم از پیشاهنگان سینمای مستند نمای ایرانی هستند که در دهههای بعد الگوها و قراردادهای خود را بهوجود آوردند. این دو اثر هرگز نمایش عمومی نداشتند.
تریلرهای انتقامی
فیلمهایی که در آن یک فرد آسیبدیده از فرد، جامعه یا شرایط دست به انتقام گرفتن از بانیان این خسارت میکند. این الگو در دهه 60دستمایه فیلمهایی چون مشت(سیامک اطلسی/ 1363) و شب حادثه(سیروس الوند/ 1367) شد. تریلرهایی که در آن انتقام موضوع اصلی هیجان است. در مشت، قهرمان آسیب دیده، میخواهد حیثیت خود در محیط کاری را احیا کند و در شب حادثه مردی با اهمال باعث مرگ فرزند کسی میشود و زمان مکافاتش میرسد. مشت اکران موفقی داشت. اما شب حادثه فیلم موفقی نبود. تصویرآخر(مهدی صباغزاده/ 1365) یک تریلر پزشکی در زمینهای مشابه نمونه ناموفقی از این نوع تریلرهابود.
تریلرهای ورزشی
2فیلم در دهه 60بهطور مشخص درباره قهرمانان ورزشی هستند. هر دو فیلم با کمک دولتی ساخته شدند و هر دو را 2کارگردان و فیلمنامهنویس پرکار این دهه ساختهاند. خط پایان(محمدعلی طالبی/ 1365) با فروش نزدیک به 7میلیون تومان پروژه بسیار موفقی بود. اما فروش این فیلم هرگز منجر به ایجاد چرخه فیلمهای ورزشی نشد. خط پایان داستان یک قهرمان دوچرخهسواری را روایت میکرد. در سینمای ایران نسبت به ساخت فیلمهای ورزشی همیشه یک نگرش منفی وجود دارد که فیلم ورزشی نمیفروشد. مثالهای زیادی برای تأیید این حرف وجود دارد و مثالهای کمی برای رد آن. فروش خط پایان، بیشتر یک اتفاق تلقی شد یا یک زمینه برای ساخت فیلمهای مشابه. 2 سال بعد شکست تجاری صعود(فریدون جیرانی)، فیلمی درباره کوهنوردی، دلیل محکمی برای ادامه ندادن چرخه فیلمهای ورزشی در سینمای ایران شد.
تریلرهای مهاجرت و عبور از مرز
در کنار چرخه فیلمهای فرار ساواکیها از ایران، فیلمهایی هم ساخته شدند که قهرمانان یا مسئله قهرمانان مهاجرت و یا عبورغیرقانونی از مرز و سفر به کشورهای همجوار بود. در سال 1360، فیلم فرار (جمشید حیدری) با موفقیت به نمایش درآمد. فیلمبرداری در آلمان و نمایش زندگی محنتبار ایرانیان مقیم خارج از کشور از دلایل اصلی موفقیت این فیلم بود. در سال 1366دو فیلم از دو کارگردان با سابقه و جوان سینمای ایران درباره عبورغیرقانونی از دریای جنوب به نمایش درآمد. اقتباسی از داشتن و نداشتن اثر ارنست همینگوی از ناصر تقوایی و گمشدگان ساخته محمدعلی سجادی. فیلم اول تریلر- جنایی و فیلم دوم از میانه به یک اثر عرفانی درباره گمشدگی انسان در هستی تبدیل میشد. هر دو اثر در گیشه با سردی تماشاگران روبهرو شدند. یک سال بعد منوچهر مصیری با ساخت فیلم مکافات، الگوهای روایی داستان ناخدا خورشید را در بستری تجاریتر استفاده کرد و فروش کمتری نسبت به اصل خود داشت و برای همیشه پرونده این نوع تریلرها را بست.
تریلرهای جنایی
در سینمای محافظهکار ایران که فقر تولید همیشه، مهمترین عامل برای جلوگیری از تنوع ژانری و سرکوب خلاقیتهای فردی در قالب الگوهای روایی و اجرایی است، سینمای جنایی نسبت به ژانرهای کم توجه شده، بیشتر مورد اقبال بوده. به جز نیمه اول دهه 40که جناییسازی در سینمای ایران، چرخه اول تولید بود و فیلمهای ساموئل خاچیکیان بیشترین اقبال را داشتند. در دهه 60نیز ماننده باقی دههها خبری از جناییسازی متداوم نیست. بازجویی یک جنایت (محمدعلی سجادی/ 1363) با فروش بیش از 2میلیون تومان در سال فروشهای بالای 6میلیون برای شروع چرخه جنایی جانی ندارد. در این دهه بیشترین تریلرهای جنایی، فیلمهایی درباره قاچاق اشیای عتیقه است. به جز یوزپلنگ (س. خاچیکیان/ 1365) که با تلفیق الگوی فرار ساواکیها با تریلر جنایی در زمینه اشیای عتیقه به موفقیت نسبی میرسد، فیلمهایی چون گودال (محمد حسنزاده/ 1366)، سیمرغ (اکبر صادقی/ 1366)، محموله (سیروس الوند/ 1366) با شکست تجاری روبهرو شدند. تریلرجنایی جنگلبان (منوچهر حقانیپرست/ 1366) و تریلرسرقت شبح کژدم (کیانوش عیاری/ 1366) هر دو با اینکه سعی میکنند، الگوهای ژانری را تا حدود قابل توجهی بومی کنند، اما موفق نمیشوند که مردم را بهسوی خود جلب کنند.
فیلمهای ترسناک
نساختن فیلم ترسناک در سینمای ایران، تا مرز یک تابو پیش رفته. فیلمسازان ایرانی از ساخت این فیلمهای پرطرفدار میترسند. این ترس ریشه در قابلیتهای تعریف نشده شغل کارگردانی و تهیهکنندگی در سینمای بومی نشده ایران دارد. دهه 60در زمینه تولید فیلم ترسناک دوران کیفی قابل مثالی است. فیلمهای طلسم (داریوش فرهنگ/ 1366)، باد سرخ (جمشید ملکپور/ 1366) و شب بیستونهم(حمید رخشانی/ 1369) تنها نمونههای ترسناک این دوره هستند. طلسم و شب بیست ونهم بهعنوان دو اثر گوتیک و شوکآور از سینمای ترسناک آثاری قابل تامل هستند. هر دو در بومی کردن داستان خود در زمینه تاریخ و خرافات موفق میشوند. اقبال عمومی از این دو اثر هم به این دلیل است. ترس از سینمای ترسناک در سینمای ایران به رغم این نمونههای موفق همچنان ادامه دارد.
سه شنبه 1 آذر 1401
کد مطلب :
177765
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/KOZw8
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved