قابل پیشبینیترین خبر این روزهای فوتبال ایران، جدایی فیروز کریمی از نفت آبادان بود. بعد از انتخاب شگفتانگیز رضا پرکاس بهعنوان سرمربی تیم آبادانی در آغاز فصل، او بهدلیل کسب نتایج ضعیف برکنار شد و باشگاه گزینه عجیبتری را برای جانشینیاش انتخاب کرد؛ فیروز کریمی. بدون تعارف باید گفت سالهاست که دوران مفید کاری کریمی به پایان رسیده است. او بیشتر از 30سال قبل و در فرمت ساده و خلوت جام باشگاههای آسیا با پاس قهرمان قاره شد و طبیعتا تا یکی، دو دهه بعد بازار خوبی داشت، اما هرچه جلوتر رفتیم مزایای فنی کریمی جای خودش را به امتیازات حاشیهای همچون بذلهگوییهای او داد. این شیوه در ابتدا مورد توجه بود و کریمی را در کانون توجهات قرار داد. او حتی موفق شد «سینی گلآقایی» را هم ببرد، هرچند حالا سالهاست که دیگر خود گلآقا هم منتشر نمیشود. این بخش از داستان هم بهتدریج تکراری و لوس شد تا کریمی کاملا به حاشیه رانده شود. از این منظر انتخاب او بهعنوان سرمربی تیم بحرانزده نفت آبادان از همان ابتدا عجیب مینمود.
صنعت نفت سیوسومین تیم فیروز کریمی در دوران مربیگریاش بود. بسیاری از تیمهایی که او در آنها کار کرده، امروز یا وجود خارجی ندارند یا اساسا تغییر هویت دادهاند؛ از همان پاس تهران تا بهمن کرج و پلیاکریل و استقلال اهواز و البته ابومسلم و داماش گیلان و بسیاری دیگر از این تیمها. وقتی او به نفت آبادان آمد، کمترین خوشبینی در مورد موفقیتش وجود داشت و به سرعت روشن شد منتقدان اشتباه نمیکردند. کریمی که چشمبسته قول داده بود تیم آبادانی را در جدول تکرقمی کند، سرانجام بعد از تحمل 2مساوی و 3شکست در 5بازی از هدایت طلاییپوشان برکنار شد. کریمی توانست صنعت نفت آبادان را پایینتر از ملوان و نفت مسجدسلیمان در قعر جدول ردهبندی بنشاند. این داستان مردی است که سالهاست دیگر کسی به حرفها و کارهایش نمیخندد.
دیگر کسی نمیخندد
در مورد فیروز کریمی که همه میدانستند در نفت آبادان ناکام خواهد بود
در همینه زمینه :