راسته آهنگرها
کتاب «راسته آهنگرها» خاطرات خودنوشت محمدحسین شمشیرگرزاده، روایتی از زندگی یک جوان دزفولی در سالهای خدمت سربازی در ماههای آغازین تهاجم ارتش بعثی عراق به خوزستان است. صاحب این خاطرات روزنوشت در سالهای میانسالی با رجوع به یادداشتهای چند دهه پس از پایان جنگ تحمیلی و دوران جنگ تحمیلی، ضمن توجه دقیق به جزئیات و مستندات وقایع، به روایت خاطرات دوران کودکی، نوجوانی، خدمت نظام وظیفه، رزم و ایثارگری در راه باورهای اعتقادی و آرمانهای نسل جوان برآمده از انقلاب اسلامی در دهه60پرداخته است. این کتاب، نوشتههای سربازی است که مسیر زندگی خود را در خدمت مقدس سربازی پیدا کرد. این اثر بهعنوان نمونهای از خاطرات خودنوشت و مستند است و میتواند الگوی خوبی برای رزمندهها و ایثارگرانی باشد که توانایی ثبت و ضبط خاطرات خود را دارند. در بخشی از کتاب میخوانیم: یک روز قبل از عملیات موهایش را کوتاه کردم. روز عملیات یک پایش قطع شد. ناراحت بودم. روی برانکارد دیدمش، روحیه بالایی داشت. نزدیکش که رسیدم، پرسیدم: «ابوالفضل پات قطع شده؟!» خندید و گفت: «دیروز تو سرمو کوتاه کردی، امروز بعثیها پایم را.» با خنده گفتمش: «فعلاً دوره دوره کوتاهکردن اعضای ابوالفضله.» بیمعطلی گفت: «ولی خدا رو شکر هنوز زبونم کوتاه نشده!» میخندید و بلبلزبانی میکرد، انگار نه انگار یک پایش قطع شده... .» انتشارات سوره مهر کتاب راسته آهنگرها را در 496صفحه و در بخش خاطرات دوران دفاعمقدس منتشر کرده است.