نظر تاریخپژوهان و مورخان و جهانگردان مسلمان و غربی درباره مقبره کورش چیست؟
پاسارگاد؛ مقبره کورش یا بنایی دیگر؟
طی روزگار پس از اسلام، مورخان مسلمان کمتر به موضوع آرامگاه پاسارگاد ورود کردهاند، به طوری که اشاره به مقبره کورش در منابع مورخان مسلمان بسیار اجمالی و اندک است. اما در میان آنها که به موضوع کورش و به طور ویژه آرامگاه وی ورود کردهاند، نخستین فرد «ابنبلخی» است که در حدود 498 تا 511هجری قمری کتاب ارزشمند «فارسنامه» را نگاشته و به آرامگاه کورش اشاره داشته است. توضیح درباره پاسارگاد که به آرامگاه کورش شهرت دارد، در بیان ابن بلخی و کتاب فارسنامه چنین است: «مرغزار کالان نزدیکی گور مادر سلیمان است. طول آن چهار فرسنگ، اما عرض ندارد مگر اندکی و گور مادر سلیمان از سنگ کردهاند».
پس از ابنبلخی، «حمدالله مستوفی» صاحب کتاب «نزههالقلوب» در حدود سال 740هجری قمری از این آرامگاه یاد کرده است اما تشابه بسیار نوشتههای او با توضیحات ابنبلخی نشان میدهد که احتمالا از روی کتاب «فارسنامه» نگاشته شده باشد. او نیز این مکان را متعلق به مادر حضرت سلیمان(ع) میداند.
حاجمیرزاحسن حسینیفسایی در کتاب ارزشمند «فارسنامه ناصری» این بنا را به نام «مشهد امنبی» یاد کرده است.
در میان اوراق و خاطراتی که مورخان یا تاریخپژوهان غربی، از جهانگردی خود به یادگار گذاشتهاند اشاراتی به پاسارگاد وجود دارد.
اولین جهانگرد اروپایی که از این آرامگاه یاد میکند جوزپه باربارو (Barbaro Josafat) جهانگرد ونیزی است که در سال 1474میلادی بازدیدی از آن داشته است. جوزپه باربارو در اینباره مینویسد: «گوری است که گویند قبر مادر سلیمان است و بر فراز آن کلیسای کوچکی است که خطوط عربی بر آن کندهاند. ایرانیان آن را مادر سلیمان خوانند و این بنا رو به مشرق است».
اما نخستین کسی که بنای پاسارگاد را به کورش، منتسب و آن را آرامگاه او قلمداد کرد، جیمز موریه بود که 2 بار در سالهای 1808 و 1811میلادی بدانجا سفر کرده بود. با اینکه موریه بعدها از این نظر خود پشیمان شد و آرامگاه کورش و پاسارگاد را جایی در اطراف فسا گمان داد اما دیگرانی همچون سِر رابرت کرپورتر در سال 1818میلادی و کلودیوس جیمز ریچ در سال 1821میلادی نظریه او را پذیرفتند. این در حالی بود که عدهای دیگر و ازجمله دلاواله، اوزلی، لاسِن، اوپرت، سایس و ژان دیولافوآ آرامگاه کورش و پاسارگاد را در اطراف فسا میدانستند. علاوه بر این، عدهای دیگر نیز نظرات متفاوتی داشتهاند. آلبرشت فون ماندِلسو در سال 1638میلادی و به تأسی از روحانیون مسیحی مقیم شیراز، این مقبره را مدفن مادر سلیمان، چهاردهمین خلیفه پس از حضرت علی دانسته است. سِر ویلیام اوزلی در سال 1811میلادی مدعی میشود که تختجمشید یا پرسپولیس، همان پاسارگاد/ پارسهگرد و محل آرامگاه کورش است و زاکارتی نیز بنای موسوم به زندان سلیمان را آرامگاه او دانست. چریکف در سال 1847مقبره مادرسلیمان را قبر بهمن ـ پادشاه کیانی ـ معرفی کرد. مارسل دیولافوآ آن را مقبره ماندانا (مادر کورش) و اوپرت نیز آن را مقبره کاساندان (زن کورش) دانستهاند. ویسباخ بدون آنکه نظری در مورد محل آرامگاه کورش بدهد، بنای فعلی موسوم به مقبره مادرسلیمان را آرامگاه کورش نمیداند.
پژوهشگران معاصر ایرانی درباره این بنا چه میگویند؟
پروفسور عبدالمجید ارفعی (نخستین مترجم استوانه کورش از زبان اصلی بابلی نو به فارسی) درخصوص آرامگاه کورش در پاسارگاد معتقد است: «هیچ سندی برای آنکه تأیید کند که این آرامگاه در پاسارگاد، مقبره کورش است، در دست نداریم. عدهای براساس شواهد گفتهاند که این آرامگاه منسوب به کورش است؛ حال آنکه پاسخی برای سؤالاتی ازجمله اینکه این بنا واقعا آرامگاه است یا خیر؟ بعد از کورش ساخته شده یا خیر؟ و دهها سؤال دیگر، نداریم. این آرامگاه با توصیفی که در کتابهای یونانی آمده، مطابقت ندارد. این بنا نوشتهای مبنی بر تأیید آرامگاه کورش بودن در خود ندارد».
پ.ن: کاری از انجمن علمیپژوهشی تاریخ جامعهالزهرا(س) قم