رهبر معظم انقلاب: اگر به تاریخ کشورمان از هزارها سال پیش تا امروز نگاه کنید - از آن وقتی که تاریخ مدون داریم - میبینید حکومت فردی مطلقه دیکتاتوری، حکومت یک جمع معدود با ریاست یک فرد بر عامه مردم، بدون اینکه عامه مردم اندک اختیاری در اداره این کشور داشته باشند، داشتهایم. این، تاریخ ماست. سلطنتهای ما، همه از این قبیل بودهاند. آن پادشاهانی که ما آنها را احترامشان هم میکنیم؛ پادشاهان مقتدر غزنوی، سلجوقی، بعد بیایید تا برسید به دوران صفویه؛ شاهعباس، شاه اسماعیل، شاهطهماسب، آنها هم همینجور بودند. اینها پادشاهان خوب مایند؛ اما همین پادشاهان خوب، چهجوری این مملکت را اداره کردند؟ سجل و شناسنامه این مملکت از لحاظ اداره حکومتی چیست؟ این است: یک نفر در رأس، همه مطیع او. و این مجموعه، ادارهکننده کل سرنوشت این کشور هستند و آحاد مردم هیچ تأثیری ندارند و مملکت مال اینهاست. پادشاه به وزرای خودش میگفت: نوکران من! نوکرش هم بودند. واقعش هم همین بود. ناصرالدین شاه و محمدشاه و فتحعلیشاه و بقیه و بعدیها حتی به وزراشان، به صدراعظمشان میگفتند: شما نوکر خوبی هستید! فرهنگ سیاسی در کشور این بود. وقتی که نخستوزیر و وزیر، نوکر شاهاند، رئیس فلان اداره، گفت: جایی که شتر بود به یک غاز / خر، قیمت واقعی ندارد! مردم هم که مثل «هباء منبثا»؛ هیچ. مملکت متعلق به یک جمع معدود و در حقیقت متعلق به یک فرد بود. این تاریخ ماست. 1386/08/31
پادشاهان دوران قاجار، دشمن عمل فردی دین نبودند؛ دشمن نفوذ دین بودند. همین «فتحعلیشاه» و «محمدشاه» و اینها هم که در شرح حالشان میخوانید شب جمعه، فتحعلیشاه یک آخوند مخصوص داشت که میآمد برایش دعای کمیل میخواند؛ اگر یک دینداری، اندکی با قدرت و سلطنت او اصطکاک پیدا میکرد یا در محیط کار او خودی نشان میداد، با مشت میکوبید توی مغز دین و دیندار. اینطوری بودند اینها! محمدشاه نیز همین گونه بود. «ناصرالدین شاه» هم از همهشان بدتر بود. «مظفرالدین شاه» نیز همینطور بود. اینها در عمل شخصی خودشان، تدین ظاهری داشتند. به دوران پهلوی که رسید، به کلی همهچیز از بیخ و بن کنده شد. 1372/05/07
این تاریخ ماست!!
در همینه زمینه :