• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
یکشنبه 8 آبان 1401
کد مطلب : 175513
+
-

مردی که حرف‌هایش ناتمام ماند

تقویم سالمرگ
مردی که حرف‌هایش ناتمام ماند

عاشقانه بود؛ گفته بود: «تو نسیم خوش نفسی/ من کویر خاک و خس‌ام/ گر به فریادم نرسی/ همچو مرغی در قفسم/ تو با منی اما…/ من از خودم دورم». و گفته بود: «در اوج تنهایی/ اگر زمین ویرانه شود/ جهان همه بیگانه شود/ تویی که با مایی». اینها بود که وقتی مردم در سال ۱۳۷۵ برای اولین‌بار شنیدند گوش‌هایشان عاشق شد و آلبوم «نیلوفرانه» شد پرفروش‌ترین آلبوم موسیقی سنتی تاریخ ایران. کار، کار قیصر امین پور بود و آن دلِ نازک عاشقانه‌اش. خوزستانی بود؛ دلیل اینکه خونش گرم بود و دلش گرم بود و نفسش گرم بود. وقتی ۴۸ سالش بود، رفت و خیلی‌ها دانستند که خسارتی خورد به شعر. تنفس صبح، در کوچه آفتاب، مثل چشمه، مثل رود، ظهر روز دهم، آینه‌های ناگهان، گل‌ها همه آفتابگردانند، بی‌بال پریدن، توفان در پرانتز، ‌به قول پرستو، دستور زبان عشق و سنت و نوآوری آثاری است که از او برجای مانده است.
درباره قیصر امین‌پور گفته‌اند شعرش «بر ظرفیت‌ها و توانمندی زبان فارسی افزوده است» و کلامش «نوآوری در بلاغت» است و توانسته «ویژگی‌های سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و شعر نیمایی را با شعرهایش تلفیق کند». اینها یعنی چه؟ یعنی مانند همین شعرهایی که از قیصر امین‌پور می‌خوانیم؛ به جای پُرگویی درباره شاعری تا این‌اندازه عاشق و دل‌‌نازک، یکی از شعرهای زیبایش را بخوانیم که شاید این‌طوری خودش هم بیشتر دوست داشته باشد.

حرف‌های ما هنوز ناتمام
تا نگاه می‌کنی
وقت رفتن است، 
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی…
ای دریغ و حسرتِ همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر می‌شود!

 

این خبر را به اشتراک بگذارید