محمد میلادی-جامعهشناس
۴۰روز از اعتراضات و تبدیل آن به اغتشاشات به بهانه مرگ مرحومه مهسا امینی میگذرد. شعارشان زن، زندگی و آزادی است. آنچه در عمل از اینها دیده نمیشود احترام به مقام زن و زندگی عزتمندانه و آزادیهای اجتماعی است. برای نمونه در دانشگاه که باید منصه ظهور مترقیترین اندیشهها، متعالیترین راهبردها و مهمترین تریبون جامعه برای پیگیری مطالبات مردم توسط دانشجویان باشند برخلاف آن جملات و شعارهای رکیک و فحاشی در دانشگاه توسط برخی دانشجویان سر داده شد که در تاریخ سیاسی، اجتماعی و علمی ایران تا به امروز سابقه نداشته است. درخصوص آگاهیبخشی شاید در ابتدا صحنه برای عدهای فریبخورده، تحریک شده و معترض غبارآلود و غیرقابل تشخیص بود ولی با گذشت زمان و تا به امروز که شاهد حرکت تروریستی داعش در حرم حضرت احمدابنموسی(ع) در شیراز هستیم دیگر جای هیچگونه ابهام و تردیدی در فهم نقشه شوم دشمن باقی نمیگذارد که جبهه استکبار و اتاق فرماندهی ضدانقلاب چه خوابی برای فردای ایران دیده است. از پرچمهای برافراشته شده در تجمعاتشان به روشنی میتوان دریافت که تمامیت ارضی، یکپارچگی و همبستگی اجتماعی ایران هدف است و تنها نامی که در فردای براندازی باقی نخواهد ماند ایران است! رویکرد مدارا، صبر استراتژیک و مشی خویشتندارانه حاکمیت اسلامی در برخورد با اغتشاشگران که نام معترض بر خود گذاشتهاند - شما بخوانید براندازان - موجب شده تا برخی جریانات و افراد گستاخانه با اشتباهات محاسباتی نتیجهگیری کنند که نظام اسلامی خسته شده و دیگر کار انقلاب اسلامی تمام است! ولی با ترسیم نقش محوری انقلاب اسلامی در خط مقاومت منطقه، ممانعت مقتدرانه از تغییر مرزهای بینالمللی در جنگ ارمنستان -آذربایجان با هشدار قاطع ایران در میدان و دیپلماسی، رونمایی از گوشههای منحصر به فرد از توانمندیهای نظامی ایران و در آخر خنثی و بیاثرسازی تحریمها به واسطه تدابیر مبتنی بر اصول اساسی عزت، حکمت و مصلحت در دوره جدید ریاستجمهوری، باید وضعیت موجود را با جهاد تبیین برای آحاد مردم و بهویژه فریبخوردگان تشریح کرد تا بدانند و اقناع شوند که امروز دیگر انقلاب اسلامی ایران یک قدرت منطقهای نیست بلکه با رهبری حکیمانه، مقتدرانه و هوشمندانه ولیامر مسلمین جهان، حضرت آیتالله امام خامنهای مدظلهالعالی مولفههای مبدل شدن به ابرقدرت جهانی یکی پس از دیگری در حال تحقق، تثبیت و بهرهبرداری از دستاوردها در پهنه و معادلات در سطح جهان است. همچنین در صحنهخوانی واقعیتهای اتفاق افتاده، امروز عدالتخواهان و رادیکالهای اصلاحطلب و اصولگرای مصلحتاندیش چه بخواهند یا نخواهند در زمین تعریف و تبیین شده ضدانقلاب بازی میکنند و بهعبارتی همه داشتهها و اثرگذاریهای اجتماعی آنان به سبد ضدانقلاب واریز و محاسبه خواهد شد و با این جهتگیری اشتباه آنها عملکردشان به سوخت موتور جریانات ضدانقلاب تبدیل میشود. اینکه عدالتخواهان ادامه اعتراضات را مطالبه میکنند و میان اتفاقات تروریستی شیراز و اغتشاشگران با معترضان مرزبندی قائل میشوند و آن را جدا و بیربط از هم تحلیل و تفسیر میکنند گذشته از اینکه فاقد صلاحیت و قدرت تحلیل در مناسبات سیاسی است در واقعیت در تقویت فشار ضدانقلاب بر نظام مقدس جمهوری اسلامی برای نقطهزنی ضدانقلاب همچون دیدهبان در میدان جنگ ایفای نقش میکنند و به اتاق فرماندهی و طرح ریزی ضدانقلاب برای آسیب رساندن به حیات انقلاب گرا میدهند. با تأسف باید از همسویی نرم و احتمالا از سر غفلت جریانات بهاصطلاح عدالتخواه و مدعی اصلاحطلبی با براندازان تشنه به خون این ملت، احساس نگرانی کرد. چرا برخی با تحلیلهای ناصواب و خطای محاسباتی وحشتناکی که دارند، فرق بین رفتار نه چندان صواب عدالتخواهانه با ترویج خشونت توسط سلطنتطلبها، همجنس بازها، کمونیستها، منافقین، تجزیهطلبان و امپریالیسم در برابر انقلاب اسلامی که در یک خط علیه ملت ایران صفآرایی آشکار دارند را نمیبینند؟!
بهنام اعتراض، بهکام برانداز
در همینه زمینه :