• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 5 آبان 1401
کد مطلب : 175260
+
-

مادر ایران

تاریخ شفاهی
مادر ایران

کتاب «مادر ایران» خاطرات شفاهی عصمت احمدیان، مادر شهیدان اسماعیل و ابراهیم فرجوانی با تحقیق سیدمحمد آل‌عمران و نرگس اسکندری و به قلم نورالهدی ماه‌پری است که از سوی انتشارات راه‌یار چاپ و منتشر شده است. این کتاب روایت داستانی از زندگی پرفراز و نشیب مادر شهیدان فرجوانی است که به ابعاد زندگی وی در مراحل مختلف ازجمله در دوران دفاع‌مقدس می‌پردازد. عصمت احمدیان ازجمله بانوان فعال در ستاد پشتیبانی دفاع‌مقدس اهواز بود که پس از جنگ هم به‌صورت جدی وارد فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی شده است. به‌طوری که او اکنون یکی از بانوان تأثیرگذار و الگو در شهر اهواز محسوب می‌شود و همچنان در سن بالای 70سالگی،  به‌دنبال کارآفرینی و ایجاد شغل برای مردم شهر است. در بخشی از کتاب «مادر ایران» می‌خوانیم:«ایست! از جاتون تکون نخورین.» صدای مرد ترس غریبی به جانم ریخت. رو کردم به بی‌بی‌زهرا و وحشت‌زده گفتم: «وای بیبی! حالا چه خاکی به سر کنیم؟» «هیچی. مگه گُناهمون چیه؟ اصلاً اینها کین؟» «بی‌بی من می‌ترسم.» «هیچ نترس. ما کار در راه خدا می‌کنیم. ترس نداریم.» مرد با صدای بلندتری گفت: «دست‌ها بالا. برنگردین. هرچی دارین بذارین رو زمین.» دست‌های خالی‌مان را گرفتیم بالا. آمدند نزدیک‌تر. پنج شش نفر بودند. یکی‌شان پرسید: «بچه خاک می‌کنین؟» همانطور که پشتم به آنها بود گفتم: «بیا ببین. این پا رو خاک می‌کنیم. یه تیکه گوشت آدم.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید