• پنج شنبه 25 مرداد 1403
  • الْخَمِيس 9 صفر 1446
  • 2024 Aug 15
دو شنبه 11 مهر 1401
کد مطلب : 172763
+
-

گفت‌و‌گو با مجید انتظامی، آهنگساز درباره حال و هوای این روزهای موسیقی کشورمان

موسیقی جنگ، نوای حماسه است

گپ
موسیقی جنگ، نوای حماسه است

سحر طاعتی-روزنامه‌نگار

نام مجید انتظامی با موسیقی دفاع‌مقدس گره خورده است. او را شاید بتوان خالق موسیقی جنگ و حماسه نامید؛ خالق ملودی‌های ماندگار. خالق موتیوهای جدید در موسیقی همچون سوت و صدای انسان در قعر زمین. آهنگسازی پیش‌رو در ساخت موسیقی فیلم که نامش با حماسه پیوند عمیقی دارد. سمفونی خرمشهر نخستین اثر حماسی‌اش بود اما شاید موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» را بتوان نقطه عطف موسیقی‌های مجید انتظامی دانست. او هوشمندانه موسیقی خلق می‌کند؛ همانطور که صدای نفس‌کشیدن جانبازان شیمیایی را با صدای سوت در موسیقی فیلم‌هایش تداعی می‌کند یا اعتراض همراه با مظلومیت را با صدای انسان در قعر زمین در فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی.
مجید انتظامی با موسیقی‌هایش زندگی می‌کند. با ملودی‌هایش حماسه‌های بسیاری را به تصویر کشیده است. با موتیوهای ماندگارش ذهن و روح مخاطبانش را ۴ دهه با خودش همراه کرده است. اما حالا دیگر خسته است؛ از شرایط نامناسب تالار وحدت و ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی. از حقوق نوازندگان ارکستر. از بی‌توجهی و عدم‌حمایت مدیران فرهنگی و موسیقی. 
از عدم‌انتشار بسیاری از آثار ضبط‌شده‌اش و از خیلی موارد دیگر اما باز هم دلش برای موسیقی و تنها تالاری که روزی بزرگان موسیقی دنیا را میزبانی کرده، می‌تپد. کسی که نزدیک به ۱۰۰ اثر موسیقایی درکارنامه هنری‌اش دارد نه دیگر سمفونی می‌سازد نه قطعه‌ای. او این روزها نیز با ناراحتی‌ای که همراهش است چوب رهبری ارکستر را در دست گرفته آن هم فقط به‌خاطر مرور آثار خاطره‌انگیزش وگرنه همانند همین ۱۵سال از دور نظاره‌گر روند موسیقی ایران بود.  مجید انتظامی فقط آهنگساز قطعات نوستالژیک نسل ما نیست بلکه نوازنده‌ای است که روزی با سازش ابوا، در کنار دیگر نوازندگان، ارکستر سمفونیک تهران را سرپا نگه داشت تا صدای تنها ارکستر سمفونیک ایران قطع نشود اما او نه‌تنها دیگر اثری خلق نمی‌کند بلکه دیگر‌ ساز هم نمی‌زند.او دیگر ‌ساز  نمی‌زند قطعه هم نمی‌سازد اما وقتی پای اجرای آثارش به میان می‌آید خودش چوب رهبری ارکستر را به‌دست می‌گیرد تا حس و حالش را از ساخت آثاری که برآمده از روح و قلبش است با روایت نوازندگان به مخاطبان ارائه کند. ‌

شما خالق یک ژانری از موسیقی هستید به اسم موسیقی دفاع‌مقدس که خیلی از آهنگسازان پیرو شما این ژانر را ادامه دادند. این نوع موسیقی را با چه فاکتورهایی خلق کردید؟
من عاشق یک چیزهایی در زندگی‌ام هستم و سعی می‌کنم به آنها نزدیک شوم. اوایل انقلاب بود که جنگ بدون اینکه ایران اطلاع داشته باشد شروع شد و هجوم مردم و نسل جوان به جبهه‌ها باعث تعجب همه بود برای اینکه آن موقع ایران آماده جنگ نبود و بچه‌های ما دست خالی به جبهه رفتند و از این خاک دفاع کردند. برای من خیلی مقدس است که یک تعداد جوان جان خودشان را دادند که الان ما اینجا نشسته‌ باشیم. تا تالار رودکی و تالار وحدت پابرجا باشد. اگر آن موقع این جوان‌ها نبودند معلوم نبود الان وضعیت چگونه بود. من به نوبه‌خودم فکر می‌کنم که باید پاسخگوی آن حماسه‌ها باشیم برای همین، حماسه خرمشهر را که نخستین موسیقی حماسی بود، نوشتم تا به امروز که بیش از ۱۰۰‌قطعه موسیقی دارم اما شاید باورتان نشود برای طی‌کردن این مسیر باید لباس آهنین به تن داشته باشید. البته که مسئولین لطف دارند و سعی می‌کنند همه‌‌چیز مهیا باشد ولی متأسفانه خیلی چیزها خراب شده و برای درست‌کردنش نیاز به زمان داریم. به عقیده من تالار وحدت حرمت دارد که حرمتش شکسته شده است. روزگاری در این سالن بزرگ‌ترین موزیسین‌های دنیا اجرا کرده‌اند. موزیسین‌ها با عشق کار می‌کنند ولی عشقی به آنها داده نمی‌شود. اعضای ارکستر حقوق‌های بسیار کمی دارند که در شرایط کنونی کفاف زندگی‌شان را نمی‌دهد. پس آقای وزیر از شما خواهش می‌کنم به این تالار برسید به ارکستر سمفونیک تهران برسید و نگذارید از بین برود. می‌دانم همه شما حسن نیت دارید دست‌ها بسته است و مشکلات زیاد است ولی این هم یکی از آن مشکلاتی است که باید حل شود.
در همه جای دنیا آثار سفارشی توسط آهنگسازان مطرح ساخته می‌شود اما چرا در کشور ما این مسئله مورد انتقاد است؟
همه جای دنیا کار سفارشی دارند. ارکسترهای بزرگ و مشهورشان به آهنگسازان سفارش ساخت اثر می‌دهند ولی در اینجا مثل اینکه کار سفارشی انجام‌دادن، بد است چون یک عده جبهه می‌گیرند و آدم حس می‌کند گناه کرده که کار سفارشی انجام داده است و جالب‌تر اینکه کسی که این کارها را سفارش داده، خودش کار را نمی‌شنود.
حدود ۱۰ سال پیش اثری را برای یک بنیادی ساختم و وقتی بعد از سال‌ها به سراغشان رفتم برای پیگیری انتشار اثرم و زمانی که به آنها گفتم اگر نمی‌خواهید این کار را پخش کنید بدهید ما پخش کنیم گفتند می‌شود یک سی دی هم به ما بدهید؛ یعنی کار را اصلا نداشتند. متأسفانه رئیس که عوض می‌شود همه‌‌چیز تغییر می‌کند. جای دیگری نیز درخواست ساخت سمفونی از من داشتند و حین صحبت گفتند که سمفونی انقلاب را اصلا نشنیده‌اند. خب ما برای چی داریم این کارها را می‌کنیم؟ دل من خیلی پر است. چرا مسئولین بایستی فقط در دهه فجر یا هفته دفاع‌مقدس یادشان بیفتد که آثار ما اجرا شود درصورتی که این کار باید همیشه ادامه پیدا کند. کار کمی نبوده که دشمن قسمتی از ممکلت ما را گرفته بود و یک تعداد جوان آنها را پس گرفتند. این کار کوچکی نبوده که ما فقط سالی یک‌بار بیاییم حماسه خرمشهر اجرا کنیم. به‌نظرم ما تا به امروز بایستی به عمر سال‌های جمهوری اسلامی سمفونی انقلاب داشته باشیم و ۴۰ تا اثر درباره حماسه خرمشهر داشته باشیم نه یک قطعه. این نشان می‌دهد که موسیقی، اهمیتی ندارد. ما داریم جوش می‌زنیم که موسیقی را زنده نگه داریم اگر ما جوش نمی‌زدیم موسیقی الان نبود.همه این اتفاقات باعث مایوسی از ادامه کار می‌شود.
شما ۱۰‌سال از صحنه اجرای موسیقی دور بودید قرار است به زودی کنسرت برگزار کنید؟
 من ۱۵ سال است که دیگر کار نمی‌کنم. من از موسیقی قهر کرده‌ام. بسیاری از هنرمندان سابق این عرصه را رها کرده‌اند. از بچه‌های حرفه‌ای سابق، هیچ‌کدام نیستند؛ برخی از آنها بازنشسته شده‌اند و برخی دیگر جذب کارهای دیگری شده‌اند اما بچه‌های جوان، مستعد و خوبی این روزها در عرصه موسیقی فعال هستند و خوشبختانه این روزها شرایط بهتر است. در مقایسه با چند سال قبل، کنسرت‌های بیشتری برگزار می‌شود و در همین فصل تابستان تعداد زیادی کنسرت در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد. از این‌رو فکر کردم شاید من هم بتوانم کمکی باشم و تصمیم به فعالیت گرفتم و برای نخستین بار است که سمفونی خرمشهر را به‌صورت کامل اجرا می‌کنیم.
چه‌کسی شما را ناراحت کرده که از موسیقی قهر کرده‌اید؟
همین‌هایی که برایشان کار می‌کنم. دیگر هم نمی‌نویسم. برای اینکه تا حالا این همه نوشتم چه شد. فکر کنید ۴ تا دیگر می‌نوشتم چه می‌شد هیچی!!
 اگر شما را نسل دوم آهنگسازان فیلم ایران پس از انقلاب درنظر بگیریم، خیلی از آهنگسازان نسل بعد، از شما متاثر بودند. شما نسلی بودید که موسیقی فیلم بعد از انقلاب  را رشد دادید و متحول کردید همه کارهایی که ساختید می‌توانست نقطه عطفی برای موسیقی فیلم بعد از انقلاب باشد. چرا می‌گویید این همه کار کردم هیچی.
من بیش از ۱۰۰ قطعه ساختم و هیچ آهنگسازی اندازه من موسیقی ضبط شده ندارد. من بالای ۱۰۰ ساعت موسیقی ضبط‌شده دارم بس است دیگر. من همه عمرم کار کردم این آخرای عمر هم باز بدوم بس است دیگر. از طرفی شما برای کسی زحمت می‌کشید که ارزش کارت را بداند وقتی نمی‌داند نکنی بهتر است.
هیچ‌کس نیامده به من بگوید تو از چه‌کسی و چه چیزی ناراحت هستی که من بگویم از این آدم ناراحتم به این دلیل.
 شما سال‌ها نوازنده ابوا ارکستر سمفونیک تهران بودید هم‌اکنون چقدر فاصله بین آن ارکستری که شما کار کردید و ارکستر سمفونیکی که امروز هست، می‌بینید؟
اصلا قابل مقایسه نیست. آن موقع ۸۰ درصد نوازندگان ارکستر، خارجی بودند؛ درواقع ما یک ارکستر بین‌المللی داشتیم که با ارکسترهای درجه یک دنیا برابری می‌کرد. بعد که انقلاب شد همه رفتند و تنها ۱۸ تا ۲۲ نفر ماندند البته که همان زمان مسئولین نمی‌دانستند با ما چه کنند چون ما رسمی شده بودیم. ما می‌آمدیم اینجا کارت می‌زدیم تا ظهر می‌ماندیم دوباره کارت می‌زدیم می‌رفتیم. خودمان خسته شدیم به همین دلیل یک روز به خانه مرحوم حشمت سنجری رفتیم که به ارکستر بیاید و کارمان را ادامه دهیم. ایشان آمدند و کمک کردند و ما توانستیم با همان ارکستر ۲۰‌نفری سمفونی ۵ بتهوون را اجرا کنیم. کارهایی که آن موقع کردیم ارکستر را زنده نگه داشتیم. حالا از این به بعد این نسل است که باید این ارکستر را با حمایت مسئولین بارور کند.
نقطه عطف آثار حماسی و دفاع‌مقدس شما موسیقی فیلم از کرخه تا راین است که از همان اثر، موتیوهای جدیدی در موسیقی خلق کردید همانند صدای سوت، صدای آدم که از قعر زمین می‌آید و از عمق زمین فریاد می‌زند. این موتیوها و تم‌ها چگونه خلق شدند؟
تمام آثاری که من نوشتم دارد فریاد می‌زند. در یکی انسان فریاد می‌زند در یکی سوت دارد فریاد می‌زند در دیگری ویلن دارد فریاد می‌زند. در واقع در همه آنها فریاد است اما فریاد در مظلومیت. این فریادها شنیده نمی‌شود چون منتقد موسیقی نداریم. من نباید درباره موسیقی‌هایم صحبت کنم بلکه یک نفر سومی باید بیاید این موسیقی‌ها را تجزیه و تحلیل کند تا معلوم شود این موسیقی چه بیانی را دارد. همه موسیقی‌ها و ملودی‌های من یک نوع فریاد است با فرم‌های مختلف. از کجا آمده؟ وقتی من کار می‌کنم خودم را جای آن کاراکتری که در فیلم می‌بینم قرار می‌دهم. در فیلم از کرخه تا راین سعید بود که بینایی‌اش را از دست داده بود یا کسی دیگر حنجره‌اش را از دست داده و دیگری یک شیمیایی شده. من خودم را جای اینها می‌گذارم و از شکم اینها این صداها بیرون می‌آید. من چیزی را از خودم خلق نمی‌کنم. من وقتی یک آهنگ را تمام می‌کنم، بلد نیستم آهنگ دوم‌ام را شروع کنم. نمی‌دانم چه کار باید بکنم مدت‌ها طول می‌کشد یاد بگیرم چگونه آهنگ دوم‌ام را شروع کنم. نمی‌دانم خدا هم یارم بوده یا بنده‌اش را دوست داشته و طوری حمایت کرده که این صداها در ذهن من می‌آید و یادداشت می‌کنم. من خودم عاشق این آثارم هستم. من با اینها می‌خوابم و با اینها بیدار می‌شوم. شاید حمل بر خودخواهی بشود اما مگر بد است که آدم کار خودش را دوست داشته باشد.
در فیلم «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشه‌ای» آن صداهای اعتراضی از کدام شخصیت‌ها به ذهن شما رسید؟
شما در آژانس شیشه‌ای صدای سولو ویلن را نمی‌شنوید؟ شما صدای حاج کاظم را نمی‌شنوید؟ صدای حاج کاظم از آن سولو ویلن بیرون می‌آید. لطیف ولی خشن اما با وقار من خودم که می‌شنوم چون خودم نوشتم.
چرا صدای سوت در فیلم بوی پیراهن یوسف ادامه پیدا کرد؟
برای اینکه در فیلم بوی پیراهن یوسف، مظلومیت بود. سوت، خیلی مظلوم است. کسانی که شیمیایی می‌شوند نمی‌توانند نفس بکشند و فقط با لوله نفس ‌کشیدن امکان‌پذیر است. من هدفم این بوده که این مشکلات با صدای سوت تداعی کند. برای همین این سوت مظلوم است. یک عده ممکن است که در موسیقی‌شان سوت بزنند برای اینکه شاید خوشگل و قشنگ بشود اما بهره‌مندی از سوت در آثار من با منظور است. سازهایی که انتخاب می‌شوند و سولو می‌زنند بی‌منظور انتخاب نشده‌اند. اگر در فیلم اعتراض آقای مسعود کیمیایی یک دفعه فریاد انسان را می‌شنویم که این صدا نوعی اعتراض است که به‌دنبال آن حقیقت خودش است.
همه این صداها و سازها با منظور و هدف استفاده شده‌اند و همه یک چیزی را بیان می‌کند. اما کسی اینها را می‌فهمد که زبان موسیقی را آگاه باشد. وقتی شما به زبان موسیقی آگاه نباشید فقط از ملودی‌هایش لذت می‌برید ولی منظور و هدف موسیقی را متوجه نمی‌شوید.
این سوت یکی از مشخصات بارز آثار شما در بخش حماسی است. ما آن نوستالژی و خاطره‌ای که از اجراهای شما داریم با اجرای مرحوم خورشید‌فر بود بعد از آن هر کسی این سوت را زد آن حس نوستالژی را ندارد. به‌عنوان آهنگسازی که از این مقوله استفاده می‌کنید بعد از آقای خورشیدفر کسانی بودند که در این زمینه قوی باشند که شما بتوانید درکارهایتان از آنها استفاده کنید؟
حتما خیلی کسان هستند که می‌توانند سوت بزنند. آن سوتی که من برای فیلم از کرخه تا راین انتخاب کرده بودم سوت بود ولی در آن مظلومیت بود. سوت‌هایی که برای اجرای این اثر در این سال‌ها انتخاب کرده‌ام سوت هست ولی درآن مظلومیت نیست که باید هدایتش کنم. خودم را آماده کرده بودم که به جایش یک‌ ساز دیگری بگذارم ولی گفتم چون مردم این قطعه را با این فرم شنیده‌اند همانجوری بشنوند. آقای خورشید‌فر هم فی‌البداهه نبود که بگویم سوت بزن، بیاید و برود. 
روی آن هم کار شده بود. یا در فیلم بوی پیراهن یوسف من به‌دنبال صدای متفاوت می‌گشتم وقتی آقای تفرشی پیش من آمد گفتم صدایت خوب است ولی می‌شود از گلویت بخوانی و صدایی شبیه بزغاله داشته باشی؟ گفتم من این را می‌خواهم. او هم خواند و رفت بیرون. گفت چی شد گفتم بعد از میکس به شما می‌گویم. از آن روز به بعد بارها به من گفت با من چه کردی که هر کسی من را به استودیو می‌برد می‌گوید آن صدایی را می‌خواهیم که برای آقای انتظامی خواندی. بالاخره باید این صداها انتخاب و روی آنها کار شود.
شما همیشه آثارتان را با ارکسترها رهبری می‌کنید. آیا این مسئله به حساسیت شما برای اجرای آثارتان برمی‌گردد یا شیوه کار رهبران ارکستر را تأیید نمی‌کنید؟
خیر به هیچ عنوان. همه رهبران ارکستر کارشان را به خوبی انجام می‌دهند. هم‌اکنون هم آقای نصیر حیدریان رهبر ارکستر است که دوست صمیمی من است ولی خوب من این موسیقی را با پوست وگوشت بدنم حس می‌کنم. ایشان شاید از این موسیقی یک موسیقی خوب و عالی با ارکستر بیرون بکشد ولی حس من نباشد من خودم کار می‌کنم چون حسم را می‌توانم به نوازنده‌ها منتقل کنم. البته خیلی هم به این موضوع فکر نکرده‌ام که چرا این کار را ندادم به کس دیگری رهبری کند. بیشتر از من خواستند خودم انجام بدهم.
در تمام آثار شما خانم صدرسالک نوازنده هارپ است چرا در این اجرا نیست. قهری که اشاره کردید خانوادگی است؟ 
خیر. همسر من زندگی‌اش را بخش‌بخش کرده است. به همین دلیل بخش نوازندگی‌اش دیگر تمام‌شده است و هم‌اکنون فقط تدریس می‌کند. به‌طور کلی شما به مرحله‌ای می‌رسید که برایت انجام کارهایی ازجمله نوشتن و‌ ساز زدن مشکل هست.  من که عاشق سازم بودم و در کمد می‌رفتم و‌ ساز می‌زدم و کار می‌کردم 2سال است که دست به سازم نزدم. برای اینکه اصلا نمی‌توانم‌ ساز را از زور درد روی دستم نگه دارم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید