مولی دفترچهاش را زمین گذاشت. روز خوبی برای فکر کردن نبود. تمام صبح سعی کرده بود شعر بگوید. با اینکه کلمههای قشنگ را دوست داشت، چیزی به فکرش نمیرسید. کتاب «چه فکر خوبی مولی!» از مجموعه قصههای دوستی، درباره فکرکردن است. اما چه روزی برای فکرکردن خوب است؟ دوستانش به خانهاش آمدند اما هیچکس نمیداند چه هدیهای برای تولد لاکی به او بدهد. همه میخواهند نقاشی بکشند، آن هم گل. مولی میگوید نمیتوانند 5 تا نقاشی گل به لاکی بدهند. مولی فکر میکند و تصمیمی میگیرد و آن را به بقیه دوستانش هم میگوید و بالاخره یک هدیه خوب به لاکی میدهند. والری گورباچف در کتاب «چه فکر خوبی مولی!» با همراهی تصاویری شاد از اهمیت دوست و همکاری میگوید. این کتاب ترجمه شیوا حریری است و نشر چشمه منتشر کرده است.
چه فکر خوبی مولی!
در همینه زمینه :
راهنما