معیار توسعهیافتگی در اندیشه شهید آوینی
چرا ملل جهان را به توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم میکنند؟ آن آرمان اعتقادی که در پشت این تقسیمبندی نهفته است چیست و چرا معیارهای دیگری برای تقسیمبندی انتخاب نکردهاند؟ این تقسیمبندی نشان میدهد که در فرا راه اندیشه و خواستههای انسان امروز آرمان توسعهیافتگی قرار گرفته است که به مثابه سرزمین افسانهای و پر راز و رمز و پر جاذبهای انسانها را به جانب خویش میکشد و معیار این توسعهیافتگی ـ آنچنان که خواهیم دید ـ درآمد سرانه و مصرف است. با معیار توسعه، انسانها دو دسته بیشتر نیستند: فقیر و ثروتمند؛ و میزان فقر و غنا نیز «مصرف» است. مصرف یکی از ارکان نظام اقتصادی غرب است، چرا که اصولاً عرضه و تولید بیشتر هنگامی ضرورت پیدا میکند که تقاضا و مصرف بیشتر در جامعه موجود باشد و تقاضا و مصرف بیشتر نیز مستقیماً بر تبلیغات مبتنی است. نیازهای حقیقی بشر محدود است و وقتی از حد طبیعی اشباع (سیر شدن) گذشت، دیگر در وجود او میل و گرایشی برای مصرف باقی نمیماند. بنابراین، تنها راههایی که برای تشویق و ترغیب جامعه به مصرف بیشتر باقی میماند این است که از یکسو کالاهای مصرفی جلا و تزیین و تنوع بیشتری پیدا کنند و از سوی دیگر با ایجاد گرایشهایی انحرافی مثل مدگرایی و تجددطلبی و... در او تقاضای بیشتری برای مصرف ایجاد کنیم. البته راه سومی نیز وجود دارد: توسعه بازار و جستوجوی بازارهای جدید؛ یعنی همان انگیزهای که به استعمار نو منتهی شده است. [با این توصیف] اجمالاً میتوان گفت جامعه توسعهیافته جامعهای است که در آن همهچیز حول محور مادی و تمتع هر چه بیشتر از لذایذی که در کره زمین موجود است معنا شده و البته برای اینکه در این چمنزارِ بزرگ همه بتوانند به راحتی بچرند یک قانون عمومی و دمکراتیک لازم است تا انسانها را در عین برخورداری از حداکثر آزادی (ولنگاری) از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد.
پ.ن: برگرفته از کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» سیدمرتضی آوینی