
مفهوم صحابی در قرآن و روایات
بررسی آرای برخی از پژوهشگران اهل سنت پیرامون صحابیبودن معاویهبنابیسفیان

در روزهای اخیر بحثهای گوناگونی پیرامون شخصیت معاویهبنابیسفیان صورت گرفت که نشان از تفاوت دیدگاه مسلمانان در اینباره دارد. چنانچه مشهود است برخی از مسلمانان اهل سنت، معاویه را بهعنوان یکی از صحابیان خاص پیامبراکرم(ص) دانسته و درنتیجه او را در زمره مقدسات خود قلمداد میکنند. اما آیا تمام عالمان و اندیشمندان اهل سنت بر سر این موضوع اتفاق نظر دارند؟ در این نوشتار مبتنی بر آرای برخی از محققان اهل سنت مانند حسنبنفرحان المالکی در کتاب «الصحبه و الصحابه»، در عین رعایت ادب مباحث علمی و بدون هیچگونه قصد توهینی، به سؤال مذکور پاسخ خواهیم داد.
مطابق باورهای اهل سنت، اگر کسی از شخصیتهای تاریخی مصداقی از مفهوم «صحابی» قرار بگیرد، او دارای مقام عدالت بوده و مطابق آیات و روایات ذم او حرام است. پس ابتدا برای روشنشدن بحث «تقدس معاویه و صحابیبودن وی» باید از یک کلیدواژه مهم شروع کرد: صحابی.
مفهوم صحابی
صحابی در لغت یعنی کسی که با فرد دیگری همراهی و معاشرت دارد. صحابی در عرف هم بهمعنای جمعی از دوستان و همراهانی است که روابط بسیار نزدیکی باهم دارند.
اما درباره اصطلاح صحابی 2مکتب اصلی وجود دارد:
برخی معتقدند هرکس پیامبر(ص) را در حال ایمان دیده و یا ملاقات کرده و در حالت اسلام فوت کرده باشد، صحابی است و در نقطه مقابل، جمهور علمای گذشته اعم از محدثان و فقیهان، صرف ملاقات یا رؤیت پیامبر(ص) را معیار صحابیبودن نمیدانند.
گروه اول با آنکه مفهوم صحابی را چنان توسعه دادهاند که شامل شخصیتهایی همچون ابوسفیان و معاویه هم میشود، با این حال بهکار بردن عباراتی مانند «ظالم» را نسبت به صحابی ممنوع و حرام نمیشمرند؛ یعنی حتی اگر معیار صحابیبودن، صرف ملاقات و دیدن پیامبر باشد، باز ما میتوانیم در یک مواجهه علمی، بگوییم برخی از صحابه مطابق فلان دلیل، فاسق یا ظالم بودهاند.
صحابی در قرآن
در 3آیه، خداوند مهاجرین و انصار که صحابی پیامبر(ص) حساب میشدند را با الفاظ مختلف مورد عنایت خود قرار داده. یکی از این آیات که سخن از رضایت خدا نسبت به صحابی دارد را با هم مرور کنیم تا ببینیم آیا امثال معاویه میتوانند مصداقی از صحابی در نگاه قرآن باشند؟
وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرینَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیالله عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها أَبَداً ذلِک الْفَوْزُ الْعَظیمُ (توبه/100)
در این آیه خداوند از 3گروه اعلام رضایت کرده است:
الف) مهاجران اولیه
ب) سابقین از انصار
ج) تابعان به احسان
هجرت یکی از نقاط عطف در تاریخ اسلام به شمار میرود بهطوری که خود آن یکی از معیارهای مهم در مسلمانی است. اگر کسی پیش از صلح حدیبیه یا فتح مکه، به مدینه به هدف تقویت جامعه اسلامی و پیروی از دستور پیامبراکرم(ص) هجرت کرده باشد، مهاجر اولیه شناخته میشود. اما آنهایی که بعد از صلح حدیبیه یا فتح مکه به اسلام گرویدند و بنا به مصالحی اسلام آورده و مهاجرت کردند، مهاجر اولیه محسوب نمیشوند. در زبان پیامبراکرم(ص) ، این افراد به طلقاء یعنی آزادشدگان مشهور شدهاند. با این توضیح معاویه و امثال وی، در زمره مهاجران اولیه نبوده و در جرگه طلقاء بهحساب میآمدند.
سابقین از انصار هم یعنی آن دسته از شخصیتهای مدنی که از پیامبراکرم(ص) حمایت کردند و در جنگ بدر به مجاهده پرداختند. بعد از بدر بهدلیل عزت و قدرتیافتن اسلام و مسلمانان، بسیاری از مردم مدینه حتی منافقان به حمایت از پیامبر(ص) روی آوردند. درنتیجه آنها که در روزگار سختی پشتیبانی لازم را نکردند، سابقین از انصار شناخته نمیشوند. پرواضح است که معاویه و امثال وی بهطور کلی در دسته انصار نیستند.
تابعان به احسان هم آن گروهی از مسلمانان هستند که بعد از مهاجران اولیه و سابقین از انصار به اسلام روی آورده و از پیامبر اکرم(ص) پشتیبانی کردند اما نه هر تابعی. بلکه آن گروه از تابعان که به بهترین شیوه، راه مهاجران نخست و انصار باسابقه را ادامه دادند.
آیا معاویه میتواند در این دسته قرار بگیرد؟
برخی از علمای اهل سنت در توضیح قید «احسان» که برای تابعان آمده اینگونه گفتهاند: «علاوه بر آنکه تابعان باید اعمال صالح را انجام دهند، علامت روشن این گروه، دعا برای مهاجران و انصار و عدمبغض و سب آنها است.» آنها این علامت را مستند به آیات 9و 10سوره حشر مینمایند.
حال باید پرسید: آیا معاویه که دستور داد سالهای متمادی از بالای منابر به لعن و سب شخصیتی به بزرگی علیبنابیطالب بپردازند، میتواند در جرگه تابعان به احسان قرار گیرد تا درنتیجه بگوییم معاویه صحابی پیامبر(ص) خداست؟
محققان دراینباره گفتهاند هرکس از صحابه متاخر که صحابه سابقین را سب کرده باشد، مثل بعضی از اهل مصر که عثمان را سب کردند و اکثر اهل شام که علی را سب کردند، از هر 3گروه مدنظر آیه خارجاند.
اما در این میان برخی قاعدهای ساختهاند به نام «الامساک عما شجر بین الصحابه»؛ بدین معنا که در دعوا و مشاجره بین صحابه باید سکوت کرد و دست نگه داشت. اینگونه سعی کردهاند در دعوای میان علی و معاویه، بیطرفی اتخاذ کرده و هیچیک از طرفین را مورد مذمت قرار ندهند. در پاسخ به این جماعت، عالمان اهل سنت اساسا این قاعده را نادرست خوانده و مطابق بسیاری از نصوص شرعی و دینی گفتهاند: «ظلم ظالمان حتما باید ذکر شود تا مردم آنها را بشناسند و برای خود الگو قرار ندهند.»
درنتیجه میتوان مطابق تفسیری که خود عالمان اهل سنت از آیات شریفه قرآن دارند، برای صحابی دایره معنایی درنظر گرفت که شامل مصادیقی چون معاویه نمیشود.
صحابی در احادیث نبوی
احمدبنحنبل با سند صحیح روایتی بدین مضمون از ابوسعید الخدری نقل میکند: «مردم یک گروه هستند و من و اصحاب من یک گروه هستیم و بعد از فتح دیگر هجرتی وجود ندارد هرچند جهاد هست و نیت!» برخی از اندیشمندان اهل سنت از مضمون این روایت برای تعیین حدود معنای صحابی و صدق آن بر مصادیق اینگونه استفاده کردهاند: «این حدیث بر خروج احتمالی مسلمانان بعد از بیعت رضوان و خروج قطعی مسلمانان بعد از فتح مکه از دایره صحابه شرعی دلالت میکند». پس «طلقاء»، «عتقاء» و «وفود» که بعدا مسلمان شدند، از دایره صحابی خارج هستند.
همچنین برخی از اهل سنت آوردهاند: «امام مسلم در کتاب «فضائل صحابه» از ابوسعید الخدری نقل کرده که در دعوای بین خالدبنولید و عبدالرحمانبنعوف، پیامبر(ص) به خالد فرمودند: هیچیک از صحابه مرا سب نکنید!... این حدیث بهطور واضح خالدبنولید و طبقه او را [طلقاء و امثال آنها] از مفهوم «صحابی» خارج کرده است. جالب آنکه خود خالد که از زمان فتح مکه تا 18ماه همراه پیامبر(ص) بود، مدعی نشد که جزو صحابه است. گویی برای او روشن بود که صحابه پیامبر با آنها که طلقاء بودند تفاوت دارند.
همچنین روایات دیگری وجود دارد که افرادی همانند عبداللهبنعمر، سبکنندگان مهاجران را در دایره صحابی ندانسته است (الدرالمنثور، ج1، ص467). و حتی روایاتی وجود دارد که عمربنخطاب، طلقاء را متهم میکرد به اینکه اسلام را ناخواسته پذیرفتهاند (الصحبه و الصحابه، ص116).
درنتیجه مطابق آرای برخی از عالمان اهل سنت، صحابه در ادبیات دینی دایره شمولی دارد که مطابق آیات و روایات نمیتواند قابل صدق بر شخصیتهایی همچون معاویه باشد. لذا تمام آثاری که اهل سنت برای صحابی قائل هستند (مانند عدالت، حرمت مذمت و لعن)، بر افرادی همچون معاویه بار نمیشود؛ چرا که بسیاری از اهل سنت، حتی در اسلام معاویه تردید جدی دارند چه رسد به آنکه وی را شخصیتی مقدس بپندارند که امکان نقد رفتارهای او و ارزیابی آن با معیارهای «فاسق» و «ظالم» وجود نداشته باشد.
پینوشت: پژوهشگران و علاقهمندان میتوانند برای تسهیل دسترسی به آرای طرح شده، مقاله «اندیشههای حسنبنفرحان مالکی درباره صحابه» را مورد مطالعه قرار دهند.