رضا خوشنویس
مردی تکیده بود با قدی متوسط و محاسنی کوتاه که اندکی به سرخی میزد. بلند نظر، هنردوست و خوش محضر بود و از لذایذ دنیا جز هنر خود به چیزی علاقهای نداشت. بعضی از روزها 18ساعت را صرف مشق خط میکرد و اغلب خطهای خود را چون مناسب طبع بلند خود و دور از انتظارش مییافت، محو میکرد و از بین میبرد. بیشتر آنچه از او مانده رقم (امضا) ندارد. اما برای امرار معاش به کتابت چند کتاب پرداخته که خوشبختانه باقی ماندهاند.
میرزا محمدرضا کلهر «یک قلم» مینوشت. یک قلم نوشتن کلمه یا حرف، یعنی تمام کردن آن بدون برداشتن دست. اهل فن میدانند که کمتر کسی است که در نوشتن، این قدر قدرت داشته باشد. مرحوم موستوفی میگوید: «هیچ ما ندیدیم میرزا کاغذی دست بگیرد و سطری بنویسد و به همین علت است که قطعه پاکنویس از او بهدست نیامده است. میرزا عاشق مشق خط بود. تا موقعی که قلم روی کاغذ گردش میکرد، نفس را در سینه حبس میساخت؛ بهطوری که وقتی مشغول این مشق میشد، مثل اینکه کار بدنی سنگینی انجام داده باشد، بعد از برداشتن قلم نفس میزد.»
میرزا سال1208 متولد شد. اصالتا از ایل کرد کلهر کرمانشاه بود و به سنت ایلیاش سوارکار و تیرانداز بار آمد. در فقر و قناعت روزگار میگذراند و ممر معاشاش منحصر به حقالتعلیمی بود که از شاگردان معدودش میگرفت که تازه در انتخاب شاگرد هم سخت و وسواسی بود.
میرزا رضای خوشنویس سال1271 درگذشت. مرگش بهخاطر ابتلا به بیماری وبا اتفاق افتاد که در آن سالها در تهران کشتار میکرد. پیکر میرزا را در قبرستان حسنآباد به خاک سپردند. این قبرستان در محل آتشنشانی فعلی میدان حسنآباد قرار داشت. جای قبر او حالا دیگر نامعلوم است و وقتی درگذشت - یعنی به روز جمعه 29مرداد1271 شمسی- 65سال تمام داشت.