جان ویلیامز
در کتابخانه دانشگاه در میان قفسههای هزارها کتاب میگشت و بوی چرم، پارچه نمکشیده، و صفحههای خشک و شکننده را فرومیکشید گویی بخوری نادر را بو میکند. گاهی میایستاد، کتابی را از قفسهای برمیداشت و لحظهای آن را در دستهای بزرگ خود نگه میداشت که از حسِ هنوز ناآشنای شیرازه، جلد و ورقهای انعطافپذیر کتاب دچار لرزشی خفیف میشد. سپس کتاب را ورق میزد و قطعهای را اینجا و آنجا میخواند. با احتیاط ورق میزد مبادا انگشتان ناشیاش برگهای کتابی را که جان میکندند تا کشفش کنند، بدرند و نابود کنند.
چهار شنبه 19 مرداد 1401
کد مطلب :
168134
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1wmXV
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved