• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
چهار شنبه 19 مرداد 1401
کد مطلب : 168065
+
-

ما همان مردمیم

اشکان تقی پور- فعال حوزه مشارکت اجتماعی

چند سالی است به سبب اختلاف سلیقه‌های سیاست‌مردان و عیان شدن آن در سطح جامعه، تحریم‌های قهری یکجانبه و شرایط سخت اقتصادی، گویی ناخواسته فرهنگ سیاه انگاری، نه در حد کشمکش‌های معمول سیاسی بلکه در وادی قضاوت مردم نسبت به یکدیگر، تاریخ و تمدن و عملکرد دولت‌ها و رویکردهای فرهنگی از دیربازِ تاریخ سرزمینمان تا‌کنون به‌گونه‌ای فزاینده خودنمایی می‌کند. اگر نگوییم نوعی خود تحقیری، گونه‌ای از نقد شدیداللحن غیرمنصفانه خودمان در هر حوزه‌ای باب شده است.
رویکردی که انصافا بی‌انصافی است. در این مقال کوتاه قصد دفاع از عملکرد دولت‌ها در بحران‌های طبیعی و وقوع دیگر مشکلات را ندارم؛ هر چند که نیک می‌دانم که در کنار نقطه ضعف‌های جدی مدیریتی در این حوزه‌ها که باید رفع شود، عملکردهای فوق‌العاده هم در بخش دولتی و امداد رسانی و هم در بخش‌های بزرگی از مشارکت تشکل‌های مردمی و سازمان‌های مردم نهاد وجود داشته است. آنچه می‌خواهم بدان بپردازم رخنه کردن جو ناامیدی و ناتوانی و سیاه انگاری در جامعه است. قطعا فارغ از هرگونه توهم توطئه، بخشی از این تلاش برای نفوذِ ناامیدی، استراتژی بیگانه ایران ستیز و عوامل آنهاست و بخش دیگر به شکل ناخواسته به سبب سوء‌مدیریت‌های داخلی در کنارِ اثر تحریم‌های قهری یکجانبه است که در اساسی‌ترین نیازهای زندگی مردم به‌ویژه حوزه اقتصاد خانواده تأثیر گذاشته است. از دیگر سوی، مواردی مثل برجسته شدن دائمی مشکلاتی که به شکل‌های دیگر کمتر یا افزونتر در دیگر نقاط جهان هم دیده می‌شود، یا اذعان نکردن منطقی و به موقعِ دولتمردان و مسئولان به کاستی‌ها با روشی سیستماتیک و اتخادِ روش اقناعی واحد برای مردم، کمبودِ جدی عذرخواهی مسئولان مسئولیت پذیری و اقرار به تقصیر در مشکلاتی که لاجرم رخ می‌دهد هم به پررنگ‌تر شدنِ این سیکلِ تولید ناامیدی بیفزایید.  البته این نکته را هم نادیده نگیریم که درگیر جو حاکمِ ناامیدی شدنِ بسیاری از مردم علاوه بر لمس برخی مشکلات جدی اقتصادی ملموس، به واسطه خبرهای بدی است که عمدتا فضای مجازی جایگاه آن است و در برابر خبرهای خوش که کم هم نیستند بسیار بیشتر دیده می‌شوند. بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست که اگر امید از ملتی گرفته شود در کم‌آسیب‌ترین حالت، اکثرِ فرصت‌های رشد و توسعه از آن ملت سلب خواهد شد. پس بدیهی است که با وجود تمام اِشکالات و معایب، وظیفه اصلی دولت و حاکمیت و در کنار آن ملت آن است که باطل السحرِ ترویجِ ناامیدی هم در کلام و مهم‌تر از آن در عمل ملموس باشند. پیرو همین استراتژی پس از سیل چند روز اخیر در این فضای ترویج ناامیدی و یکطرفه نشان دادنِ انحصاری کمبودها یا سوء مدیریت‌ها که عمدتا در فضای مجازی رخ می‌دهد، شاهد‌مثال‌هایی دیدم که غنیمت بود و کفر نعمت اگر برای ترویجِ امید بدان نمی‌پرداختم. مواردی که بیان می‌کند ملتی هستیم که اگر بخواهیم قطعا می‌توانیم. همانگونه که در بسیاری موارد خواسته‌ایم و انجام داده‌ایم.  فیلم‌های کوتاهی از چگونگی مهار سیلاب در مرودشت به وسیله کانال‌های آب تخت جمشید که پرداخته نبوغِ مهندسی و ذهنِ آینده نگر و ساخته دست نیاکان باستانی مان افزون بر ۲ هزار سال پیش است دست به‌دست می‌شود. به‌گونه‌ای که نشان می‌دهد سیلاب شدید صدمه‌ای به این مشهورترین اثر باستانی ایران و میراث جهانی نمی‌زند. از سوی دیگر تصاویرِ پر شدن آب انبارهای کهن دوران اسلامی تاریخ ایران در مناطق خشک فلات مرکزی سرزمینمان در این روزها بیانگر شناخت دقیق نیاکان اندیشمندمان از احتمال حوادث طبیعی و چگونگی تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها با تکیه بر علم مهندسی، هواشناسی، اقلیم‌شناسی و نگرشِ آینده نگرانه است.
به این فیلم‌ها چگونگی کمک کردن خلاق مأمور ساده شهرداری که خود و خانه و خانواده‌اش گرفتار سیل‌اند به بچه گربه در محاصر‌ه سیل و نجات آن را در حوزه استقرار ریشه‌دار و کهنِ اخلاقیات در فرهنگ یک ملت از دیرباز تاریخ را بیفزایید. هر چند در این مجال کوتاه به اهمیت و کاربری سرمایه فرهنگی عظیم‌مان نمی‌پردازم که سخن در آن باره بسیار است و به همین یک مثال کوتاه قناعت کردم. در کنار این موارد فقط در یک حوزه مرتبط با آب و آبرسانی و کنترل منابع آبی وقتی به هنرمندی، جهان بینی، تخصص مهندسی ساختِ قنات‌ها یا همان کاریزهای بی‌شمار سرزمینمان از هزاران سال پیش تا‌کنون برای استفاده بهینه از منابع آبی می‌نگرم تمام آن سیاه نمایی‌ها و ناامیدی‌ها برایم رنگ می‌بازد. مغرور نمی‌شوم زیرا می‌دانم بسیار سوء مدیریت و اشکال در وجودمان در قامت ملت و دولت وجود دارد که باید به نیروی خردورزی و تعهد با توکل به پروردگار رفع شود و نیک می‌دانم مصرع «هنر نزد ایرانیان است و بس» سروده فردوسی بزرگ هر چند دروغ نیست اما اغراق حماسی است که از اِلِمان‌های حماسه است که حماسه سرای بزرگ یک ملت با آگاهی از آن بر زبان شعر می‌سراید.  به دولتمردان و ملت بزرگمان پیشنهاد می‌کنم که قدرت کم مانند خردورزی و توکل خود را که ایران را با وجود تمام مشکلات هزاران سال است ایران نگاه داشته است دست‌کم نگیرند و بدان ببالند و به پشتوانه آن با اتحاد و انسجام و درک متقابل و استفاده بهینه از تجربیات و دانش بومی و استفاده بهینه از تجربیات و دانسته‌های علمی جهانی همانگونه که در طول تاریخ توانسته‌اند باز هم بر مشکلات فائق آیند. دردسرها کم نیستند اما نیکی‌ها و نیک ورزی‌ها هم آنقدر هستند که با وایرال کردن آنها دیوِ ناامیدی را درون و برون خودمان مأیوس کنیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :