تنها تفاوت موفقها و معمولیها یک قانون است
جادوی اقدامهای 10برابری
حامد یزدانی
طبیعی است که هر کسی دنبال توفیق در کسبوکار و زندگی باشد. کیست که از چنین چیزی بدش بیاید؟ اما نکته اینجاست که با چه راهها و روشهایی بخواهیم به چنین چیزهایی برسیم. اگر نکتههایی که باید در این مسیر رعایت کنیم درست باشند، به این توفیق خواهیم رسید. افراد زیادی هستند که از این دست نکتهها را برای کسب توفیق و موفقیت در کسبوکار و زندگی ارائه میکنند. بیشک یکی از بهترینها در این زمینه را باید گرنت کاردون بدانیم؛ فردی که معتقد است از صفر به همهچیز رسیده و چند صد میلیون دلار سرمایه اندوخته و بخشی از بهترین ایدههای این حوزه را شکل داده است. با هم، درباره معروفترین ایده او یعنی قانون 10برابر بیشتر میخوانیم.
01 مسئله اصلی در قانون 10برابر، ابتدا این است که ذهن خود را بزرگ کنیم و سپس عمل خود را. اما بزرگ کردن ذهن دقیقا یعنی چه؟ یعنی بلندپرواز باشیم. اساسا آدمها کمبود انگیزه و اراده و... ندارند، کمبود هدف دارند یا اینکه هدفهایشان برانگیزاننده نیست. از آن دست هدفهایی نیست که نگذارد شبها بخوابند؛ از آن دست هدفهایی است که شبها اجازه میدهد با خیال راحت بخوابند تا فقط خوابش را ببینند. اما جنس هدفهای بزرگ، برانگیزاننده و بههم زننده خواب است و شما را جوری برانگیخته میکند که فقط دنبالش بروید.
02ماجرای بزرگ کردن هدفها به ذهن برمیگردد. ما عادت کردهایم که ذهنمان را ترسو بار بیاوریم و به همین دلیل دنبال هدفهای کوچک هستیم. این در حالی است که نخستین نکته در حوزه قانون 10برابر، کش آوردن ذهن است تا بتوانیم از تبعات مثبت بعدیاش نهایت استفاده را ببریم. قدم بعدی هم این است که ذهن بپذیرد که این چیزها شدنی است و باید بشود. وقتی که ذهن بپذیرد، کلی از مشکلات و موانع ذهنی ما هم در این زمینه حل خواهد شد. اینجاست که به مرحله بعدی باید برویم؛ مرحلهای که شامل عمل ما میشود.
03 گرنت کاردون اشاره میکند که تنها تفاوت بین موفقها و غیرموفقها، عمل و اقدام عظیم است. اما عمل و اقدام عظیم یعنی چه؟ یعنی اگر در قدم اول شما در مرحله ذهنی خودتان را 10برابر رشد دادهاید و نگاه 10برابری به هدفهایتان داشتید، باید این ایده در عمل و اقدام هم اجرا شود. تنها تفاوت عظیم موفقها و معمولیها، در همین کیفیت اقدام است. اما مگر کیفیت اقدامها چه فرقهایی با هم دارد؟ آدمها در زمینه اقدام، به 4گروه تقسیم میشوند که دانستن درباره آنها جالب خواهد بود، تا خودتان را به گروه برنده برسانید.
04گروه اول را کسانی تشکیل میدهند که اساسا هیچ کاری نمیکنند. با این گروه که کاری از پیش نمیرود و اتفاقی هم نمیافتد. اما گروه دوم عقبنشینیکنندهها هستند. یعنی توان دارند و میتوانند کارهای خاص و خوبی هم انجام بدهند، اما بهدلیل ترس از شکست و ترس از زمین خوردن و ترس از نگاه و حرف و حدیث و نقد دیگران، قدم از قدم برنمیدارند. نهتنها قدم برنمیدارند، عقب میایستند و با تعجب به دیگرانی که جلو آمدهاند و دارند کار میکنند، تلاش میکنند، نگاه میکنند و حسرت میخورند. با این گروه هم البته کاری از پیش نمیرود.
05 و اما میرسیم به جایی که بیشتر آدمها در آنجا ساکن هستند؛ گروه معمولیها. اینها متوسطها هستند و کارهای معمولی انجام میدهند. همینکه رفع تکلیف کنند و کسی به آنها ایرادی نگیرد، برایشان کافی است. ظاهرا جامعه در یک توافق جمعی است که همه در این سطح کار کنند. اینها طرفدار آن قاعده معروف هستند که «سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند». در نتیجه عملکردی معمولی از خودشان نشان داده و نتایجی معمولی بهدست میآورند و یک زندگی معمولی داشته و روزگارشان سر میآید؛ بدون انجام کاری شایسته و یک زندگی شایسته.
06 اما موفقیت و توفیق عظیم و بزرگ مخصوص کسانی است که در گروه چهارم هستند؛ گروه بهاصطلاح دیوانهها. برای این گروه ساعتهای کاری تعریفی ندارد و هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به هدفشان میکنند، هر تبعاتی هم که داشته باشد برایشان مهم نیست. آنها میدانند که باید اقدام عظیم 10برابری داشته باشند تا بتوانند تفاوتهای عظیمی هم ایجاد کنند. حالا فرقی نمیکند در چه حوزهای باشد؛ در حوزه کسبوکار، فروش، مطالعه، خانواده، ارتباط با فرزندان و همسر و... . آنها هم میدانند که این اقدام لازم است و هم آن را انجام میدهند.
07 اما اقدام 10برابری یعنی چه؟ یعنی سعی کنید که نسبت به متوسط عملکرد در آن حوزه، 10برابر بهتر ظاهر شوید. اما شما که 10برابر یک آدم متوسط زمان ندارید، دارید؟ توان هم ندارید، دارید؟ پس باید چه کار کنید؟ توان و زمانش را ایجاد کنید؛ با اهرمها. گاهی ایجاد یک سیستم خودکار کسبوکار، میتواند باعث ارتقای عملکرد چند ده برابر شما بشود؛ به همین راحتی. و اینکه مثلا اگر قرار است روزانه بهعنوان یک فروشنده به 5نفر زنگ بزنید، آیا تماس با 50نفر سخت است؟ آسانش کنید؛ با شبکههای اجتماعی و بازاریابی محتوا و نوارهای آموزشی و... .
08 سعی کنید خیلی خیلی بهتر از متوسطها باشید؛ تنها راه موفقیت عظیم همین است. به قول گرنت کاردون، سعی کنید خودتان را وقف رقابت با دیگر رقبا نکنید. رقابت صرفا باعث میشود تا انرژیهای شما تحلیل برود. پس چه کار باید کرد؟ با مطالعه و اقدام و برنامهریزی 10برابری، چنان شهرتی از خودتان در حوزهتان بسازید که هر کسی از مصرفکنندگان بازار شما، نخستین اسمی که یادش میآید شما باشید. یعنی باید مسلط بر بازار خودتان باشید؛ در این صورت همه توفیقها برای شما خواهد بود؛ امنیت مطلق.
09 واقعا قرار نیست تضمینی به شما داده شود؛ تنها کافی است چند ماهی از این برنامه تبعیت کنید. ابداعکننده آنکه خودش از همین امر تبعیت کرده و موفق بوده است؛ بهشدت هم موفق بوده. چطور است شما هم چند وقتی به آن پایبند باشید؟ یعنی ببینید که حد میانگین عملکرد در حوزه شما چگونه است، 10برابر آن ظاهر شوید؛ حالا خلاقیتها و نوآوریها و میانبرهای مرتبط با این حوزه را هم باید کسب کنید تا بتوانید سریعتر به این درجه برسید. شک نکنید این تمرین چند ماهه برای شما آوردههای مثبتی خواهد داشت.
10 باید جهانی فکر کنید، در سطح فوقالعاده. مثلا یکی از ایدهها آن است که خودتان را با بزرگان حوزه و کارتان مقایسه کنید. شدنی نیست؟ در ابتدای امر قرار نیست که همهچیز شدنی باشد؛ قرار است که مانع یا موانع ذهنی شما شکسته شود؛ همین. بعد که دیدید شدنی است، به سمت عملیاتی کردنش بروید. بزرگان حوزه و کار شما هم یکی مثل شما بودهاند؛ با همین اقدام عظیم و بزرگ به اینجا رسیدهاند. پس چرا شما نرسید؟ دقیق مقایسه کنید و ببینید که کجاها دارند درست و دقیق میروند، با همان برنامه به پیش بروید... .