رمز و راز اشتغالزایی از زبان کارآفرین برتر کشور
دنبال وام نباشید
رابعه تیموری
نکته جالب درباره زندگی کارآفرینها، آن است که معمولاً با مشکلات ریز و درشتی در اوایل زندگی روبهرو بودهاند اما همین مشکلات، بهانه و گریزگاهی شده تا این گروه، دست به کارهای بزرگی بزنند و بهاصطلاح کمنیاورند. در مورد حمید بدرلو نیز اوضاع چنین بوده است اما او تسلیم نشده و پیش رفته است. همهچیز از روز اول مهر سال۱۳۶۲ شروع شد. آن روز همسن و سالان حمید بدرلو برای شروع سال تحصیلی به طرف مدرسه میرفتند، اما او لباس کارگری به تن کرده بود تا با شاگردی در تولیدی کفش، مخارج خانوادهاش را تأمین کند. چنین روز تلخی برای همیشه در خاطره هر کودکی باقی میماند و تا آخر رهایش نخواهد کرد اما حالا از آن روز تلخ ۳۸ سال گذشته و او جزو کارآفرینان برتر در صنعت تولید کفش است. رمز و راز موفقیت در کسبوکار را از زبان بدرلو بشنوید؛ نکتههایی که برای جوانان امروز ما میتواند بهشدت کارگشا و راهگشا باشد.
شما از شاگردی در تولیدی کفش شروع کردید و حالا مالک یک تولیدی بزرگ هستید و جزو کارآفرینان تقدیر شده کشور محسوب میشوید. شنیدن تجربههای شما برای جوانان ما خیلی جالب است. چگونه توانستید به این موفقیت برسید؟
خب من از نوجوانی درگیر کار شدم، درحالیکه همسن و سالهایم مدرسه میرفتند. من از همان نوجوانی که شاگردی میکردم، به طرحهای خلاقانه علاقه داشتم و طرحهای مختلف را روی محصولات تولیدی کارگاه امتحان میکردم و چنین چیزی در شخصیتم بود. همین روحیه من باعث شد در کارم پیشرفت خوبی داشته باشم و دوره آموزشی چندساله را در ۶ماه طی کنم.
و بعد چه اتفاقی افتاد؟
با سن کم ریسکپذیر بودم و وقتی کار را آموزش دیدم، با پول کمی که از شاگردی پسانداز کرده بودم، در مغازه کوچک و قدیمی پدرم کارگاه راه انداختم. چند نفر از همسالانم را که در تولید کفش مهارت داشتند، دور خودم جمع کردم و طرحهای ابداعی خودمان را تولید میکردیم تا به فروش برسانیم.
برای هر کسبوکار و محصولی، فروش مهمترین مقوله است. با آن سن و سال چطور میتوانستید محصولاتتان را بفروشید؟
بله، همینطور است و باید برای فروش کارهایی میکردیم. برای پیدا کردن مشتری، نمونهکارهایمان را به بازار میبردم و در میان کسبه بازار بهدنبال مشتری میگشتم. بسیاری از بازاریان باور نمیکردند جوانانی به این سن، چنین تولیداتی داشته باشند. من به سود کم راضی بودم و چون تولیداتمان باکیفیت و ارزان بود، فروشمان رونق پیدا کرد. درآمد این کارگاه کوچک، سرمایه من برای توسعه کارم شد.
خیلیها علاقهمندند که کاری را شروع کنند ولی وضعیت بازار و بیثباتی موجود در آن ممکن است مانع بزرگی باشد. کسانی که میخواهند در شرایط امروز بازار، کسبوکاری را شروع کنند، باید چه مراحلی را بگذرانند؟
برای رسیدن به کسب درآمد یا باید تحصیلات عالی داشته باشیم یا حرفهای تولیدی را به خوبی بیاموزیم. نوع حرفهای که یاد میگیریم، اهمیت زیادی دارد و باید با نیازهای جامعه متناسب باشد. شناخت نیاز بازار و آیندهنگری در انتخاب نوع کسب، به موفقیت ما کمک زیادی میکند. صنایعی مانند صنعت تولید کفش، همیشه جزو نیازهای بازار بوده است. موفقیت در حرفههای تولیدی با پشتکار و سرسختی بهدست میآید. کسانی این مسیر را با موفقیت طی میکنند که بهدنبال نوآوری و طرحهای تازه باشند و به واسطه سختکوشی هم، جا نزنند و مدام به مسیرشان ادامه بدهند. ضمن اینکه نیاز هست ابتدا ساعتهای زیادی هم کار کنید و این خصلت کار تولیدی است.
ایجاد سرمایه از مهمترین دغدغههای افرادی است که با توانایی مالی محدود، به مشاغل تولیدی روی میآورند. بعضی از این افراد برای ایجاد سرمایه اولیه، دریافت وامهای بانکی را انتخاب میکنند. البته همهچیز هم در این وامهای بانکی خلاصه نمیشود و راههای دیگری هم به این منظور وجود دارد. شما برای تولید سرمایه چه راهی پیشنهاد میکنید؟
وامهای بانکی برای راهاندازی مشاغل تولیدی کافی نیستند و معمولاً شرایط دریافت دشوار و دست و پاگیری دارند. در سیستم بانکداری کشورهای پیشرفته، برای بازپرداخت وام مشاغل، مدتی را بهعنوان فرصت خواب پول درنظر میگیرند و مرحله پرداخت اقساط با تأخیر شروع میشود. اما در بانکداری کشور ما، چنین امکانی پیشبینی نشده و درحالیکه هنوز کار دریافتکنندگان وام رونق نگرفته، باید اقساط آن را بپردازند.
پس این گروه که دنبال سرمایه برای کارشان هستند باید چه کار کنند؟
من کار مشارکتی را بهترین روش برای شروع کار تولیدی میدانم. البته افراد جویای کار باید در رشته خود به سطحی از مهارت و توانایی رسیده باشند که بتوانند از ثروت افراد صاحب سرمایه به خوبی استفاده کنند و سرمایه آنها را حیف و میل نکنند. همین مهارتداشتن و همچنین تعهد کاری و خوشنامی باعث جذب افراد دارای سرمایه میشود که میتواند جایگزین همان وامهای بانکی باشد.
همیشه راهی هست
در هر شرایطی راههای مختلفی برای موفقیت وجود دارد. من پس از آنکه بهعنوان کارآفرین برتر کشور انتخاب شدم و در یک مصاحبه تلویزیونی شرکت کردم، جوانان زیادی از شهرهای دور و نزدیک با من تماس گرفتند و تقاضا کردند حرفه تولید کفش را به آنها آموزش دهم. من به رایگان به آنها آموزش دادم و بعد از کسب مهارت، کفشهایی را که در کارگاه برش خورده بودند، در اختیار آنها گذاشتم تا تکمیل کنند و به فروش برسانند. با این کار هم به آنها یک کار تولیدی را آموزش دادم تا بتوانند روی پای خود بایستند و هم بازار جدیدی برای تولیداتمان بهوجود آوردم. یکی از این جوانان از روستاهای اطراف آمل به تهران آمده بود. او بعد از ۳ماه آموزش رایگان، در روستا برای ۱۰ بانوی شالیکار که چندماه از سال بیکار بودند، کارگاهی دایر کرد. این جوان، محصولات برشزده کارگاه را در آنجا تکمیل میکرد و به فروش میرساند. او درآمد خوبی دارد و توانسته برای چند نفر هم شغل ایجاد کند. اگر قناعت و پشتکار داشته باشیم، میشود مسیر موفقیت خود را پیدا کنیم. خلاقیت اساساً برای وقتهایی است که مشکلات زیادی هست و مواردی چون سرمایه و... وجود ندارد، در این صورت میتوانیم با نوآوری و خلاقیت و سپس سختکوشی جبران نداشتهها را بکنیم.