• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
پنج شنبه 9 تیر 1401
کد مطلب : 164793
+
-

گفت‌وگو با محسن خلخالی؛ که محبوب‌ترین بازیکن بسکتبال در دهه 50 ایران بود

فیلسوفی زیر سبد

فیلسوفی زیر سبد

مهرداد رسولی

بسکتبال ایران در دهه‌های 40و 50روزهای باشکوهی را پشت سر گذاشت. در همان سال‌ها بود که نسل دوم بسکتبالیست‌های ایرانی وارد اردوی تیم ملی شدند و بسکتبال ایران را در رقابت با ابرقدرت‌های شرق آسیا یک پله بالاتر بردند. محسن خلخالی یکی از ستاره‌های همان نسل طلایی است؛ بسکتبالیستی که 12سال به‌طور مداوم در اردوهای تیم ملی حضور داشت و بارها به تیم منتخب آسیا دعوت شد. او بازیکنی بود که به واسطه سبک بازی و تکنیک فردی‌اش همواره مورد توجه رسانه‌ها بود و محبوبیتی که بین تماشاگران بسکتبال داشت با هیچ‌کدام از بسکتبالیست‌های امروزی قابل قیاس نیست. محسن خلخالی بازیکنی بود که مجله معتبر دنیای ورزش درباره‌اش نوشت: فیلسوفی که بسکتبالیست شد. او حالا با بطن ورزش فاصله غریبی گرفته و شاید به همین دلیل بین نسل جدید چندان شناخته شده نیست اما قدیمی‌ترها گواهی می‌دهند که محسن خلخالی با آن سیمای شاعرانه و تکنیک نابی که در نبردهای تن به تن و هنگام پرتاب‌های از راه دور بروز می‌داد، محبوب‌ترین و مطرح‌ترین بسکتبالیست ایران در دهه 50بود.

    آقای خلخالی، شما 12سال به‌طور مداوم برای تیم ملی بازی کردید و سابقه حضور در تیم منتخب آسیا را هم دارید. موافقید که گفت‌وگو را با یک فلاش‌بک به سال‌های دور شروع کنیم؟
البته من از 16سالگی به‌طور مستقیم وارد اردوی تیم ملی شدم و تا 32سالگی برای تیم ملی ایران بازی کردم. ماجرای دعوت شدنم به تیم ملی هم کمی مفصل است. وقتی با تیم جوان عقاب قهرمان باشگاه‌های ایران شدیم گفتند از بین این همه بچه 17-16ساله یک نفرشان را به تیم ملی دعوت کنیم. در هر صورت قرعه به نام من افتاد و گفتند محسن خلخالی از تیم عقاب به تیم ملی دعوت شد. بنابراین بدون حضور در تیم‌های جوانان و نوجوانان، یکسره به اردوی تیم ملی بزرگسالان رفتم و تا وقتی بسکتبال بازی می‌کردم عضو تیم ملی بودم.
    شما از معدود بسکتبالیست‌های دهه 50و شاید هم تنها بسکتبالیست آن سال‌ها بودید که به تیم منتخب آسیا هم دعوت شدید.
بله، در سال 1974بود که بین 10بازیکن برتر آسیا انتخاب شدم و مرا به تیم منتخب آسیا دعوت کردند.
    16سال دوام آوردن در اردوی تیم ملی هم برای خودش یک رکورد است. فکر نمی‌کنم هیچ بسکتبالیست دیگری چنین دوامی را در بسکتبال ایران تجربه کرده باشد...
یک بار سرهنگ صادقی که رئیس وقت فدراسیون بسکتبال بود، در حضور بسیاری از بزرگان آن سال‌های بسکتبال گفت از وقتی بسکتبال وارد ایران شده بازیکنی مثل محسن خلخالی ندید‌ه‌ام. آن موقع داخل اتوبوس نشسته بودیم و داشتیم از بازی‌های آسیایی فیلیپین برمی‌گشتیم. به‌واسطه سن و سال کمی که داشتم از بازیکنان بزرگی مثل محمد مشحون، مظفر بنی‌هاشمی، نادر کاشانی و... خیلی خجالت کشیدم. به‌عنوان بازیکن راضی نبودم که اینگونه مورد تعریف و تمجید قرار بگیرم و تمام تلاشم این بود که در داخل زمین بسکتبال، کیفیت بازی‌ام را نشان بدهم.
    البته این تعریف و تمجیدها اغراق‌آمیز نبود. شما با تیم عقاب و هما سال‌ها قهرمان باشگاه‌های ایران شدید و سابقه بازی در تیم منتخب آسیا را هم داشتید.
از ما قدیمی‌ترها گذشته که بخواهیم از خودمان تعریف کنیم اما یک جاهایی لازم است که مستند صحبت کنیم. صحبت‌ها باید واقعی باشد تا مخاطب هم با خواندن بیوگرافی امثال من احساس خوبی داشته باشد. وقتی  آقای مشحون رئیس فدراسیون بود یک پستی هم به من داد و یکی از کارهایم این بود که بازی‌های لیگ را به دقت تماشا کنم. در همان روزها بازی صمد نیکخواه بهرامی را می‌پسندیدم و حامد حدادی را هم یک بازیکن توانمند دیدم.
    بیشتر کارشناسان بسکتبال مثل استاد عنایت آتشی معتقدند به لحاظ تکنیکی هنوز بازیکنی مثل شما در بسکتبال ایران ظهور نکرده است.
البته در بسکتبال بلندی قد در اولویت است. یکی از مشکلات بسکتبال ایران در این چند دهه اخیر این بوده که بازیکن بالای 2متر کم داشته‌ایم. یادم هست که وقتی امیر ایلیاوی از آمریکا به ایران آمد، 2متر و 5سانتی‌متر قد داشت و یک بازیکن با استانداردهای جهانی بود. اگر 2 یا 3بازیکن بالای 2 متر داشتیم به‌راحتی قهرمان آسیا می‌شدیم اما هیچ موقع چنین شرایطی را تجربه نکردیم.
    بخش زیادی از افتخارات شما با تیم‌های عقاب و هما رقم خورده است و به بازیکن همیشه قهرمان در بسکتبال ایران معروف بودید. انتخاب تیم‌هایی که با آنها قهرمان باشگاه‌های ایران می‌شدید اتفاقی بود یا آگاهانه برای عقاب و هما و بعدها پرسپولیس بازی کردید؟
قبل از پیوستن به عقاب در محله منیریه زندگی می‌کردیم و در دبیرستان رهنما که حوالی چهارراه منیریه بود، درس می‌خواندم. آن موقع یک مربی ورزش داشتیم به‌نام حسن نیکو که مدام به من می‌گفت تکنیک نابی داری و در بسکتبال به همه‌‌چیز می‌رسی. همین تکنیک بعدها خیلی به من کمک کرد. به‌خصوص در پرتاب پنالتی که در یک فصل 48پرتاب موفق داشتم. یک‌بار به آمریکا رفته بودیم و در یک محفل غیررسمی 50بار پنالتی پرتاب کردم که هر 50پنالتی گل شد. البته شانس و اقبال هم در این ماجرا دخیل بود و دلم می‌خواهم تصویری که از من در ذهن جامعه بسکتبال باقی مانده تغییر کند.
    این هم فروتنی شماست اما نسل جدید باید با یکی از مفاخر تاریخ بسکتبال ایران آشنا شود.
نسل جدید اگر به آرشیو معدود مجله‌ها و روزنامه‌های دهه 50دسترسی داشته باشد با نسل قدیم بسکتبالیست ایران آشنا خواهد شد. آن موقع دنیای ورزش و کیهان ورزشی صفحات زیادی را به بسکتبال اختصاص می‌دادند و تصویر بازیکنان برتر بسکتبال مدام روی جلد این مجله‌ها بود. گاهی اوقات مقاله‌های مفصلی هم درباره ستاره‌های آن روزهای ورزش ایران می‌نوشتند که خواندنی بود.
    در مورد شما هم مقاله‌های زیادی نوشته شده. مثلاً مجله دنیای ورزش در سال 1352مقاله با تیتر «فیلسوفی که ورزشکار شد» درباره شما منتشر کرد و برخی رسانه‌های دیگر از شما به‌عنوان شاعر بسکتبال نام برده‌اند.
اینها لقب‌هایی بود که به ورزشکاران نخبه می‌دادند وگرنه من در عمرم یک بیت شعر هم نگفته‌ام.
    شاید به‌خاطر سیمای شاعرانه شما در سال‌های جوانی چنین لقب‌هایی را می‌دادند، نه؟
احتمالاً به همین دلیل است چون در آن سال‌ها قدم یک متر و 80سانتی‌متر بود درحالی‌که بسکتبالیست باید بالای یک متر و 90باشد. به هر حال تیپ و استایل هم در محبوبیت ورزشکاران بین مردم و رسانه‌ها نقش زیادی دارد. در همه جای دنیا بازیکنانی که تیپ و استایل متفاوتی دارند بیشتر دیده می‌شوند. همین الان تماشاگران دوست دارند بازی رونالدو را ببینند، چون استایل منحصر به فردی دارد. البته الان تیپ و استایل سال‌های جوانی را ندارم چون از 5سال قبل با یک بیماری سخت دست و پنجه نرم می‌کنم.
    آن موقع سبک بازی بیشتر مورد توجه تماشاگران ایرانی قرار می‌گرفت یا تیپ و استایل بازیکنان عامل محبوبیت بود؟
در آن سال‌ها هدف ما این بود که به لحاظ تکنیکی و تاکتیکی خوب بازی کنیم و بقیه کارها ازجمله محبوبیت بین مردم خودبه‌خود درست می‌شد. اینگونه نبود که فقط توپ را از سبد عبور بدهیم؛ داخل زمین بسکتبال کارهایی می‌کردیم که تماشاگر به وجد بیاید. ما با تیم هما 6بار متوالی قهرمان باشگاه‌های ایران شدیم و خیلی از تماشاگران برای دیدن بازی ما به سالن می‌آمدند اما حالا تعداد تماشاگران گاهی از تعداد انگشتان 2 دست بیشتر نمی‌شود. آن موقع بازیکن تیم ملی بودیم اما کفش و لباس ورزشی‌مان را خودمان می‌خریدیم. بازی‌های رسمی هم که تمام می‌شد لباس را از ما می‌گرفتند تا برای بازی‌های بعدی تمیز و سالم بماند. بسکتبال در این سال‌های اخیر خیلی تغییر کرده و همه‌‌چیز برای بسکتبالیست‌های امروزی مهیا شده است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :