در نشست تخصصی «رسانههای ارتباط جمعی؛ فرصتها و چالشها در عصر امپریالیسم فرهنگی» مطرح شد
سواد رسانهای نیاز مهم امروز جامعه
هر خبر، عکس و ویدئویی که بهدست شما میرسد، بهمنظور خاصی توسط فرد/ افراد عامی یا متخصص تولید شده است. دوستی که در صفحه اینستاگرامش به ظاهر تولد همسرش را به او تبریک میگوید، شاید قصد دارد اقوام و دوستان و آشنایان را از قوام رابطه عاطفی و دوام زندگی مشترکشان مطلع سازد و حتی فخرفروشی کند و به این ترتیب ضعفی را که از نظر خودش یا سایرین میتواند موجب سرشکستگی او باشد، کمرنگ جلوه دهد و به حاشیه بفرستد. بازیگری که دوست دارد مدام در مرکز توجهات و مدح و ستایش باشد و در جشنها و جشنوارهها در مقابل دوربین عکاسان ژست میگیرد و در برنامههای اینترنتی درباره فراز و فرود حرفهاش مصاحبه میکند، اما در مقابل کوچکترین پرسشی از میزان درآمدش یا عقیدهاش درباره مسئلهای سیاسی از دیگران میخواهد که به حریم شخصیاش احترام بگذارند، فقط دوست دارد بخشی از واقعیت زندگی و حرفهاش را به مخاطبان نشان دهد. سیاستمداری که در پیامها و خطابههای سیاسیاش در رسانههای رسمی و فضای مجازی مردم را به کاری ترغیب و تشویق میکند، ولی در زندگی شخصی خودش از باورهایش عدول میکند، در اجرای نمایشی که او را فردی مردمی و عادی نشان دهد شکستخورده و باید بهدنبال راهکاری برای فرار از این مخمصه باشد. در همه این موقعیتها شما فقط زمانی به نیت واقعی و هدف هر یک از این نمایشهای رسانهای پی میبرید که به سواد رسانهای مسلح باشید. سواد رسانهای به شما امکان میدهد که با آمادگی بیشتری با حجم غولآسای اطلاعات و اخبار روزانه مواجه شوید و پیش از اینکه مطابق میل و هدف تولیدکننده خبر بیندیشید یا دست به عمل بزنید، با نگاه انتقادی به تجزیه و تحلیل اطلاعات بپردازید. در روزگاری که از صبح تا شب با سیل اطلاعات و آمار و اخبار درست و اخبار جعلی مواجه هستیم، سواد رسانهای چطور میتواند ما را در گذر از این دریای خروشان مواج یاری دهد. آنچه در سیزدهمین نشست تخصصی آرمان هیئت با موضوع «رسانههای ارتباط جمعی؛ فرصتها و چالشها در عصر امپریالیسم فرهنگی» با حضور مریمالسادات طبسی، پژوهشگر و استاد دانشگاه پیامنور شیراز در تکیه شمس اندیشکده هیأت و آیینهای مذهبی مطرح شد، راهنمای خوبی است برای آشنایی با اهمیت سواد رسانهای و آگاهی از نحوه کارکرد رسانهها.
گریز از دام تکنیکهای پروپاگاندای رسانهای
در ابتدای این نشست، این استاد دانشگاه به استدلال درباره اهمیت سواد رسانهای پرداخت و گفت: بهمنظور مقابله با پدیدهای که ممکن است برای ما تهدید محسوب شود، نیازمند شناخت دقیق آن پدیده هستیم. عدمشناخت درست سبب خطای راهبردی برای مقابله با آن شده و حتی ممکن است بازخوردهای ما را بهگونهای شکل دهد که نهتنها تهدید رفع نشود بلکه آن را تقویت کند. وقتی از رسانه بهخصوص رسانههای ارتباط جمعی سخن میگوییم، باید بدانیم که رسانههای جمعی امروزه بهطور ناگزیر ما را احاطه کرده و بر ما تأثیر میگذارند، بنابراین در این جایگاه پرداختن به مقوله سواد رسانهای اهمیت پیدا میکند.
اما سواد رسانهای چیست؟ طبسی سواد رسانهای را اینگونه تعریف کرد: بهطور کلی، شناخت نحوه کار رسانهها و معنیسازی آنها، ساختهشدن واقعیت و گفتمانیشدن آن توسط رسانهها را سواد رسانهای میگویند. ما باید بدانیم حقیقت مطالب چگونه و از چه طریقی توسط رسانهها، گفتمانسازی میشود تا بهدست مخاطب برسد. باید بدانیم که چهکسی، چه چیزی را خطاب به چهکسی، از چه کانالی و با چه تأثیری بیان میکند. این شیوه نخستین الگو در علوم ارتباطات به شمار میآید که در معناسازی هرگونه ارتباط راهبردی است. بنابراین کسی که سواد رسانهای خود را ارتقا دهد کمتر در دام تکنیکهای پروپاگاندای رسانهای قرار خواهد گرفت. همچنین سبب میشود مخاطب در برابر تهدیدهای رسانهای منفعل عمل نکند و تعامل با رسانهها لذتبخش شود. از آنجا که رسانهها، مدلهای ارزشی قدرتمند خلق میکنند و بر زندگی اجتماعی و فردی و نوع تعامل انسانها تأثیرگذارند، ما باید نحوه کار با آنها را بدانیم و اگر دانش کافی درباره ماهیت، تاریخچه، بنیانهای نظری و نحوه عمل رسانهها نداشته باشیم، به یقین در این عرصه مغلوب خواهیم شد.
رسانهها فقط وجوهی از واقعیت را برجستهسازی میکنند
این کارشناس علوم ارتباطات درباره شیوه افزایش سواد رسانهای گفت: با برگزاری دورههای آموزشی تا حدی سواد رسانهای افزایش مییابد و از این طریق افراد با سازوکار آن آشنا میشوند اما نکته کلیدی و مفقوده در افزایش سطح سواد رسانهای، «دانایی» است. دانایی از دانش و بینش بهدست میآید و این دو در هم تنیده و بر هم تأثیرگذارند. دانش بهمعنای دانستن از طریق فکتهای علمی، همچون تجربه، مطالعه، آزمایش و مشاهده است اما بینش، یعنی انسان دارای قدرت استدلال شده و بتواند ارتباط پنهان میان عناصر سازنده یک پدیده و رویداد را کشف کرده و برای خود در آن حوزه صاحبنظر شود. بنابراین کسانی که دارای بینش هستند بهدنبال کپیبرداری نخواهند رفت. نکته مهم در اینجا این است که بدون دانش نمیتوان به بینش رسید و برعکس. ما درباره چیزی که اطلاعی از آن نداریم یا اطلاعات ما محدود است، دیدگاه و نگرش درست و کاملی نیز نخواهیم داشت. هرچه اطلاعاتمان دقیق و بیشتر شود، سواد رسانهایمان افزایش خواهد یافت. البته بهطور طبیعی و بهدلیل محدودیتها و محصوربودن در زمان و مکان به دانایی کامل نخواهیم رسید؛ چراکه عینیت مطلق وجود ندارد و همهچیز تابع ذهنیتهای ماست، ولی میتوانیم سطح آن را ارتقا دهیم. ذهنیت ما را نیز فرهنگ، جامعه، خانواده، مدرسه، محله، قومیت، مذهب و... میسازد. لذا به تعداد انسانها روی کره زمین، نسبت به یک پدیده واحد، ذهنیتهای متفاوتی وجود دارد. کاری که امروز رسانهها در این زمینه بهعنوان بازوی قدرتمند در دست صاحبان قدرت انجام میدهند، تمرکز و برجستهکردن وجوهی از یک واقعیت است، نه همه آن. یکی از این روشها، برجستهسازی (Agenda-setting) است، یعنی رسانهها با بزرگ جلوهدادن برخی از رویدادها در قالب خبر، گزارش و تحلیل، تلاش میکنند بر آگاهی و اطلاعات مخاطبان خود آنگونه که خود میخواهند تأثیر بگذارند. هر چه اطلاعات و آگاهی مخاطبان کمتر باشد، برجستهسازی روی آنها بیشتر تأثیر خواهد گذاشت.
استاد دانشگاه پیامنور شیراز با اشاره به روشهای اعمال آزادی بیان در عرصه رسانه و ارتباطات یادآور شد: امروزه در کشورهای غربی محدودیت بیان وجود ندارد، همهچیز را میگویند، اما اینکه چگونه بیان میکنند و روش بیان آن، مهم است که باید با آن روش آشنا باشیم زیرا در غرب آنچه را دوست دارند، بیشتر و بهتر دیده شود، با تکنیکهای رسانهای برجسته میکنند؛ از اینرو مخاطب آنچه را آنها خواستهاند بهتر و بیشتر دیده شود، میبینند و براساس همان قضاوت خواهند کرد. بهعبارتی امروزه رسانهها شاید نتوانند شما را مجبور کنند که «چگونه» فکر کنید اما میتوانند وادار کنند که به «چه چیز» فکر کنید.
شکستن هنجارهای اجتماعی خسارتبار است
وی در ادامه این نشست تخصصی به بررسی موضوع فیلم «عنکبوت مقدس» پرداخت و گفت: این فیلم آنقدر از نظر تولید و محتوا ضعیف است که حتی بعید بهنظر میرسد بتواند در گیشه موفق باشد. مضاف بر این محتوای توهینآمیز آن نسبت به عقاید مسلمانان نیز باعث شد که کمپانی نتفلیکس حاضر به سرمایهگذاری در آن نشود؛ چراکه این کمپانی در ماجرای سریال «خانه پوشالی» و رسوایی اخلاقی کوین اسپیسی به تجربه دریافته است شکستن هنجارهای اجتماعی خسارتبار است. اما رهبران افکار با سوءاستفاده از ندانستههای جوانان ما نسبت به حقایق جهان غربی و رویکردهای آنان نسبت به هنجارهای اجتماعی و با استفاده از تکنیکهای پروپاگاندا جامعه را هدف میگیرند تا فردگرایی را جایگزین جامعهپذیری کنند. آنها تلاش میکنند در راستای گفتمان مدرنیته و اهداف امپریالیسم فرهنگی مسئولیتپذیری در قبال اجتماع را کمرنگ کرده و در رسوایی اخلاقی پیش آمده برای بازیگر آن، نوک تیز پیکان اتهام را به سمت جامعه بگیرند و با انگارهسازی وی بهعنوان ققنوس، جایزه فرمایشیاش در جشنواره کن را برآمده از قابلیتهای فردی و غلبه بر اجتماع برشمارند. امروز برای مقابله با جریان اسلامهراسی نیازمند رهبران افکاری هستیم که مقبولیت جهانشمول داشته و از دانایی و تخصص برخوردار باشند تا شکاف میان قشر مذهبی و طیف خاکستری جامعه را پر کنند. اما متأسفانه بعضا دیده میشود رهبران افکار قشر مذهبی ما در این زمینه تلاشی نمیکنند و حتی گاهی با سخنرانیهای ضعیف باعث تزلزل این کار و شکاف بیشتر در جامعه شدهاند. ما باید بهصورت علمی و دقیق با جریان اسلامهراسی مقابله کنیم و نگذاریم دشمنان اینگونه فرهنگ اسلامی ما را مورد هدف و حمله خود قرار دهند، زیرا ما از یک فرهنگ غنی و قوی برخوردار هستیم که همان غربیها بهتر از خودمان ارزشهای فرهنگیمان را شناخته و مبتنی بر آن محتوای رسانهای تولید میکنند تا آن ارزشها را نیز مانند سایر چیزهایی که از ما دزدیدهاند، از آن خود کنند.
باید دانست فرهنگسازی یک پروژه و امر دستوری نیست بلکه یک پروسه است که باید بهصورت فرایندی و در طول زمان و با گسترش تخصص و دانایی به آن برسیم. ما در دانشگاهها و پژوهشکدههای علوم ارتباطات نیز دارای ضعف بوده و به جای گسترش این علم مدام در حال محدودکردن آن هستیم. امروزه میانرشتههای بسیاری از دل این رشته بیرون آمده و روشهای پژوهشی کیفی نوینی مانند قومنگاری، تحلیل روایت، تحلیل گفتوگو و... معرفی شدهاند اما میزان استفاده ما از این روشها در پژوهشهای دانشگاهیمان چقدر است؟ وقتی ما در حوزه نظریهپردازی نیز وابستهایم گونهای که همین نظریههای انتقادی که امروز از آنها سخن میگویم نیز متعلق به همان اندیشکدههای غربی است، چگونه میتوانیم در مقابل تهاجم فرهنگی و رویکردهای اسلامستیزانه مقابله کنیم؟
این استاد دانشگاه شیراز با بیان اینکه آزادی بیان در رشد فرهنگ تأثیرگذار است، خاطرنشان کرد: شیوه آزادی بیان مهم است. آزادی بیان به این معنا نیست که هر چه بخواهیم بگوییم، بلکه باید دقیق و درست و مبتنی بر استدلال منطقی سخن گفت و آن حوزه عمومی که هابرماس از آن نام میبرد نیز مبتنی بر همین نوع گفتوگو است. برخی در جامعه ما تصورشان چنین است که آزادانه هرچه خواستند بگویند ولی کسی حق ندارد از آنها بازخواست کند.
ناخواسته برای «عنکبوت مقدس» تبلیغ کردیم
وی به وظایف هیئتهای مذهبی و تشکلهای دینی برای مقابله با اسلامهراسی اشاره کرد و گفت: امروز برای مقابله با اسلامهراسی باید به تخصص و دانایی لازم برسیم و به جای رویکردهای سلبی به رویکردهای ایجابی روی بیاوریم. محصولات فرهنگی مناسب تولید و آن را به جهان عرضه کنیم و بهدنبال اثبات و نمایش درست ارزشهای خودمان باشیم. این در حالی است که ما تمام تلاش خودمان را به دفع حمله دشمن معطوف کردهایم و مدام واکنشهای دفاعی نشان میدهیم. حتی همین کار را هم به درستی انجام نمیدهیم و بیشتر در پازل دشمن بازی میکنیم.
ما در قبال فیلم «عنکبوت مقدس» که فاقد ارزشهای هنری است خوب عمل نکردیم، به قدری نقد برگزار کردیم و راجع به آن مطلب و استوری نوشتیم که سبب شد خودمان در تار عنکبوت فیلم گرفتار شویم. حتی صدا و سیمای ما در نقد آن گزارش پخش کرد و ناخواسته برایش رپرتاژ آگهی رفت و آن را به سطح اول اخبار رسانهای و بیشتر دیدهشدن و شناختهشدن رساند. این در حالی است که مخاطب اصلی این فیلم بیشتر اپوزسیونهای داخلی و خارجنشین است، حتی خودشان این فیلم را قبول ندارند، ولی بهخاطر اهداف سیاسی به آن جایزه میدهند. بهگفته بزرگان سینما همچون ژان لوک گدار، جشنواره کن بهدنبال تبلیغ زیباییشناسی غربی است و این جشنواره مدتهاست از اهداف اولیه خود یعنی مردمیبودن دور شده است. جشنوارهای معلومالحال که بسیاری از فیلمسازان و نویسندگان برجسته روس را که از مفاخر تاریخ ادبیات و هنرهای نمایشی جهان هستند به بهانه جنگ روسیه و اوکراین سانسور میکند، پس اصلا عجیب نیست که با هدف و سیاست خاص به این فیلمهای ضعیف و اسلامستیز جایزه دهد.
مکث
باید نحوه تفکر و استدلال را به جوانان آموخت
طبسی با بیان اینکه نباید در دام معناسازی رسانهای دشمن افتاد، شیوه مقابله با آن را افزایش دانش و بینش دانست و تصریح کرد: امروزه دیگر بزرگترین عامل قدرت در جهان «بمب اتم» نیست که «اطلاعات» است. هر کشوری که در حوزه اطلاعات قویتر عمل کند، قدرتمندتر خواهد بود به همین علت گاهی خود اطلاعات به تهدید تبدیل میشود، چون جریان اطلاعات در دست صاحبان قدرت است و در سایه انفعال و غفلت ما، آنها از این ابزار علیه ما استفاده میکنند. بنابراین باید در مقوله اطلاعات، دانش و بینش کافی داشته باشیم تا تهدیدهای دشمن را شناخته و با آن مقابله کنیم و دشمن از طریق جوسازیهای سیاسی و تبلیغاتی ما را گمراه نکند. وی با بیان اینکه مطلعبودن افراد بستگی به سبک زندگی آنها دارد و در قالب یک فرایند تعریف میشود، تأکید کرد: فرایند زندگی افراد در این بخش تأثیرگذار است؛ از اینرو سرانه مطالعه، حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی، میزان تفکر، دقت و تعمق در موضوعات، داشتن روحیه پژوهش، بیان استدلال منطقی و تلاش برای دانستن در طول زندگی افراد بسیار اهمیت دارد. بنابراین برای اینکه نسل جوان ما منفعل نباشد، باید نحوه تفکر و استدلال را به آنان آموخت تا بتوانند از فکر و عقیده خود دفاع کنند.
استاد دانشگاه شیراز در بخش دیگری از سخنان خود مدرنیته را یکی از دلایل و معضلات فرهنگی و رسانهای امروز جامعه برشمرد و یادآور شد: بسیاری از معضلات امروز ما معلول گفتمان مدرنیته است. مدرنیته یعنی همه کشورهای توسعهیافته باید فرهنگ غربی را جایگزین فرهنگ بومی و سنتی خود کرده و سبک زندگی خود را مطابق با الگوهای زندگی غربی تغییر دهند. پس از ناکامی برخی از سیاستهای گفتمان مدرنیته بهویژه در کشورهای آمریکای لاتین، مکاتب انتقادی علیه مدرنیته ظهور کردند که مکتب وابستگی یکی از آنهاست. نظریهپردازان این مکتب، وابستگیهای فرهنگی در کشورهای جهان سوم را مورد مطالعه قرار دادند و اعلام کردند که امپریالیسم سیاسی و نظامی امروزه جای خود را به امپریالیسم فرهنگی داده است و بزرگترین عامل رسیدن به این هدف، نابرابری در تکنولوژیهای ارتباطی میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه است. به همین دلیل اطلاعات به یک کالا تبدیل شده است و در این شکل جدید کشورهای توسعهیافته تلاش کردند با ترویج «مصرفگرایی»، جهانبینی، روش زندگی و الگوهای فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی خود را به کشورهای جهان سوم تحمیل کنند و این کار را با کمک «رهبران افکار» انجام میدهند.