
حدیث میرامینی از دلیل نقشآفرینی در سریال «هیئت مدیره» میگوید
میخواستم حال خوبی به بیننده منتقل کنم

نیلوفر ذوالفقاری
نوروز امسال مهمان یک مجتمع مسکونی پردردسر شدیم که به نظر میرسید مشکلات آن تمامی ندارد. آب و برق قطع بود، همسایهها با هم روابط دوستانهای نداشتند و دردسرها یکی بعد از دیگری اتفاق میافتاد.میترا زن جوانی که بیش از همه تلاش میکرد همسایهها را برای حل این مشکلات متحد کند، عاقبت موفق شد در این مجتمع آشفته هیئت مدیره تشکیل دهد و آرامش و همراهی را به این مجتمع مسکونی برگرداند. حدیث میرامینی بازیگر نقش میترا در سریال هیئت مدیره به کارگردانی مازیار میری که پخش آن از نوروز امسال تا اردیبهشت ماه ادامه داشت، میگوید این نقش را به دلیل جذابیت شخصیت و تاثیرگذاری آن پذیرفته است. این هفته در صفحه سینما و تلویزیون سراغ این بازیگر جوان رفتهایم تا با او از معیارهایش در انتخاب نقش، تعطیلات آخر هفته و راههای داشتن روحیه شاد حرف بزنیم. گفت و گوی ما را با حدیث میرامینی بخوانید.
تعطیلیهای خانم بازیگر
میرامینی از شرایط خاص کاری خود میگوید و تعطیلاتی که معمولا همزمان با تعطیلی بقیه نیست: «ویژگیهای شغل بازیگری طوری است که ما آخر هفتهها را معمولا مشغول کار هستیم و پنجشنبه و جمعه برایمان روزهای تعطیل محسوب نمیشود. اما در روزهای فراغت از کار سعی میکنم با فیلم دیدن و کتاب خواندن از تعطیلی لذت ببرم. خوشحالم که در سالهای اخیر کتابهای صوتی متعددی منتشر شده و میتوانم حتی وقتی مشغول انجام کاری هستم، به یکی از این کتابها گوش بدهم. تماشای تئاتر یکی از آن انتخابهایی است که حال مرا خوب میکند و به همین دلیل بیشتر نمایشهای روی صحنه را میبینم.رفتن به طبیعت یکی دیگر از انتخابهایم برای روزهای تعطیل است.» این بازیگر جوان معتقد است سفر رفتن بهترین راه برای تجربه یک حال خوب و ذخیره انرژی برای روزهای طولانی است: «هرچند ممکن است شرایط اقتصادی و هزینههای سفر بسیاری از خانوادهها را از مسافرت منصرف کند اما میتوان راههایی برای یک تفریح کمهزینه و شاد پیدا کرد. مثلا میتوان با یک چادر مسافرتی، مقصدی نزدیک و خوش آب و هوا را برای گذراندن یک روز تعطیل انتخاب کرد. سالها قبل پیکنیک رفتن بین خانوادهها بیشتر مرسوم بود اما متاسفانه این رسم خوب را از یاد بردهایم در حالی که میتواند یک تفریح کمهزینه و سالم باشد.»
رمضان، ماه غصه نیست
از میرامینی درباره ژانر غالب در برنامههای ویژه ماه رمضان میپرسیم و جای خالی سریالها و ویژهبرنامههای شاد در این ماه مبارک. او میگوید: «تم اصلی برنامههای تلویزیونی تا حد زیادی به سلیقه مخاطب بازمیگردد. واقعیت این است که مردم ما به تراژدی و درام علاقه زیادی دارند. انگار روحیه ما غم و ناراحتی را راحت میپذیرد. وقتی درباره بعضی سکانسها حرف میزنیم عنوان «گره دربیار» را برای آنها به کار میبریم. شاید این حرف خوبی نباشد اما در واقعیت چنین سکانسهایی تاثیربیشتری روی مخاطب میگذارند.» میرامینی اضافه میکند: «نکته دیگری که باعث میشود تعداد برنامههای شاد و طنز کمتر باشد، بسته بودن دست نویسنده و کارگردان برای تولید کار طنز است. هر فیلمنامه طنزی مورد تایید قرار نمیگیرد و محدودیتهای مختلفی در این راه وجود دارد. ممیزیهای زیادی برای این گونه برنامهها در نظر گرفته میشود و این تنها نویسنده و فیلمساز نیستند که درباره آن تصمیم میگیرند. به همین دلیل هم تعداد بیشتری از آثار در ژانر درام ساخته میشوند تا هم با سلیقه مدیران تصمیمگیرنده سازگار باشند و هم مخاطب ارتباط خوبی با آنها برقرار کند. در نتیجه وقتی به برنامههای شبکههای مختلف تلویزیونی نگاه میکنیم به نظر میرسد بیشتر آنها زمینه غمگین دارند.در ماه رمضان هم همین اتفاق میافتد.»
مخاطب با نقشها زندگی میکند
وقتی یک مجموعه تلویزیونی هر شب در ساعت مشخصی اعضای خانواده را دور هم جمع میکند و پای جعبه جادویی مینشاند، حدس زدن اینکه ماجراها و شخصیتهای آن تا چه اندازه میتوانند در ذهن مخاطب تاثیرگذار باشند کار سختی نیست. میرامینی میگوید: «تلویزیون رسانه فراگیر و تاثیرگذاری است. وقتی سریالی از این رسانه پخش میشود، مردم در خانههای خود و در کمال آسایش و راحتی تماشاگر آن میشوند به همین دلیل همذاتپنداری با شخصیتهای سریال برای آنها کار سختی نیست. به همین دلیل هم انتقال احساسات مختلف به مردم توسط یک کاراکتر به راحتی صورت میگیرد.» میرامینی میگوید که با توجه به همین موضوع، تلاش میکند نقشهایی را بازی کند که تاثیر مثبتی روی بیننده بگذارند: «من در سریال هیئت مدیره نقش میترا را بازی میکردم.یکی از دلایلی که باعث شد این نقش تاثیرگذار باشد این بود که میترا زنی امیدوار و مثبتاندیش بود. در ماجراهای سریال هم دیدیم که میترا مدام تلاش میکرد با مدیریت شرایط و صبوری، اوضاع را مدیریت و به مسیر خوبی هدایت کند. در ذهن این کاراکتر همه مشکلات با همفکری و اتحاد قابل حل بود. میترا تلاش میکرد با دور هم جمع کردن افراد،برای رسیدن به اهداف برنامهریزی کند. در سالهای بازیگری تلاش کردهام نقشهایی را بپذیرم که با خواندن فیلمنامه مطمئن شوم برایم نقشی متفاوت و تجربهای جدید خواهند بود و در ذهن مخاطب تاثیر مثبتی خواهند گذاشت. نقش میترا در سریال هیئت مدیره هم برای من همین ویژگیها را داشت.» او اضافه میکند: «به دور از هر شعار و تعارفی، معمولا تلاش میکنم با بازی کردن در هر نقش، حال خوب روحی و احساس مثبتی را به مخاطبان منتقل کنم؛ چون معتقدم مخاطب یک برنامه تلویزیونی که هر شب ماجراهای سریالی را دنبال میکند در تجربه حسی کاراکترها تا حد زیادی شریک است.»
کمدی، تجربه سالهای آینده
آمار فروش فیلمهای کمدی در سینما و استقبال مخاطبان از سریالهای طنز نشان میدهد این ژانر علاقهمندان زیادی دارد. میترامینی میگوید هنوز بازی در یک نقش کمدی صرف را تجربه نکرده: «در بازیگری نقشآفرینی را خیلی دوست دارم و به واقعیتر شدن نقش فکر میکنم. معمولا هم نقشی را انتخاب میکنم که به واقعیت نزدیک باشد. در سریال هیئت مدیره هم با اینکه فضای کار فانتزی بود و بعضی کاراکترها ویژگیهای اغراقشده داشتند، میترا نقش واقعی و طبیعیتری داشت به طنز بودن یک نقش به تنهایی اعتقادی ندارم و کارهای طنز موقعیت با موضوعات اجتماعی را میپسندم.» او میگوید به خصوص در ژانر کمدی، انتخاب برایش حساستر میشود: «معمولا از بازی در کارهایی که فقط با قصد خنداندن و بدون پسزمینه فکری، گاهی به ورطه لودگی میافتند دوری میکنم. اما فیلم و سریال طنز به نظر من اولین و بهترین راه برقرار کردن ارتباط نزدیک با مخاطبان است. در یک کار طنز در حالی که با ساختن فضای شاد، مخاطب به خنده و آرامش دعوت میشود، همزمان با بیان مشکلات و موضوعات روز اجتماعی میتوان راهکارهای حل آنها را مرور کرد. به همین دلیل فکر میکنم درهر خانهای لازم است به برنامههای طنزی که از تلویزیون پخش میشود،توجه کنند» تجربه حضور در کار طنز برای میرامینی با بازی در فیلم «ورود آقایان ممنوع» اتفاق افتاد. فیلمی که موفقیتآمیز بود و توانست توجه مخاطبان را جلب کند. این بازیگر جوان میگوید: «هرچند تا به حال به اینکه کمدین باشم فکر نکردهام اما شاید در سالهای آینده در دنیای بازیگری به مرحلهای برسم که این تجربه هم موردتوجهم قرار بگیرد.»
در لحظه زندگی کنیم
برای بازیگری که با بازی کردن در نقشهای مختلف، زندگی در داستانهای گوناگون را تجربه میکند، در لحظه زندگی کردن اولین انتخاب برای شاد بودن است. میرامینی میگوید: «با توجه به شرایط اقتصادی فعلی شاید تفریح کردن و شاد بودن سخت به نظر برسد. واقعا هم انتخاب تفریحی که نیاز به صرف هزینه زیاد نداشته باشد کار سادهای نیست. مخصوصا برای گروههایی از شهروندان که از نظر اقتصادی وضعیت نامناسبی دارند و تفریح جزو اولویتهای آنها نیست. گاهی وقتی پای اخبار مینشینم حس میکنم با هجمه بزرگی از اتفاقات روبهرو هستیم که باید برای رهایی از فشار روانی آنها کاری کرد. در این مواقع به نظرم تنها کاری که از دست تکتک ما مردم برمیآید این است که برای داشتن حال خوب، در لحظه زندگی کنیم و از خوشیهای کوچک روزمره لذت ببریم.» او اضافه میکند: «سالها به آیندهنگری تشویق شدیم اما حالا فکر میکنم شاد بودن در لحظه خیلی ارزشمند است. بعدها وقتی به گذشته نگاه کنیم میبینیم که جمع این لحظات شادمانی در کنار هم، برایمان سالهای شادتری را ساخته است.» میرامینی میگوید آدمها معمولا به تجربه، راه کنار گذاشتن ناراحتی و رسیدن به حال خوب را پیدا می کنند: «بعضی از دوستانم در مواجهه با شرایط سخت، صبورند و راهکار شخصی برای بیرون رفتن از استرس و حال بد دارند. من همیشه به حال آنها غبطه میخورم چون این کار سادهای نیست. اما به نظرم بهترین راه برای عبور از حال بد،نگرانی و اضطراب و رسیدن به آرامش در شرایط بحرانی این است که به خودمان زمان بدهیم. اگر بتوانیم خودمان را با انجام کارهای موردعلاقهمان سرگرم کنیم و در مواقعی که روحیه خوبی نداریم تصمیمگیری را به عقب بیندازیم، بالاخره حالمان بهتر میشود و دوباره با انرژی به مسیر عادی زندگی برمیگردیم.»
از صفحه اینستاگرام میرامینی
حدیث نفس تصویری!
انیمیشن
«زوتوپیا»، شهر مدرن حیوانات
«زوتوپیا» نام انیمیشنی است که کمپانی دیزنی در ادامه ساخت انیمیشنهای موفق و پرسر و صدای خود راهی بازار نمایش کرد و توانست به دیزنی کمک کند به چند قدمی رقیب توانای خود، پیکسار برسد. این انیمیشن که کمدی پرقدرتی دارد، داستان را با کارکترهای بامزه و دنیایی پر از جزییات پیش میبرد که هم سرگرمکننده است، هم میتواند برای کودکان حامل پیام باشد و هم بزرگسالان را به فکر وادارد. شاید فضای فیلم با داستان آشنای شهری با حیوانات انساننما تکراری به نظر برسد، اما پرداخت جدید و جذاب باعث شده این انیمیشن به پرفروشترین انیمیشن در سال 2016 تبدیل شود. داستان «زوتوپیا» در پایتختی میگذرد که حیواناتی متمدن در آن زندگی میکنند و دیگر خبری از جنگ و کشتن و فرار بین آنها نیست. حیواناتی مثل فیل و یوزپلنگ و خرس قطبی با موش در فضایی صلحآمیز زندگی میکنند، اما همه چیز به همین قشنگی نیست و سازندگان قصد دارند این قصه را به دنیای واقعی با همه خوبیها و بدیهایش نزدیک کنند. خرگوشی به نام جودی هابز، نقش اصلی فیلم است که قصد دارد پلیس شود اما این شغل بیشتر برای حیوانات قوی و بزرگ مناسب است و یک خرگوش برای ورود به آن باید سختیهای زیادی را تحمل کند. در زوتوپیا هم مثل دنیای واقعی با این تصور که خرگوش ضعیف است، فرصتی به جودی داده نمیشود. در اداره پلیس او را جدی نمیگیرند و والدینش هم به جای تشویق کردن او، ترجیح میدهند جودی به مزرعه هویج برگردد و پلیس نباشد. ورود روباه مکاری به نام نیک وایلد، ریتم انیمیشن را تندتر میکند و همراهی جودی و نیک باعث میشود ماجراهای جذابی در کشف حقیقت پشت پرده یک پرونده اتفاق بیفتد.
پیام انیمیشن چندان پیچیده نیست، موجوداتی که سالها قبل با هم دشمن بودند و میجنگیدند حالا به ظاهر در فضایی مدرن و شاد زندگی میکنند اما در واقعیت هنوز هم با نگاهی غیرواقعی یکدیگر را قضاوت میکنند و به نوع دیگری مشغول ظلم کردن به همنوع خود هستند.فیلم بارها با به تصویر کشیدن شهر پیشرفته و سیستم زندگی مدرن و انسانگونه حیوانات، نشان میدهد که آنها آن حیوانات قبلی نیستند، بلکه تکامل پیدا کردهاند. هرچند هنوز موفق نشدهاند طرز فکرشان نسبت به یکدیگر را کاملا تکامل ببخشند.در طول فیلم میبینیم که جودی اگرچه حسابی با نیک رفیق میشود، اما کماکان از ته دل به او اعتماد ندارد. مقایسه رفتار و واکنش کاراکترها با دنیای انسانی بیننده را به پرسشهایی در ذهن میرساند: ما رفتار تبعیضآمیز را کنار گذاشتهایم؟ در دنیای متمدن امروزی، قضاوت نکردن از روی ظاهر را یاد گرفتهایم؟ از دام پیشزمینههای ذهنی برای برچسب زدن به دیگران رها شدهایم؟ «زوتوپیا» انیمیشن موفقی است که در بیشتر زمان پخش ،بیننده را میخنداند و در عین سرگرمکننده بودن، به موضوعات اخلاقی و اجتماعی مهمی اشاره دارد. فروش میلیوندلاری این انیمیشن در دنیا موفقیت سازندگان «زوتوپیا» را ثابت میکند.
سینمای هنر و تجربه
وقت تماشای فیلمهای معناگرا
شاید نام سینمای هنر و تجربه این تصور را در ذهن مخاطب ایجاد کند که آثار تولید شده در این بخش، تجربههای هنری کارگردانان بیتجربه هستند! اما بد نیست بدانید بسیاری از فیلمها اتفاقا برنده جوایز بسیاری در جشنوارههای داخلی و خارجی هستند و بسیار موردتوجه بینندگان و منتقدان قرار گرفتهاند. یکی از این فیلمها، «دختر...پدر...دختر» است که این روزها اکران شده است. پناهبرخدا رضایی، کارگردان این فیلم روایتی از زندگی 3 خواهر را در طبیعتی بکر و زیبا پیش چشم مخاطب میگذارد. رضایی در یادداشتی درباره این فیلم مینویسد: «تماشای طبیعت همواره حسی اسرارآمیز و شاعرانه در من برمیانگیزد و به دنبال این حس، در چهار فصل طبیعت دل به سفر میسپارم. در این سفرها همواره از طبیعت که نقاشیهایی زیبا و بی نظیر هستند، الهام میگیرم. شگفتی حاصل ازنمایشهای بیکران طبیعت و چشم انداز زیبای آن، همواره ایدههای تازهای را برای ساخت یک اثر هنری در من متبلور میسازد. تفکر در طبیعت، تلالو نور و زمزمه آب، همواره برایم حس عمیقی از معنویت به دنبال دارد. معنویتی کاملا درونی و سرشار از روشنایی.»رایا نصیری، رضا احمدنیا، جمیله رحیمی، خدیجه رحیمی و حسین رحیمی، بازیگران این فیلم هستند. پناهبرخدا رضایی فارغالتحصیل رشته هنر، با گرایش کارگردانی سینما از دانشگاه سوره تهران است. او تهیهکنندگی و کارگردانی فیلمهای سینمایی«گهوارهای برای مادر» ،« دختر... مادر...دختر» ، «دختر...پدر...دختر» و« چراغی در مه» را درکارنامه دارد و به عنوان تهیه کننده، کارگردان، نویسنده و پژوهشگر فیلمهای داستانی کوتاه و مستند نیز فعالیت میکند. آثار او تاکنون در جشنوارههای مختلفی به نمایش درآمدهاند و بیش از ۱۳۰ جایزه ملی و بینالمللی را دریافت کردهاند. از این کارگردان پیش از این فیلم«دختر…مادر…دختر» در گروه هنروتجربه اکران شدهاست. «خوان بیخان» هم مستندی است که در گروه سینمای هنر و تجربه به نمایش درآمده و هادی معصومدوست، کارگردان این فیلم است. داستان «خوان بیخان» درباره خانوادهای است که مشکلات آنها را برای سالهای طولانی از هم دور کرده اما حالا به دلیل بیماری مادر، ناچارند برای نگهداری از او دوباره در کنار هم قرار بگیرند. هادی معصوم دوست فارغالتحصیل ادبیات نمایشی است. او در کارنامهاش کارگردانی مستندهایی چون «نشستن بین دو صندلی»،«خونِ سرد»،«عشق رادیو»،«نیک مارکت» و فیلم کوتاه داستانی «روزِ زوج» را دارد. سینما فرهنگ،خانه هنرمندان،موزه سینما، پردیس کوروش،پردیس چارسو و پردیس باغ کتاب، سینماهای نمایشدهنده این 2 فیلم هستند.
شبکه نمایش خانگی
کمدی انسانی و یک فیلم توقیفی!
اگر در این آخر هفته قصد دارید زمانی را به تماشای فیلم به همراه خانواده، نه در سالنهای سینما بلکه در خانه اختصاص دهید، «کمدی انسانی» میتواند انتخاب خوبی باشد. این فیلم را محمدهادی کریمی کارگردانی کرده، فیلمی که موفق شد به عنوان بهترین فیلم نهمین دوره جشنواره تامیل نروژ انتخاب شود. ژانری که کریمی برای تازهترین اثر خود در نظر گرفته، کمدی-درام اجتماعی است. اما ریشههای روانشناختی در خط داستانی این فیلم قابل مشاهده است. آرمان درویش در این فیلم نقش شخصیتی را بازی میکند که با بیشتر مردم جامعه اطراف خود شباهتی ندارد. هرچند این تفاوت گناه شخصیت اصلی «کمدی انسانی» نیست اما مدام به خاطر آن مجازات میشود و این واکنشها، داستان عجیب و غریب زندگی او را میسازند. سازندگان فیلم میگویند یکی از مهمترین ویژگیهای «کمدی انسانی»، کنار هم قرار دادن 4 نسل از ستارگان سینمای ایران در یک اثر است. نیکی کریمی، علیرضا شجاعنوری و فرخ نعمتی از پیشکسوتان بازیگری، هومن سیدی، لیلا زارع و بهاره کیانافشار چهرههای شناختهشده نسل جدید و ایلیا نصرالهی از نوجوانان بااستعداد بازیگری امروز است.
فیلم دیگری که به تازگی به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرده، «بلوک نهم خروجی دوم» به کارگردانی علیرضا امینی است که زمستان قبل توانست بعد از سالها توقیف، اکران محدودی در سینماها داشته باشد. دلیلی که برای توقیف این فیلم مطرح شد، تلخ بودن آن بود اما آنطور که کارگردان میگوید سرانجام فیلم بدون ممیزی به نمایش درآمد. پانتهآ بهرام،امیرجعفری،حمیدرضا آذرنگ و الهام کردا بازیگران این فیلم هستند و با بازی در نقشهای اصلی، داستان زندگی 2 خانواده را روایت میکنند. قصه این فیلم قرار است تاثیر کشمکشهای زناشویی را بر رفتار فرزندان به تصویر بکشد.فیلم بر پایه یکی از مهم ترین معضلات جامعه یعنی طلاق و تبعات آن بر زندگی فرزندان طلاق ساخته شده است. در جمله تبلیغاتی فیلم، سازندگان گفتهاند این فیلمی است که همه خانوادهها باید آن را تماشا کنند. منتقدان میگویند بازیهای فیلم درخشان است و حتی بازیگر خردسال هم توانسته تصویر تاثیرگذاری در ذهن مخاطب ثبت کند. علیرضا امینی قصهای را روایت میکند که در آن دنبال مقصر نمیگردد اما قصد دارد تصویر مشخصی از زندگی بحرانی فرزندان طلاق پیش چشم مخاطب بگذارد.
باکسآفیس
دنیا به کام لاتاری