• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
سه شنبه 24 خرداد 1401
کد مطلب : 163256
+
-

کاج‌ها وارونه‌اند

سامان نورایی

جبر بی‌چون‌و‌چرای کسی‌شدن؛ انگار این اصلی‌ترین هدف مادر در قبال پسرش بود. هرچه ماه‌بانو دایره‌‌ تفریح‌های او را محدودتر می‌کرد، بیشتر به کتاب‌ها و به‌خصوص داستان‌های درونشان چنگ می‌انداخت. خود را غوطه‌ور در دنیای پر رمز و رازشان می‌کرد و نه‌تنها مواخذه نمی‌شد، بلکه بیشتر و بیشتر هم تشویق می‌شد. در نوجوانی برعکس کودکی به موجودی خجالتی و منزوی تبدیل شده بود و برخلاف همسالانش هیچ دوستی نداشت. آدم‌ها را بیشتر از درون کتاب‌ها می‌شناخت. گاهی پدر بر او خرده می‌گرفت که چرا در حضور مهمان‌ها حرف از دهانش بیرون نمی‌آید یا چرا با حسن، پسر آقا مراد همسایه‌شان، تیله‌بازی و توپ‌بازی نمی‌کند، اما در مجموع چون سر‌به‌زیر بود، کسی چندان پاپیچش نمی‌شد؛ بماند که بعدتر دریافت که کتاب‌ها ماجراهایی هزاران بار جذاب‌تر از آنچه پسرانِ پشت لب سبز شده در ذهن برای خود می‌سازند، به ارمغان می‌آورند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید