گردان قاطرچیها
«گردان قاطرچیها» به قلم داوود امیریان، رمانی است برای گروه سنی نوجوان که وقایع روزهای جنگ و روحیات رزمندگان نوجوان را با بیانی شیرین و طنز، برای مخاطبان این روزهای ادبیات مقاومت بازگو میکند. امیریان که قلم گیرا و طنزآلود او برای خوانندگان نسلهای مختلفی از نوجوانان ایران آشناست، این بار نیز دست به آفرینش داستانی مفرح و خندهدار زده که خوانندگان را با گردان قاطرچیها و جنبه دیگری از جنگ و زندگی همه روزه رزمندگان کمسنوسال آشنا میکند. در بخشی از کتاب آمده است: «یوسف نفس عمیقی کشید. سعی کرد تپش قلب ناآرام و هیجانزدهاش را کنترل کند. گوش تیز کرد. از اتاق فرماندهی صدای صحبت و همهمه میآمد. برای نخستین بار قرار بود در نقش یک فرمانده در جلسه مهم فرماندهان سطح لشکر شرکت کند. دچار شور و هیجان شده بود. چه کیفی داشت! حالا همرده دیگر فرماندهان بود و برای نظراتش ارزش قائل میشدند. میدانست که باید سنجیده و درست و درمان حرف بزند و موقر و متین برخورد کند تا دیگران او را دستکم نگیرند و نخندند. یکبار دیگر نفس عمیقی کشید و چند تقه آرام به در چوبی و رنگ و رو رفته اتاق زد و بازش کرد.
-سلام.
سبیل به سبیل فرمانده در اتاق نشسته بود. آقا ابراهیم کنار دیوار ایستاده بود و دستانش را روی سینه جمع کرده بود. نگاهها به طرفش برگشت. یوسف از روی قصد کمی دیر آمده بود تا ورودش جلبتوجه کرده و همه را متوجه حضورش کند. با اعتمادبهنفس و لبخند بر لب، سری برای همه تکان داد. آقا ابراهیم لبخند جانانهای زد و گفت: علیک سلام آقا یوسف جان، کمکم داشتم دل نگران میشدم. بفرما بشین... .»