و رحمت آسمانی از ما دریغ شد
راز دلنشین بودن سخنان آیت الله فاطمینیا در حوزه اخلاق، عمل کردن ایشان به همان اصول در زندگی شخصی بود
الهام مصدقیراد- روزنامهنگار
«یک نصیحت بهعنوان یک طلبه پیر به شما بکنم... منبرهای باری به هر جهت گوش نکنید! هر نواری گوش کردن ندارد، هر منبری گوش دادن ندارد! شاید منبر من هم از آنها باشد نمیدانم چه خاکی بر سرم بکنم! هر کتاب خواندن ندارد! جوانان ذائقهتان خراب میشود. این مغز را تسلیم هر کسی نکنید! » منبرهای استاد اما از آن منبرهای گوشنکردنی نبود، از آن منبرهایی بود که با جان و دلت باید پایش مینشستی. میشنیدی، میآموختی، میگریستی و حتی با او میخندیدی. منبرهای استاد از آن منبرهای ذائقهساز بود؛ از آنها که هر جملهاش یک دنیا حرف دارد؛ از آن حرفهایی که گاهی برخیشان از اسرار مگو بود! « این را به شما میگویمها، همه جا نمیگویم، از اسرار است... .» و سراپا گوش میشدیم و به هوش، تا ناگفتهها بشنویم... وکلام استاد بر جانمان مینشست... . حالا آنگونه که رسول خدا فرمود، مرگ او رخنهای بسته ناشدنی است، مصیبتی جبرانناپذیر است. نعمتی بود که رفت. حالا ما ماندهایم و چیزهای زیادی که هنوز نیاموختهایم.
از اولیای خدا
آیتالله سیدعبدالله فاطمینیا در سال ۱۳۲۵ در تبریز چشم به جهان گشود.
وی از کودکی تحتتربیت دینی و علمی پدر خود میراسماعیل که ازجمله علمای اهل عرفان بود، قرار گرفت.
سپس نزدیک به ۳۰سال نزد آیتالله سید حسن مصطفوی، از شاگردان مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی تحصیل کرد و تحتتعلیم و تربیت وی قرار داشت و همزمان تحصیلات حوزوی خویش را هم دنبال میکرد.
ایشان از شاگردی علمایی چون علامه طباطبایی، سیدمحمدحسن الهی طباطبایی برادر کوچکتر علامه طباطبایی، علامه محمدتقی آملی، آیتالله سیدرضا بهاءالدینی، آیتالله محمدتقی بهجت، علامه محمد تقی جعفری و... که بیشترشان شاگردان آیتالله قاضی بزرگ بودند در علوم اسلامی و عرفان استفاده کرد.
از این رو وی با یک واسطه، از شاگردان سیدعلی قاضی
شمرده میشوند.
ایشان از استادان اخلاق و عرفان و در مورد علم رجال و عرفان نظری دارای آگاهی گسترده بود و در عین حال بیشتر به خطابه در منابر عمومی اشتغال داشت.
وی از مفسران معروف و زبردست صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه بهشمار میرفت و جلسات متعددی در این موارد به سخنرانی پرداخته است. شاید بتوان گفت که بزرگترین ویژگی ایشان کتمان و مکتوم بودنشان است. ایشان را کوهی از تواضع میدانستند.
پای درس اخلاق
آیت الله فاطمینیا در میان سخنان و پندهای اخلاقیشان، جوانان را به رعایت احترام و فروبردن خشم توصیه میکردند. ایشان عقیده داشتند فروبردن خشم، حلال بسیاری از مشکلات خواهد بود و بسیاری از اختلافات خانوادگی رخ نخواهد داد؛ «جوانان عزیز خیلی گفتهام، سفارش میکنند بر فرو بردن خشم. اگر خشم را فرو برید زندگیها گلستان میشود. طلاق زیادشده است آدم غصه میخورد، وقتی رسیدگی میکنیم میبینیم بیشترش مولود بداخلاقی است.» این استاد اخلاق معتقد بودند عصبانی نشدن و پرخاش نکردن و در یک کلام زبان را مهار کردن، از نخستین قدمهایی است که انسان را به خدا میرساند؛« میخواهی با خدا رفیق شوی؟ اول از زبان شروع کن، زهر مار نریز، پرخاش نکن، عصبانی نشو، غیبت نکن، نمازهایت را که الحمدلله میخوانی، ببین چقدر ساده است. امام سجاد میفرمایند: خدایا کسی که میخواهد پیش تو بیاید راهش کوتاه است.» ایشان در سخنان دیگری به افراد و جوانانی اشاره میکنند که در راه دین قدم برمیدارند اما به خانواده بیتوجهند و دلها از زبانشان شکسته و در امان نیست؛ « فرد وارد بازار قیامت میشود فکر میکند خبری است تعجب میکند، خدایا پس چه شد نمازها، عمرهها؟ میگویند تو دل شکستی، ریاکردی، زهر زبان ریختی. جوان عزیز اگر عروج میخواهی، میخواهی به جایی برسی از خانهتان شروع کن. دل همسرت، خواهرت را شکستی برو درستش کن. دل پدر و مادر را شکستی از خانه شروع کن! جوانهایی هستند که محاسن دارند و انگشتر دارند، در بیرون دوست و رفیق دارند و هیئت میروند اما در منزل کسی از اینها راضی نیست. پس چرا هیئت رفته بودی چرا جلسه رفته بودی؟ »
مکث
تمامقد برای همسر
راز دلنشین بودن کلام استاد فاطمینیا در علوم دینی و معارف و اخلاق، شاید توجه خود ایشان به همین اصول و اخلاقیات و عمل کردن به آن در زندگی خانوادگی بوده است. فرزند ایشان سیدحسین فاطمینیا، توفیقات پدر بزرگوارشان را نتیجه آرامشی میدانند که در خانواده ایجاد کرده بود. فرزند استاد فاطمینیا پیش از این درخصوص رفتار پدر در خانه و در رابطه با همسرشان گفته بود: «هیچگاه ندیدم پدر، بدون پسوند یا پیشوند محبتآمیز مادرمان را صدا کند؛ مانند عزیزم، جانم... . ایشان وقتی مادر وارد مجلسی میشوند محال است تمامقامت بلند نشوند. وقتی میخواهند ایشان را به کسی یا جمعی معرفی کنند حتما با اکرام مادر را معرفی میکنند. پدر هیچگاه در خانه فرمان صادر نمیکنند حتی برای آوردن یک چای. بارها شده که خسته از بیرون آمده و چای دم کردهاند و خودشان برای همه چای ریختهاند... و چقدر دلچسب است. ایشان از انجام کار خانه ابایی ندارند، بارها آقایان همسایه به ما میگویند که از وقتی حاج آقا آمدهاند در این ساختمان، همسرانمان به ما معترض شدهاند که چرا شما ظرف نمیشویید؛ چون اغلب بعد از ناهار و شام متوجه میشوند که حاج آقا در آشپزخانه ایستادهاند و ظرف میشویند».