هرم کنکور پله منفعتگرایی یا تمدنسازی؟
عبدالله گنجی؛ مدیر مسئول
مطالبه مقام معظم رهبری از دولت مبنی بر اینکه کاری کنید که نفرات اول کنکور معلمها باشند، بهمثابه آرمانی است که سالها ذهن نخبگان را به خود مشغول کرده است. در این نقطه آرمانی بعضا از ژاپن یا سوئد درباره شأن و رتبه معلمان در بین طبقات اجتماعی با حسرت یاد میشود. طبیعتا معلمی مسیر سرعت بخشیدن به رشد و کمال است و این امر مهمترین عنصر تشکیلدهنده شخصیت معلم در جامعه ماست. شنیدهایم که گفتهاند: معلمی شغل نیست، عشق است، یا معلمی شغل انبیاء است. اما حقایق و زیست انسانی امروز گوشزد میکند که متاسفانه این جایگاه عظیم گرفتار «منزلت – معیشت» است و دیگر هیچ. حال چطور میتوان در خانواده عیالوار آموزش و پرورش باتوجه به منابع کشور چنین سیاست مهمی را رقم زد؟ نقد کیفیت معلم در شرایط فعلی با نوعی محافظهکاری همراه است و احساس میشود هر نقدی توهین به کسانی است که در حداقل معیشت گرفتارند. اما فراسوی معیشت، مشکلات دیگری نیز در حوزه معلمی وجود دارد که مخفی میماند یا بهخاطر معیشت، جسارت ورود به آنان وجود ندارد. خروجی آموزش و پرورش معمولا مورد نقد خانوادهها و رهبران است. آیا میتوان این نارضایتی را صرفا بهخاطر معیشت دانست؟ یا بهخاطر معیشت به ابعاد دیگر نارضایتی ورود نمیشود؟ بنابراین علاوه بر معیشت، ضوابط حاکمیتی و کیفیت نیروی انسانی را نیز باید بهعنوان عوامل آسیبزا مدنظر قرار داد. به اکثر رشتههای برتر در هرم کنکور با نگاه پولسازی نگریسته میشود. افرادی که قبل کنکور به آن قله فکر میکنند، محاسبات احتمالی، خیالی و مطلوبی را مدنظر دارند که قطعیت ندارد ولی با امید بدان مینگرند اما در حیطه معلمی همه چیز روشن است. میدان مانور محدودی دارند و فرد محکوم به پذیرش شرایطی است که الان قطعیت آن را میداند و اگر احساس کند راه بهتری مییابد هرگز در این مسیر وارد نمیشود. از سوی دیگر، مدعای تمدنسازی بدون غلبه معلمان فرهیخته و نخبه ناممکن است. امروز هرم کنکور دست پزشکهاست و رقابت برای قله هرم باعث شده ایرانِ بعد از انقلاب بهسرعت قطب پزشکی غرب آسیا شود و حقیقتا در حوزه پزشکی، در ایران انقلاب شده است. آیا شیفت این هرم به معلمی امکانپذیر است؟ شاید مهمترین عاملی که این مهم را از ذهن دور میکند همان عیالواری است و دولتها هم میگویند یکسوم بودجه کشور را آموزش و پرورش میبلعد و خود را مبرا از تعهد مضاعف میدانند. ورود به عرصه معلمی ارزشمند است اما راه سختی است. ارزشمندبودن و سختیهای آنرا چطور میشود با هم جمع کرد که شأن پیامبری نیز محفوظ بماند؟
1-آنچه جنبه معنوی و باورمندی و راهبردی دارد، اینکه باید از چهره، شخصیت و شأن معلم در جامعه پاسداری شود و این هم بر دوش فرد معلم است و هم حاکمیت. با حراست یک طرفه، این مهم محقق نخواهد شد.
2-باید زمینه انگیزشی بهصورتی فراهم شود که حقوق دوران تحصیل دانشجو - معلمان همانند معلم شاغل مکفی باشد تا بتواند زیرساخت ازدواج و... را در همان دوران تحصیل فراهم کند. بنابراین نباید حقوقی شبیه سربازان به دانشجو-معلمان داد. باید شأن آنها از روز اول ورود، حفاظت شود.
3-مقطع تحصیلی معلمان و سطح تدریس باید در همه سطوح یک پله ارتقا یابد. آنچه به عنوان آموزش «ضمن خدمت» معلم را درگیر میکند باید همان بدو کار انجام شود. معلم ابتدایی به لیسانس ارتقا و متوسطه اول به ارشد و دکتری در متوسطه دوم بهکار گرفته شود. جذب هزاران فارغالتحصیل مقطع دکتری به آموزش و پرورش (در عین اشباع آموزش عالی) در دسترس است.
4-شرایط هوشی- روحی جذب معلمان نباید کمتر از سطح خلبانی باشد. ارزشگذاری به این جایگاه دفاع از این شأن است. نباید در انتخاب رشته از سر ناچاری انتخابهای آخری در حد کاردانی معلمی باشد و از همان روز اول دانشجویی، دانشجو-معلم حسرت رشتههایی را که نیاورده است، بخورد.
بنابراین فقط صلاحیت جسمی، اخلاقی و امنیتی کافی نیست، هوش و هرم کنکور رابطه مستقیمی با هم دارند.
5- وضعیت مسکن فرهنگیان باید از جهت زمان و مکان نهادینه شود. شهرکهای فرهنگیان باید مستمرا در حال ساخت باشد. معلم باید در 5سال اول خدمت در منزل مستقر شود و این تضمین خود مسیر هرم کنکور را میگشاید.
6-وام خودرو در طول خدمت یکبار و متناسب با شرایط قیمت همان زمان پرداخت شود و این عرف، قانون و سنت را معلمان، دولت و بانکها همه بدانند و از آن تخطی نشود. این بخشی از انگیزشی است که هنگام انتخاب رشته خود را نشان میدهد.
7-جشنوارههای کشوری- ملی و استانی برای شناسایی معلمان برتر با شاخصهای معین باید طراحی شود تا حس رقابت برای رشد در طول خدمت، او را به تکاپو وادارد.
پاداشهای این جشنوارهها باید ارزشمند باشد. بهطور مثال، میتوان تعیین محل خدمت معلمان نمونه را به خود آنان سپرد یا همانند فرماندهان جنگ، مدالهایی را برای آنان تعریف کرد.
اگرچه برای رهبری تربیت دینی دانشآموزان بسیار مهم است اما مطالبه ایشان هرم کنکور است یعنی هوش و استعداد معلم را مهم میدانند و به قول روشنفکران نگاه ایدئولوژیک ندارند. البته دانشجو- معلم بعد از ورود به تحصیل میتواند غنای پرورشی - تربیتی را با علمآموزی تلفیق کند که اکنون نیز کم و بیش وجود دارد. چگونگی وارونهکردن هرم کنکور بهنفع آینده ایران باید توسط کارشناسان خبره برنامهریزی، منابع انسانی، اقتصاد، تربیت، روانشناس و جامعهشناس مشترکا طراحی شود. باید کیفیت معلمی را از وضع موجود نجات داد. این زیرساخت بر همه زیرساختهای دیگر ترجیح دارد. باید خروجی هرم کنکور از نگاه مردم، انسانسازی و کمالگرایی باشد. منفعت عمومی، تمدنی و ملی در این هرم باید جایگزین منفعت فردی شود.