طبیبِ مسیحادم
حمیدرضا محمدی
کم پیدا میشود کسی در عرصه تخصصی خود، در اعلی درجه باشد اما با دانشجویان در نهایت خضوع و خشوع رفتار کند. در جمع جوانان حاضر شود و با آنان گپوگفت کند. با رسانهها گفتوگو کند و خود را در منظر عموم جامعه قرار دهد. اگر برای سخنرانی دعوت شود، با رویی خوش بپذیرد و استقبال کند. و در کهولت، از تولید علم و نگارش مقاله برکنار نماند.
این همه در «مسلم بهادری» جمع بود؛ یکی از کهنسالانترین اطبای روزگار ما و از آخرین بازماندگان یکیدو نسل نخستین فارغالتحصیلان دانشکده طب دانشگاه تهران که نخستینروز اردیبهشت درگذشت، درحالیکه نخستینروز بهمن سال گذشته، 95ساله شده بود. پزشکی که در رشته خود (پاتولوژی قلب و ریه) یکی از حاذقترینهای زمانهاش بود، بیش از 30سال معلمی کرد و البته بسیار بیش از آن، شاید قریب به 7دهه، خود را وقف درمانگری دردمندان کرد. او آزمایشگاه تخصصی آسیبشناسی را در بیمارستان سینا و دانشکده پزشکی دانشگاه تهران راه انداخت و آنرا در بیمارستانها و دانشگاههای علومپزشـکـی کـشـور گسترش داد و خدمــتی کرد فراموشنشدنی. همچنین در دهه 50، عضو اتاق فکری بود که به ایجاد خانههای بهداشت و شکلگیری شبکه گسترده بهداشت و درمان در سالهای پس از انقلاب منجر شد و این خدمت او و دوستانش، در همگانیشدن درمان و یکسان و رایگانبودنش، بهویژه در مناطق روستایی و عشایری تا همیشه بر پیشانی تاریخ طب این سرزمین خواهد درخشید چنانکه خود اعتقاد داشت در دنیا منحصربهفرد بود. اگر رنجوری نزدش میآمد و دستش تنگ بود، با گشادهدستی درمانش میکرد. طبیبی بود که مطبش، محملی برای طبابت بود نه کارها و چیزهای دیگر البته به انتفاع عمومی و خیر جمعی بسیار توجه داشت و در این میان همشهریانش را نیز از یاد نبرد چنانکه 4سال پیش، 17هزار متر زمین وقف کرد تا صرف بهداشت و درمان اهالی تنکابن شود. تا آخرین سال زندگی - دستکم تا تیر 1400که نگارنده با او گفتوگو کرد - سرحال و سرزنده بود و حافظهاش درست و دقیق. تا آخر، انجمن فارغالتحصیلان و دانشآموختگان دانشگاه علوم پزشکی تهران را که خود پایه گذاشته بود و بنیادی که خود و بهنام خود بنا نهاده بود، مدیریت کرد. مسلم بهادری از هیچ کوششی برای مردم سرزمینش فروگذار نکرد تا از رنجشان بکاهد و بر لبانشان لبخند بنشاند.