جواهر برنابئو
چرا لوکا مودریچ خلاقترین هافبک دنیاست؟
چلسی گل سوم را هم در برنابئو زده تا بازگشتی درخشان را جشن بگیرد. خیلیها یاد الکلاسیکوی اخیر افتادهاند و عدهای حتی منتظر گلهای بعدی چلسی هستند. رئال آنچلوتی نشان داده که میتواند تن به هر فاجعهای مقابل چشمان هوادارانش بدهد. از سوی دیگر یادمان میآید که این لیگ قهرمانان است و نه لالیگا و رئالیها متخصص اروپا هستند. جز این، هم کریم بنزما در میدان است و هم زمان کافی برای بازگشت وجود دارد. نتیجه فوقالعاده بازی رفت در خانه رقیب، گرچه از دست رفته است ولی هنوز سرچشمههای امید نخشکیده. بهخصوص اینکه ستاره اصلی میدان هم در میانه زمین حاضر است تا به بازی ریتم بدهد و تیم را راه بیندازد؛ ستارهای که درخشش او در بازی رفت تحتالشعاع هتتریک کریم بنزما قرار گرفت. چون معمولا این نام گلزنهاست که بیشتر در یادها میماند تا مهندسان و هنرمندان میانه میدان، حتی اگر روی ۲ گل از ۳ گل بازی تأثیرگذار بوده باشند.
در میانه بیم و امید چلسی در تدارک حملهای دیگر است که داوید آلابا توپ را پس میگیرد و به زمین رقیب میفرستد. این همان لحظه بزرگ حقیقت است. جایی که مارسلو توپ را در اختیار میگیرد و آن را در فضایی که مطلوب مودریچ است به او میسپرد تا بار دیگر نسبت فوتبال با هنرهای زیبا را باور کنیم. مودریچ توپ را در حالی در اختیار دارد که بر همه جوانب محیط و بازیکنان احاطه کامل دارد. یک نگاه کافی است تا میزانسن مطلوبش را بیابد و هنرنماییاش را آغاز کند؛ پاس بیرون پایی با دقت نظری مثالزدنی که حاصل درخشش ذهنی خلاق است، در بهترین لحظه در مناسبترین نقطه فرود میآید تا رودریگو سادهترین کار ممکن را در پیش داشته باشد. رودریگو توپ را به تور میدوزد و رئال به بازی بازمیگردد. این بار بیشتر از گلزن این خالق پاس گل است که مورد توجه قرار میگیرد؛ جواهر برنابئو بار دیگر نشان میدهد که همچنان خلاقترین هافبک دنیاست.
لوکا مودریچ را از روزهای پرفروغش با پیراهن تاتنهام به یاد میآوریم. از فرماندهی میانه میدان تیم ملی کرواسی و انتخاب شدن بهعنوان بهترین بازیکن جام جهانی ۲۰۱۸. حدود ۱۰ سال پیش وقتی از تاتنهام به رئال آمد، مورینیو خیلی اهل بازی دادن به او نبود و باید از فرصتهای زودگذرش بهره میگرفت. یک سال بعد کارلو آنچلوتی جای مورینیو را گرفت و طراحی حملات رئال را به مودریچ سپرد و پس از آن هر مربیای آمد نتوانست نبوغش را نادیده بگیرد.
لوکا مودریچ وفادار به سنت هافبکهای هنرمند و خلاق، به چشمنوازتر شدن هر رخدادی یاری میرساند. مثل یک کارگردان مولف، میزانسن میدهد و اثر هنری میآفریند. و البته جنگنده هم هست و جز دریبل و پاسهایی که مثل موشک بالستیک دقیق در نقطه هدف مینشینند، تکل میزند و پرس میکند. ۳۶ سالگی برای خیلیها زمان آویختن کفشهاست و برای مودریچ فرصتی برای رو کردن چشمههایی تازه از نبوغ. این روزها همه از بنزما میگویند که در بهترین فرمش قرار دارد (و واقعا حقش است جایزه بهترین بازیکن سال را بگیرد)؛ اما کارگردان رئال در تقابل با چلسی، چه در بازی رفت و چه بازی برگشت، مودریچ بود. در ضیافت بزرگ شب چهارشنبه، وقتی رئال یک نیمه را کاملا وا داد و آنچلوتی نتوانست از دستاورد بزرگ بازی رفت محافظت کند، این مودریچ بود که ورق را برگرداند. بهترین تصمیم و بهترین عملکرد در کسری از ثانیه و بعد کیش و مات شدن قهرمان سال گذشته اروپا، تا بعد تیر خلاص را کریم بنزما بزند.
پس از پایان بازی، آنچلوتی به درستی به جادوی رئال مادرید اشاره کرد ولی برای تکمیل جملهاش از جادوگر تیمش هم نام میبرد؛ از مودریچ که با خلق اثری هنری، او را از جهنم بیرون کشید. هافبکی که در ۳۶ سالگی همچنان در اوج است و مثل هنرمندان بزرگ فروتن و بیادا و بدون تکبر کاری را انجام میدهد که برایش متولد شده؛ خلق زیبایی در فوتبال. چهره جواهر برنابئو را با لبخندهایش به یاد میآوریم و با صفا و خاکی بودنش. با دوندگی بیامان و تمام نشدنش. جایش در پانتئون رئال تثبیت شده است و دستاوردهایش آن قدر پرشمار است که هر ستایشی را
دربارهاش، نه اغراق که حقیقتی انکارناپذیر بدانیم.