• شنبه 19 آبان 1403
  • السَّبْت 7 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 09
شنبه 22 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 15743
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/098G
+
-

سکانس‌های ماندگار

آبروی از دست رفته الی

درباره الی اصغر فرهادی 1387

آبروی از دست رفته الی

سعید مروتی|خبرنگار:

فضای رئالیستی تأثیرگذار «رقص در غبار» و درام جنوب‌شهری کوبنده «شهرزیبا» نشان از تسلط و توانایی فرهادی در ورود به مسائل و مشکلات طبقه فرودست داشت. در «چهارشنبه‌سوری» فیلمساز برای اولین‌بار سراغ طبقه متوسط رفت ولی با حضور کاراکتر روحی (ترانه علیدوستی) نماینده‌ای از طبقه فرودست را نیز در فیلمش نگه‌داشت. گویی گذر از طبقه فرودست به طبقه متوسط نمی‌توانست یکباره صورت گیرد. چهارشنبه‌سوری تبحر فرهادی در ملودرام را نمایان کرد.

درحالی‌که 2فیلم اول او (رقص در غبار و شهرزیبا) با وجود تحسین منتقدان، در گیشه شکست خورده بودند، چهارشنبه‌سوری نشان از عزم راسخ سازنده‌اش برای گسترش مخاطبانش داشت. فرهادی خیلی زود متوجه شد که باید برای تماشاگر طبقه متوسط شهری فیلم بسازد و آیینه‌ای در برابرشان بگیرد تا خود را ببینند.

فرهادی با مقدمه‌ای نسبتا طولانی که حدود 40دقیقه طول می‌کشد، تماشاگر را با شخصیت‌هایش آشنا می‌کند و درحالی‌که به‌نظر می‌رسد داستانی گفته نمی‌شود، جزئیاتی را به‌کار می‌گیرد که کارکردشان را بعد از نقطه عطف اول یعنی غرق شدن الی در دریا، متوجه می‌شویم. الی درحالی غرق می‌شود که تقریبا هیچ‌کس او را به‌درستی نمی‌شناسد. حالا آدم‌ها گرفتار ماجرایی تراژیک شده‌اند و می‌کوشند خود را از دردسری که دچارش شده‌اند خلاص کنند. جز سپیده، برای کسی مهم نیست که چه بر سر آبرو و حیثیت الی می‌آید. فیلم به طرح یک موقعیت پیچیده اخلاقی می‌پردازد و از آزمونی دشوار، موفق بیرون می‌آید.

سکانس برگزیده: انتخاب یک فصل از میان سکانس‌های به‌یادماندنی فیلم درباره الی کار دشواری است. درواقع فیلم مجموعه‌ای از سکانس‌های درخشان است که به یکدیگر پیوند یافته‌اند. در این میان فصل پایانی درباره الی به‌دلیل اهمیت و تأثیری که بر سینمای ایران و مخاطبانش گذاشت جایگاه ویژه‌ای دارد. اصطلاح «پایان باز فرهادی» که چند سالی است میان مردم درمورد پدیده‌های اجتماعی و سیاسی هم به کار برده می‌شود، نمود واضح و عینی‌اش را در فیلم درباره الی می‌یابد؛ هرچند نشانه‌های آن‌را می‌شود در فیلم‌های قبلی فرهادی هم مشاهده کرد. در فصل پایانی شخصیت‌های به‌هم‌ریخته و ویران فیلم دور هم جمع می‌شوند. در کنار دریا، جایی که الی واردش شد و زنده از آن بیرون نیامد، آدم‌های فیلم می‌کوشند ماشینی را که در ماسه‌های لب ساحل گیر کرده بیرون بکشند. پایانی زیبا برای فیلمی که در آن شکست‌ها و تناقض‌های طبقه متوسط به‌تصویر کشیده شده. دوربین فرهادی با فاصله‌ای درک‌شده کاراکترهایش را در قاب می‌گیرد و نشانمان می‌دهد که چگونه این آدم‌های خاکستری می‌کوشند خود را از اضمحلال نجات دهند.

این خبر را به اشتراک بگذارید