• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 25 اسفند 1400
کد مطلب : 156804
+
-

در انتظار بهار جان‌ها

زندگی‌پدیا
در انتظار بهار جان‌ها

مریم ساحلی

 اسفند که به آخرین روزهایش می‌رسد، فکر و خیال‌ آدم‌ها صدچندان می‌شود. سال نو پیچیده در شولایی که با نخ و سوزن بیم و امید دوخته شده آن سوی دیوارها چشم‌ انتظار ایستاده تا سال‌جاری بار و بندیلش را ببندد و راهی شود. و آدم‌ها، آدم‌ها در معرکه این روزهای سرگردان بین زمستان و بهار به روزهای رفته و روزهای پوشیده از ابهام آینده می‌اندیشند. این روزها آرزوهای جامانده در دور‌دست، رویاهای گم شده، یاد رفتگان، ابر متراکم حسرت‌ها و بغض‌ها بیش از هر زمان دیگری در تاریک‌روشن دالان‌های ذهن نفس می‌کشند. این روزها شاید بیش از همیشه به خویشتن فکر کنیم اما واقعیت این است که رضایت، اندوه، شادمانی و امید ما جدا از دیگران نیست. بی‌تردید درخت سعادت در زمین دلمان به شکوفه نمی‌نشیند اگر باران اندوه بر سقف خانه دیگران ببارد. گیرم که تن سالم، دل خوش، برکت و رزق و رونق، نصیب کسی باشد اما وقتی چشمان خسته زنی دست‌فروش یا نگاه پریشان کودک زباله‌گرد، حوالی او از اشک ‌تر باشد، چگونه می‌تواند بگوید چه سال خوبی بود امسال که گذشت؟
 ما نمی‌توانیم حریر حال خوش را بر جان خویش حس کنیم وقتی انسان‌های بسیار رد پای درد و فقر و اندوه و رنج را بر پیکر بودن خویش به تماشا نشسته‌اند. مادر یا پدر اگر باشیم پیش از آنکه به‌خود بیندیشیم، سلامت و سعادت فرزند را آرزومندیم و می‌دانیم که حال‌مان بی‌حال خوب فرزند، رو به بهبود نمی‌گذارد. و اما این همه داستان نیست، چرا که درختستان دلمان وقتی بهار می‌شود که زمستان رنج‌ها بساطش را از دل همگان جمع کند.‌ اصلا شکوفه‌باران دار و درخت سرزمینی که اندوه اهالی‌اش بسیار باشد هم چندان قشنگ نیست.
و اما این روزها، وقتی شاخ و بال عریان درختان، سبز می‌شوند، سوسوی ستاره امید در آسمان دل‌هامان افزون می‌شود و به‌خود می‌گوییم کاش آنها که رشته امورات مردم را به‌دست دارند، گره‌گشا باشند! کاش این سال که در راه است از گره‌های بیشتر نشان نداشته باشد! این روزها کم نیستند لحظاتی که با خدا حرف می‌زنیم؛ این روزها زمزمه عالم و آدم این است: «یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال».
 

این خبر را به اشتراک بگذارید