هفته 4روزه...
مهدیا گل محمدی - روزنامهنگار
حدود 2هزار و 320سال پیش اپیکور، حکیم یونان باستان گفته بود: رنجی موقت را برای لذتی پایدار بپذیر و از لذتی موقت که رنجی پایدار میآورد بپرهیز. این خلاصه فلسفه اپیکوریستها را گوشه ذهنمان داشته باشیم و بشنویم از بلژیکیها که قرار است در چند روز آینده هفته کاریشان به 4 روز کاهش یابد؛ یعنی کارمندهای این کشور کارفرماهایشان چه بخواهند چه نخواهند در هفته فقط 4روز کار میکنند و یک حساب سرانگشتی نشان میدهد 3 روز خوش و خرم به تعطیلات میروند. این ظاهر ماجراست. باطن ماجرا آن است که کارمندهای این کشور طی سالیان گذشته ثابت کردهاند که ساعت کاری مفیدشان بیش از کارمندهای بسیاری از کشورهای دیگر است. یعنی درحالیکه برخی کارمندها از حدود 8 ساعتی که پشت میز کار هستند نیم ساعت هم کار مفید ندارند، کارمندهای یادشده دست از کار نمیکشند و به جز اندک زمان قهوه و ناهار، باقی وقتشان را به پاسخگویی اربابرجوع میگذرانند. یعنی رنجی میکشیدند که 2 روز تعطیلی آخر هفتهشان و حقوق سر برجشان حلالوار خرج شود. نتیجه این میشود که مشاوران اقتصادی الکساندر
دو کرو، نخستوزیر دولت ائتلافی بلژیک چرتکه به دست، متوجه میشوند با کاهش روزهای کاری و ثابت نگاه داشتن ساعات کاری هفتگی نهتنها نه سیخ میسوزد و نه کباب، بلکه با احتساب کاهش رفتوآمدها، افزایش رضایتمندی کارمندها و افزایش راندمان کاری... در مجموع اقتصادشان به شکوفایی بیشتری میرسد. به قول همکلاسیهای کلاس انشای ما دانشآموزهای دهه شصتی از این انشا نتیجه میگیریم از آنجا که هیچ دولت و کارفرمایی عاشق چشم و ابروی کارمند و کارگر نیست، چنانچه در هر کشوری ساعت «کار مفید» آنها بالا برود به همان میزان آنها هم میتوانند هفته کاری را کوتاه و کوتاهتر کنند. بهویژه در کشورهایی که ترافیک خیابانها و آلودگی هوای کلانشهرهایش بیداد میکند؛ بنابراین لذت موقت از زیر کار در رفتن را با رنج مدام هفتههای کمتعطیلی طاق نزنیم، جای دوری نمیرود.