راضیه تجار، داستاننویس:
چراغهای کمسو و پرنور برای زنان نویسنده روشن است
راضیه تجار از سالها پیش تا به امروز کلاس داستاننویسی دارد و زنان جوان مستعد داستاننویس را راهنمایی میکند. تجار فقدان مجلههای پرتیراژ دهههای 70و 80 و حضور ناشرانی که با هر کیفیتی و با سرمایهگذاری مولف، داستان چاپ میکنند آفتی میداند که جلوی رشد بهینه و نقش تأثیرگذار زنان را در عرصه ادبیاتداستانی میگیرد. گفتوگوی کوتاه ما را با نویسنده رمان «کوچه اقاقیا» بخوانید.
یکبار گفتید جریان ادبی نسبت به دهه40 که در تیول چند روشنفکر بود، کاملاً تغییر یافته و امروز بستر حتی برای داستاننویس شدن یک دختر جوان در روستایی دورافتاده و شهری کوچک هم فراهم است. این تفاوت حاصل گذر از چه جریانها و اتفاقاتی بوده است؟
واقعاً تفاوت بارز دارد. بخشی از عمر ما پیش از انقلاب گذشت و آن دوره که بخشی از جوانی و نوجوانی مرا بهخود اختصاص داد، خوب به خاطرم دارم. تشنه بودیم که جایی باشد تا به ما جهت دهد و بتوانیم با نویسندگان طراز اول ارتباط برقرار کنیم. آن زمان اما آن نویسندگان هم دور از دسترس بودند و هم اینکه محفلهای روشنفکری مانع میشد تا این ارتباط برقرار شود. پس از انقلاب این بستر واقعاً فراهم شد. با وجود اینکه خودمان در این ساحت حضور داریم و مددرسانیم، گاه به کسانی که تا بدین اندازه موقعیتها را فراهم میبینند و با غفلتشان این رویکرد را جدی نمیگیرند، نسبت به دوره جوانی خودمان حسرت میخوریم. امروز همه امکانات برای نویسندگان زن در دسترس است. البته شاید بگویید چون در پایتخت حضور دارم چنین تصور میکنم اما باور کنید شیوع کرونا هر چه ضرر و زیان داشت، تدریس آنلاین را نهادینه کرد. خیلیها از نقاط دور با کسانی که میتوانند در زمینه داستاننویسی از آنها بیاموزند، ارتباط مفید برقرار کردند. بستر کاملاً فراهم است و بهویژه رویکرد و ورود زنان در این زمینه بسیار آشکار است. خودم که کلاس داستاننویسی دارم بهعینه میبینم از 20نفر حاضر در کلاس، 18نفر را بانوان تشکیل میدهند. شاید این مهم به نوعی هویتیابی زنان پس از انقلاب باشد و چون این بستر را فراهم میبینند، حرفهای ناگفتهشان را با داستانسرایی بازگو میکنند.
چرا تعداد زنان در عرصه داستاننویسی بیشتر است؟
گویی زنان مانند همان شهرزاد قصهگو تبحر بیشتریدر این عرصه دارند. آنها روایت و خیالپردازی بیشتری از خود نشان میدهند و شاید به نوعی فراغت بیشتری هم دارند. سختی کار را به جان میخرند و برنامهریزیهای ظریفتر و دقیقتری دارند تا از موقعیتهای مختلف بهرهبرداری بیشتری کنند. بعضیها که از این فرصت استفاده نمیکنند شاید در اعماق وجودشان احساس مغبونشدن بکنند.
پیش از انقلاب چند زن داستاننویس بیشتر نداشتیم. امروز شمار نویسندگان زن ما بهمراتب بیشتر است. به تعداد دانشجویان خودتان هم اشاره کردید. چه سلسله عوامل بیرونی و درونیای باعث شد زنان بهویژه در 3دهه اخیر فعال باشند؟
خفقان پیش از انقلاب و تکساحتی بودن و یکسویه نگری حاکم بود. همه اینها با انقلاب گره خورد. امام(ره) فرمودند اگر زنان نبودند انقلاب پیش نمیرفت. خانمها حمایت کردند، وارد جامعه شدند و به رهبری ایمان داشتند. اکثریت توده مردم بودند نه جناح روشنفکر. در طول این دههها بهدلیل اینکه هم فرصتها فراهم شد و هم کلاسهایی برگزار کردند و در این زمینه اعلام شد که جایگاههای متعدد وجود دارد تا زنان آنها را پر کنند و بیایند و بیاموزند و متعلق به زنان باشد، فرصت بیشتری به زنان داده شد. بدون اینکه آموزش و نویسندگی مختص گروه روشنفکریمان باشد. هماکنون در هر فرهنگسرا کلاسهایی دایر است. هر کسی با بضاعت خودش به این موضوع ورود دارد. شاید کاستیهایی هم وجود داشته باشد اما این چراغهای کمسو یا پرنور روشن است و هر که اراده کند در گوشه و کنار کشور میتواند استعداد خودش را پرورش دهد و دستکم بهطور آنلاین به استادی که میخواهد او را ببیند، دسترسی داشته باشد و آموزش را توسط او دریافت کند. الی ماشاءالله در این زمینه کتابهای مختلف ترجمه و تألیف شده. به علاوه اینکه، به قدری رویدادهای متعدد در ساحت جامعه اتفاق افتاده که میتواند دستمایه داستاننویسی باشد و از آن سو هم اینکه روایت نکنید، نگویید و سخن نگویید در میان نیست و در نتیجه حضور بانوان شاخص است. رویکرد و هویتشان ساخته شده و در عرصههای متعدد فعالاند. در همین اشل درنظر بگیرید که خانمها رویکرد این را دارند که ادامه تحصیل دهند. چنین کسانی یقیناً میخواهند به روحشان هم این تغذیه را برسانند و در نتیجه ما این رشد را هم به لحاظ کیفی و کمی میان زنان داستاننویس میبینیم.