شیدا اعتماد
چرا یک اتاق هتل، هر قدر هم که زیبا باشد به ما احساس خانه را نمیدهد؟ اتاق هتل، فضایی غیرشخصی است که گذرگاه و استراحتگاهی در سفر است نه جایی برای ماندن. اتاقهای هتل با رنگبندیهای یکسان و شکوه مصنوعیشان نمیتوانند جای خانه را بگیرند. تابلوهای روی دیوارشان هیچ خاطرهای را زنده نمیکند. نوری که از پنجرههایشان سرک میکشد غریبه است. هر چند این غریبگی و نامانوسی برای سفر خوشایند است اما بعد از 4-3روز کلافه میشوی و میخواهی به فضای شخصی خودت برگردی. میخواهی روی تختی که مال خودت است دراز بکشی. سرت را روی بالش خودت بگذاری. روی مبلهای قدیمی خودت بنشینی. اشیای کوچکی را که برای کسی جز خودت مفهوم و خاطرهای ندارد در دستت بگیری و به فضای آشنای دور و برت نگاه کنی. خانه پناهگاه است؛ جایی است که تمام دویدنهای روزانه را به پایان میرساند؛ جایی که میشود از شر گرما و سرما و درد و خستگی و آسمان خاکستری و رئیس عصبانی به آن پناه برد؛ جایی که میشود برای شروع روز تازه، توانی دوباره در آن کسب کرد.
چیزی که خانه را از همه جاهای دیگر متفاوت میکند همین شخصی بودن فضاست؛ همین اشیای کوچک و بیاهمیت خانگی، همین تابلوهایی که به دیوار آویخته است، همین گلدانی که رو به نور برگهایش را چرخانده است. همین که میدانی گوشه کدام سرامیک شکسته است. کدام در صدا میدهد و کدام شیر آب را اگر محکم نبندی چکه میکند.
خانه جایی است که جزئیاتش برایت آشناست. میدانی که نور از کدام پنجره میآید و تا کدام گوشه دیوار پیش میرود. صداها را میشناسی. صدای دویدن بچههای همسایه در راهرو و زمزمههای کودکانهشان هنگام فشردن کلید آسانسور برایت آشناست. صدای چرخیدن کلید را موقع برگشتن همخانههایت از بر هستی. میدانی که گنجشکها روی کدام درخت مینشینند. میدانی که دم غروب کجای آسمان نارنجیتر است و از کدام پنجره بهتر دیده میشود.
همین جزئیات بهظاهر بیاهمیت فضایی امن میسازد؛ فضایی که با همه فضاهای دیگر متفاوت است. پناهگاهی است که میتواند جواب این همه دویدن باشد؛ جایی که مقصدی باشد، برای رسیدن. خانه بهخاطر زیبایی و کمالش نیست که خانه میشود، بهخاطر امنیت حاصل از آشنا بودنش است. به همینخاطر است که در اوج بیپناهی و اندوه، به تنها جایی که میتوانی فکر کنی خانه است. به گوشه مبل که بنشینی رویش و پتویی نرم را بکشی روی پاهایت و چشمهایت را ببندی. بهخاطر اینکه فقط در پناهگاه است که میتوانی چشمهایت را ببندی و نترسی.
به خانه برمیگردیم
در همینه زمینه :