• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 14 بهمن 1400
کد مطلب : 152863
+
-

منتقدان و تماشاگران

خسرو دهقان-منتقد و مدرس سینما

زمانی که سینما ایجاد می‌شود، به‌عنوان یک تفریح ارزان وساده مطرح می‌شود، (سینمای صامت)احتیاج به زبان ندارد، در سینمای اولیه رنگ پوست سیاه و سفید نیز مهم نبود. فرهنگ خاصی و کتاب خاصی هم برای مطالعه وبررسی نمی‌خواست و برای درکش تسلط به شعر و موسیقی لازم نبود. بنابراین به راحتی توانست مخاطبان زیادی را جذب خود کند.
از طرف دیگر کسانی سینما را به‌عنوان هنر هفتم مطرح می‌کنند ومی‌گویند سینما چیزی کمتر از اپرا، تئاتر، شعر، موسیقی و هنرهای دیگر که عظیم و مهم و با جلال و جبروت جلوه می‌کنند، ندارد. این گروه تا نیمه اول قرن بیستم تا زمان جنگ جهانی دوم، انرژی خود را صرف این می‌کنند که سینما را نیز یک هنر جلوه دهند. دراتحاد شوروی پودوفکین، آیزنشتاین و ژیگا ورتوف و دنیای غرب افرادی نظیر آرنهایم، مانستربرگ، بالابالاش و کراکوئر تلاش‌ کردند تا سینما را هنری برتر جلوه دهند. این اتفاقات در نیمه قرن بیستم رخ می‌دهد و افراد مطرحی در زمینه سینما کتاب‌های زیادی می‌نویسند تا دوباره تحول عظیم دیگری در فرانسه زادگاه سینما رخ می‌دهد. الکساندر آستروک در مقاله‌ای به نام «دوربین، قلم» تلاش می‌کند میان دوربین و قلم شباهتی بر قرار کند، اگر در نگاه اول شباهتی میان این دو وجود ندارد، اما در پی نگارش این مقاله چشم‌انداز جدیدی باز می‌شود. قلم چه کاری انجام می‌دهد؟ دوربین هم می‌تواند همان کار را انجام دهد. پس از آستروک، یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ سینما پا به عرصه می‌گذارد، او یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های تاریخ سینما محسوب می‌شود. فردی که هم دنیای نقد فیلم و هم تاریخ سینما به او مدیون هستند. او کسی نیست جز آندره بازن. پس از ظهور آندره بازن سینما تک نیز در فرانسه تاسیس می‌شود، نوعی سینمای خاص برای آدم‌های خاص، در پی این تحول یکی از مهم‌ترین مجلات سینمایی به نام «کایه دو سینما» ایجاد می‌شود. در کایه دوسینما نویسندگانی مانند فرانسوا تروفو، ژان لوک گدار، ژاک ریوت، اریک رومر و کلود شابرول قلم می‌زدند. این افراد در زمان نویسندگی با یکدیگر همراه و همدوش هستند، اما سال‌ها بعد که خود کار فیلم‌سازی را آغاز می‌کنند، هر یک مسیر خود را می‌رود. این افراد ضمن اذعان به کارهای افرادی نظیر مانستربرگ، و افرادی که درصدد بودند، سینما را به‌عنوان یک هنر جلوه دهند، از خود می‌پرسند، تکلیف تماشاگران عادی، فیلم‌های معمولی، جان وین، فیلم‌های وسترن و هنرهای ساده و عادی چه می‌شود؟ مسئول ساخت فیلم‌ها دقیقا کیست؟ و نقد فیلم را باید دقیقا متوجه چه‌کسی کرد؟ تابلوهای نقاشی اغلب منقش به امضای نقاش هستند که مشخص می‌کند که این اثر نقاشی اثر کیست. اما فیلم اثر کیست؟ این افراد ازجمله بازن و نویسندگان مجله «کایه دو سینما» نگاه خود را معکوس کردند و به جای نگاه به‌خود فیلم نگاه خود را متوجه تماشاگران خاص و تماشاگران عام کردند و مشغول دیدن فیلم‌های عادی و دوباره دیدن فیلم‌های گنگستری و فیلم‌های ساخته شده در ژانرهای دیگر، فیلم‌های کمدی، فیلم‌های چاپلین، باستر کیتون، لورل هاردی، شدند و دوباره نگاه خود نسبت به این فیلم‌ها را بازنگری کردند. از دل تمام این فعالیت‌ها و سخنان و مقالات این افراد، چیزی به نام نگره مولف پدید می‌آید. در نتیجه این نظریه منتقدان یادشده به این نتیجه می‌رسند که اثر سینمایی متعلق به مولف آن است و در واقع تمام مسئولیت ساخت یک فیلم و کم و کاستی‌ها و نقص‌های آن متوجه مولف آن است، بنابراین  می‌شود نتیجه کلی به‌دست داد که فیلمسازان مسئول آثار خود هستند، فیلمسازانی نظیر هیچکاک، هوارد هاکس و غیره. در دوران پیش از این همانطور که اشاره شد، فرمالیست‌ها، چپ‌ها و فمینیست‌ها در نگرش متفاوت به سینما مؤثر بودند. امروزه خارج از اینکه بپذیریم یا نپذیریم، خوشمان بیاید یا بدمان بیاید، تنها تئوری سینمای غالب در عمل «تئوری مولف» است.
در ایران به سازندگان فیلم‌ها اشاره می‌کنیم، می‌گوییم فیلمی از فلان کارگردان این اصطلاح «فیلمی از» در واقع عصاره وجودی تئوری مولف است. سال‌ها می‌گذرد و تئوری‌های مختلف دیگری به‌وجود می‌آید.. از سال 1984با بروز و ظهور پدیده‌‌‌ای به نام کامپیوتر و توسعه فناوری‌های مرتبط با این پدیده در سال‌های بعد، وارد فضا و دنیای جدیدی می‌شویم. 
در این دوران شیوه نقد فیلم، آدم‌ها و اهالی سینما و ذائقه تماشاگران تغییر می‌کند. در گذشته یکی از وظایف منتقدین ارائه اطلاعات بود، در گذشته برای ارائه این اطلاعات منتقدان باید حداقل یک یا 2 هفته تحقیق و مطالعه می‌کردند. اما در دوران فضای مجازی شما تنها با اشاره یک سرانگشت و جست‌و‌جو در اینترنت می‌توانید به حجم عظیمی از اطلاعات دست پیداکنید. بنابراین اکنون اطلاعات دادن دیگر فضیلت نیست. فیلم دیدن نیز لزوما سختی‌های گذشته را ندارد و دیگر نیازی نیست که لزوما در جست و جوی سینما و سالن سینمای محل فیلم مورد نظرمان از منزل خارج و متحمل یک‌سری سختی‌ها شویم. ده‌ها و صدها فیلم را می‌توان در هاردها و فلش مموری‌های امروزی جای داد. بنابراین همه به انواع فیلم‌ها دسترسی دارند. در گذشته عموم تحلیل‌های فیلم را براساس نظر سایر منتقدان سینمایی از کشورهای فرانسه و بریتانیا و آمریکا ضمن ارائه یک مطلب تحلیلی گسترده ارائه می‌دادند. اکنون می‌توان با یک دکمه به‌نظریات منتقدان سراسر دنیا با فشار یک دکمه دسترسی پیدا کرد. در چند دهه اخیر فضای فکری، وظیفه و عملکرد منتقد تغییر کرده است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید