سید احمد بطحایی- روزنامهنگار
هیچوقت زندگی سیاه و سفید نبوده، یعنی بالا تا پایینش را نگاه کنی، نه رومی رومی داشته نه زنگی زنگی. بالکل دنیا و آدمهایش هیچ زمانی صفر و صدی نبودهاند. نه پیر و مرشدش بیخار و خطا بودهاند، نه شمر و شیاطیناش چال سیاهی. اتفاقات و حوادثاش هم در همین مقیاس و مقایسهاند. تهتنگ تباهیاش بمب اتم و مصداق اعلیاش که هیروشیما و ناکازاکی هم باشد، بیبار و برکت نبوده. کما اینکه علت تامه ختم جنگ جهانی دوم را همین الصاق اتمی میدانند. در خواندن زندگی آدمها و شخصیتها هم این دورنگی و اختلاط نور و تاریکی به وضوح پیداست. چه سمت روشنی، آدم ابوالبشر و نوح و یونس و موسی و ابرار باشد، چه سمت تاری، چنگیز و اسکندر و هیتلر و باقی اراذل. کرونا و ملحقاتی که از این نوزدهمین کوئید زاییده شده و میشود هم روی میز تشریح تاریخ، همین قضاوت را برمیدارند. این بهمعنای روشنی و نور مطلق و حتی اغلبی این ویروس خونریز و سوگزا نیست. چه اینکه من هم مثل خیلی از آدمهای این
کره خاکی، از دوستان و عزیزانم را با همنشینی با این نوزدهمین به دل سرد خاک سپردهام. فحشاش داده و لعنش کردهام؛ از ووهان تا نیویورک، از سینوفارم تا فایزر. لیک این سوگواری، نباید باعث شود چشمهایم را روی سمت روشنای کرونا ببندم. کرونا با مرگهای بیهوایش به ما یاد داد چگونه زندگی کنیم، چطور قدر تکتک لحظاتی که هیچ ضمانتی به مداومتش نیست را بدانیم. یاد داد همین دست و بغل و بوسه، همین هرم نفس و گرمی تن و تنههای بیهوا، میتوانند چطور تبدیل به دُرّ نایاب و گنج نویافته شوند. ما آدمها در این تصادم و تصادف روزگار با همه بلاهای ریز و درشتاش فهمیدیم هنوز چیزهای دلبر و دلربایی داریم که قدرش را نمیدانیم و کووید-19 (ناخواسته) حالیمان کرد هنوز زندگی قشنگیهایش را (ولو کم و با درد) دارد.
برکت های کووید- 19
در همینه زمینه :