جعفر برزگر-خبرنگار
«ای داد که چه سفری پیشرو داری، پسرجان سفری متفاوت با سفرهای پیشین، سفری بدون سرخوشی، سفری بدون خنده، سفری بیبازگشت...مگر نه اینکه پیشامدهای بد بیخبر در خانه را کوبیدهاند؟» 90دقیقه بازی مهیج به پایان رسیده، داور سوت پایان را میزند تا اندکی بعد از استراحت، تیمها دوباره وارد مستطیل سبز شده و بازی در وقت اضافه را آغاز کنند؛ این بازی بدون برنده نخواهد بود و بازندهای که با افسوس زمین را ترک خواهد کرد. بله هیچ تیمی وقت اضافه را دستکم نمیگیرد؛ هر چند کوتاه و هر چند خسته از 90دقیقه دوندگی، بازیکنان با احتیاط و دقت بیشتری به توپ ضربه میزنند چرا که وقت اضافه آخرین بخت است برای پیروزی. و چه شباهتی است بین زندگی آدمی و بازی فوتبال. تحصیل، خرید خانه، شغل مناسب، ازدواج و دهها هدف مادی و معنوی دیگر، 90دقیقه زندگیاست اما وقت اضافه حساستر و مهمتر است همچو فوتبال. زندگی انگار از روزی شروع میشود که بهتزده از مطب دکتری که سوت آغاز وقت اضافه زندگیات را نواخته خارج میشوی. آری وقت اضافه شروع شده، حال تو میخواهی بازی کنی یا خسته از 90دقیقه، تسلیم رقیب شوی؟ حکایت انتخاب حمیدرضا صدر، مفسر فوتبال برای زندگی در وقت اضافه است. روایت هجوم هولناک و سرزده بیماری سرطان و دفاع صدر است. روایت تسلیم نشدنها و زندگی به وقت مردن. آری در مردن هم فرصت زندگی است. تصویر 3 سال زندگی در وقت اضافه صدر را در 4 فصل به جای مقدمه، در تهران، در آمریکا و بهجای موخره در کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی نشر چشمه بخوانید تا ادعای زندگی در وقت مردن را کلیشهای روانشناسانه نپندارید.
شنبه 9 بهمن 1400
کد مطلب :
152206
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/o2LoA
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved