بله خلاصه، کوتاه سخن آنکه در سرزمین خبرخیزی داریم زندگی میکنیم و از این بابت باید ایران را جزو خبرخیزترین و خبرسازترین کشورهای جهان طبقهبندی کنیم. یک مزاحی بین جامعهشناسها و خبرنگارهای ایرانی وجود دارد که میگویند ما اگر برویم مثلا به غرب اروپا یا سنگاپور و... بیکار خواهیم شد چون اساسا مسائل کمی برای بررسی و دنبالکردن وجود دارد ولی ایران پر از مسائل ریز و درشتی است که میشود پیگیری کرد. حالا ماجرای ما و خبرهای هفته هم اینچنین است. کلی خبر ریز و درشت اتفاق میافتد. البته ما نیت کردهایم که روی خبرهایی که جذاب هستند ولی کمتر دیده شدهاند مانور بدهیم. اگر هم از دستمان در رفت که کوتاهی از ما بوده است. ولی باور کنید همین خبرهای جذاب و کمتر دیده شده هم بهخودی خود اینقدر زیاد و شگفتیآور هستند که باز هم آدم میماند کدامش را انتخاب کند. در نهایت اینکه، روزگار است دیگر؛ ولی آقای طارمی چرا آن جایزه پوشکاش لعنتی را نگرفتی برادر؟
بالاخره ما کجاییم؟
خبری منتشر شد در روزهای اخیر که بله، یکی از شرکتهایی که کلا کار و زندگی ندارد و وظیفهاش ولی رصد حملونقل دریایی است، گفته است که یک اتفاقی افتاده؛ اینکه یک کشتی که در حال رفت و برگشت در حوالی تنگه هرمز بوده است، اساسا در تنگه هرمز نبوده و بعدا فهمیدهایم که در آن لحظه، داشته در ونزوئلا نفت بارگیری میکرده است! ظاهرا اطلاعات سیستم شناسایی خودکار این کشتی جوری تنظیم شده بود که مثلا بگوید در تنگه هرمز است، ولی عملا در جایی دیگر بوده. حالا ما کاری به درستی و غلطی این ادعا نداریم ولی خداوکیلی اگر درست بوده باشد باید یکبار دیگر بگوییم که بله، هیچ وقت یک ایرانی را تحریم نکنید، چون شاید یک وقت دیدید شناورهای ما مثلا در چابهار رصد میشوند، ولی در همان لحظه در ساحل خودتان هستند!
خریدارش هم پیدا خواهد شد!
آقا گفتهاند که این ویلاهای «منتسب» به نهاد ریاستجمهوری در قشم هم به فروش میرسد. چرا قرار است به فروش برسد؟ ظاهرا برای یکی از پروژههای عظیم در خلیجفارس پول کم آمده، گفتهاند با فروش اینها میخواهیم جبران کسری نقدینگی کنیم. حالا ما متوجه دو تا چیز نمیشویم این وسط، اول اینکه «منتسب» یعنی چه؟ یا هست یا نیست دیگر.
بحث مهم دیگری که حالا برخی از کاربران فضای مجازی هم مطرح کردهاند، آن است که چهکسی میخواهد اینها را بخرد و به چه منظوری؟ البته باور کنید همین فردا که قصد فروش جدی شود، یک دفعه هزار تا مشتری دست به نقد پیدا میکند. میگویید نه؟ بنشینید و تماشا کنید که چه کسانی و با چه مبالغی اقدام به خرید چنین اماکنی کردهاند...
ما و قطب شمال؟
آقا یک خبر دیگر هم این روزها نشر یافته که در نوع خودش خیلی جالب است. ما که نه قطب شمال بودهایم و نه خبر داریم و نه میدانیم، اما برخی رسانهها مدعی شدهاند که سرویس امنیت و اطلاعات دانمارک، گفته که ایران به همراه روسیه و چین دارد از قطب شمال جاسوسی میکند! بعد دانمارکیها هشدار دادهاند که چه نشستهاید که اینها دارند جاسوسی میکنند. حالا این روسیه کجای زمین قرار دارد؟ دقیقا چسبیده به قطب شمال و اساسا جزو اعضای اصلی شورای شمالگان هم هست و بیشتر قطب شمال مال خود روسیه است. چین هم حالا وقتی دیده که تغییرات اقلیمی دارد جدی میشود و باید آنجا حضور داشته باشد، خودش را چسبانده به قطب شمال و شده عضو ناظر این شورا. بابا به ایران چه کار دارید خب؟ چرا ما را میخواهید قاطی دعواهای خودتان بکنید؟ ما سه تا را کجا میبرید خب؟
چه حرکتی میکنند این سلبریتیها!
یکی از کارهای قشنگی که معمولا سلبریتیها در همهجای دنیا انجام میدهند، کارهای خیریه است. این افراد با شهرتی که دارند، عملا میتوانند موجب توجه عمومی به یک معضل یا مشکل یا هر موضوعی شوند و این، اتفاق بسیار مثبتی است. حالا برخی از بازیگران خانم کشورمان از این توان خودشان سود بردهاند و فوتسالیست شدهاند. آنها با عضویت و بازی در تیم
فوتسال هنرمندان، هم توان بدنیشان را محک زدهاند، هم کودکان کار را بار دیگر در معرض توجه قرار داده و به نفع آنها بازی کردهاند. «ای که دستت میرسد کاری بکن»؛ شمایی که از موهبت شهرت برخورداری، به جای سیگار گوشه دهانت گذاشتن و بدآموزی، برو از این کارهای مثبت بکن؛ اینکه از دستت بر میآید...
بهبه! مدیری داریم چه مهرانی!
یک دعوایی راه افتاده است بین بعضیها سر مهران مدیری. یکی افشاگری میکند، یک نفر دیگر او را با فردین مقایسه میکند و... . حالا که نمیدانیم قصه از چه قرار است، ولی کلا قشقرقی به راه افتاده که بیا و ببین. الان وضعیت ما هم وقتی که این بگومگوها را داریم مشاهده میکنیم، دقیقا شبیه وضعیت مهران مدیری یا اصلا سیامک انصاری شده که یکدفعه وقتی با یک چیز خیلی خاص و عجیبی روبهرو میشدند، با یک حیرت خاصی به سمت دوربین و مخاطبها نگاه میکردند و ابرو بالا میانداختند و چشمهایشان گشاد میشد. حالا ما نمیدانیم بخشی از این دعواها برای گرفتن فالوئر و معروفیت بیشتر است، یا اینکه نه، واقعا دعوایی در جریان است. به خدا اینقدر چیزهای عجیب دیدهایم که دیگر چیزی را باور نمیکنیم.
اگر گفتید این کیست؟!
جان من اگر گفتید آن نفر وسطی چهکسی است؟ کمی فکر کنید؛ یادتان نمیآید؟ یکی از بازیگرهای درجه یک ایرانی است که این روزها هم خیلی در اوج است. نشناختید؟ این عکس متعلق به 20سال گذشته است؛ بهخاطر همین هم هست که کیفیت ندارد. آن نفر وسط، جواد عزتی است. جا خوردید؟ این عکس را عباس جمشیدیفر، هنرمند و بازیگر کشورمان منتشر کرده است. بعد نوشته است که «20سال پیش درجه یک بودی هنوزم در آستانه 40سالگیت درجه یکی؛ چقدر خوبه همیشه آدم درجه یک باشه؛ کاش همه آدمها مثل تو باشن.» خلاصه که تولد جواد عزتی را تبریک گفته است. از راست به چپ، اولی که عباس جمشیدیفر است، دومی جواد عزتی. راستی، اگر فکر میکنید در آینده ستاره خواهید شد، حتما عکسهایی که با رفقا داشتهاید را از آنها بگیرید و پاک کنید...
این دزدان بدشانس بدشانس!
اول دیدیم که تیتر زدهاند دامادی که به خانه پدرزنش دستبرد زده بود دستگیر شد. بعد دیدیم که ای داد، همین همشهری خودمان منتشر کرده. اما ماجرا به قدری جالب بود که نتوانستیم بیاعتنا بگذریم. گفتیم امروز هم به آن اشاره کنیم، اگر نخواندهاید در روزهای گذشته، از دستتان نرود. دامادی از خانه پدرزنش سرقت کرده اما چون عذاب وجدان داشته، شبها بهخاطر استرس در خواب حرف میزده. ماجرا هم از جایی شروع شد که فهمید پدرزنش مقدار زیادی دلار در خانه پنهان کرده. بعد هم که توی خواب صحبت کرده و همسرش قصه را فهمیده و به پلیس لو داده؛ یعنی ما هنوز هم که این خبر را شنیدهایم، چهارشاخ ماندهایم! یعنی آدم بدشانس حتی خلاف هم بخواهد بکند، اینطوری گیر میافتد؛ عبرت بگیرید.
تن فردوسی را نلرزانید
آقا تو رو به خدا تن و بدن ما را اینقدر نلرزانید؛ ایضا تن و بدن جناب فردوسی مرحوم را در گور نیز. ماجرا چیست؟ یک استاد زبان و ادبیات فارسی به نام سعید حمیدیان، آمده و گفته است که «بسی رنج بردم...» فردوسی، بیتی جعلی است. او حتی پا را فراتر گذاشته و ادعا کرده که بیت معروف «چو ایران نباشد...»
هم مشکوک است که برای فردوسی باشد یا نه. بعد هم گفته است که به این دلیل و آن دلیل، نمیشود قسم حضرت عباس خورد که این ابیات از فردوسی باشد. البته بخشی از
دلایلش هم منطقیبودن یا نبودن مصرعهاست که حالا توضیحاش بماند. آقا تو را به خدا تن این فردوسی عزیز رو اینقدر نلرزانید؛ حالا آبروداری کنید و چیزی نگویید خب...
مدیری داریم چه مهرانی!
در همینه زمینه :