معنایابی مکتب شهید سلیمانی در مکتب حضرت زهرا س
حسن رشوند؛ دبیر گروه سیاسی
سالروز شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا(س) و تقارن آن با این روزها که مردم در سوگ شهادت سیدشهیدان جبهه مقاومت، حاج قاسم سلیمانی نشستهاند، فرصت مناسبی است تا در یک بررسی اجمالی بدانیم بین 2 مکتب حضرت زهرا(س) و مکتب حاج قاسم که در واقع متأثر از مکتب صدیقه طاهره است، تا چه میزان پیوند وجود دارد.
مکتبی که شهید سلیمانی متصف به آن است و این شخصیت بینظیر را با ویژگیهای جمع شده در او در قالب یک مکتب میشناسیم، دارای ارکانی است که ریشه این ارکان را باید در وجود شریف حضرت زهرا(س) جستوجو کرد. 1- تبعیت مطلق از ولایت 2- صداقت و اخلاص در عمل 3- مقاومت در مقابل دشمنان 4- فروتنی و مهربانی نسبت به ضعفا 5- شجاعت همراه با تدبیر، از ارکان مشترک مکتب حضرتزهرا(س) و حاج قاسم است.
1- در تبعیت از ولایت، آنچه حضرت زهرا (س) در عمر کوتاه، ولی پربرکت خویش در حمایت از ولی خویش انجام دادند، بر کسی پوشیده نیست. آن حضرت برای اینکه از چنین جایگاه مهمی که سرنوشت بشر به او گره خورده بود، حمایت کند، از هیچ کوششی فروگذار نکردند. تا آنجا که برای معرفی علی(ع) به تک تک خانه انصار و مهاجرین مراجعه کرده و شخصیت بینظیر دین و ولی خدا را که ستون دین بر او استوار بود، معرفی میکردند تا در آینده افسوس بیمهری و بیتوجهیهای خود را نخورند. شهید سلیمانی نیز همچون صدیقه طاهره که درک عمیقی از جایگاه ولایت داشتند همواره خود را وقف شناخت و معرفی رهبر و ولی امت میکردند و تقریبا در جلسه و جمعی نبود که به نوعی سخن از ولایت فقیه و شخصیت بینظیر آن رهبر فرزانه انقلاب نکرده باشند و همانگونه که صدیقه طاهره در واپسین روزهای حیات خویش همه همت خود را صرف معرفی امام خویش کرده بودند و هشدار لازم را نسبت به آینده میدادند، شهید سلیمانی نیز این جمله تاریخی را به بچههای جبهه و جنگ می گفتند که «برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبتبهخیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبتبهخیری همین است. واللهواللهوالله از مهمترین شئون عاقبتبهخیری، رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را بهدست دارد.»، عملا با تکتک ما اعم از مسئولان و جریانات سیاسی اتمام حجت کردند و اگر در آینده دچار خطا در ادامه این مسیر شدیم، یقین بدانیم که همانگونه صحابه پشت کرده به امیرالمومنین علی(ع) در دنیای باقی مورد بازخواست پروردگار و صدیقه طاهره قرار میگیرند، ما نیز چنین سرنوشتی خواهیم داشت.
2-اخلاص و صداقت نخستین شرط یک عمل صالح است و اگر عملی از روی صداقت و اخلاص نباشد، نتیجه آن عمل نیز فاقد برکت خواهد بود. حیات حضرت زهرا سرشار از صداقت بود. وقتی امیرالمومنین(ع) در شرایط سختی قرار گرفتند و حتی نزدیکان شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکردند و کمتر در مسئله دفاع از امامت و حق حضور مییافتند، حضرت زهرا(س) در تمامی این عرصهها به تنهایی این عمل و رفتار را داشتند و لقب صدیقه نیز گویای همین خصوصیت در این است.حاج قاسم نیز شخصیتی از جنس حضرت زهرا بود. او اگر میدید نسبت به کسی انصاف رعایت نشده، لحظهای بهخود تردید راه نمیداد و برای خوش آمدن یا نیامدن کسی از بیان سخنی سر باز نمیزد و یا در تأیید کسی کوتاهی نمیکرد. آنچه برای شهید سلیمانی مطرح بود فقط صداقت داشتن در بیان بود. بسیار سراغ داریم که او در رابطه فردی یا شخصیتی سخنی گفته بود که دیگران را خوش نیامده بود و یا از عمل کسی انتقادی کرده بود که همان افراد که پیشتر درباره آنها سخن تأیید آمیزی داشته است، از او دلگیر شده بودند. سلیمانی فقط و فقط رضایت خدا و صداقت در گفتار و اخلاص در عمل را مبنای رفتار خویش میکرد ولاغیر.
3-از ویژگیهای بارز مکتب صدیقه طاهره، مقاومت در برابر دشمنان بود. حتی آنجایی که حق شخصی خود همچون «باغ فدک» مطرح بود نه از باب توجه به امور دنیوی، بلکه از آن جهت که اگر در مقابل دشمن تضییعکننده حقوق دیگران ایستادگی نشود، آن فرد جری شده و حقوق دیگر مردمان را زیر پا میگذارد، ایستادگی کرد تا نشان دهد در مقابل ظلم و ظالم باید ایستادگی کرد و این درس ایستادگی در برابر دشمن و ظالمان زمان را به نسل سلیمانیها یاد داد. اگر میبینیم در مکتب حاج قاسم ایستادگی در برابر دشمن از داعش گرفته تا قلدرهای بزرگی همچون آمریکا، مقاومت او امروز زبانزد خاص و عام شده است، ریشه آن را باید در مکتب صدیقه طاهره حضرت زهرا معنایابی کرد.
4- حضرت زهرا(س) در مقابل اغنیای متکبّر و بیمنطق، بیتوجه و در مقابل فقرا و ضعفا فروتن و مهربان بودند. تا آنجا که با وجود بیماری فرزندان خویش امام حسن و امام حسین علیهمالسلام و روزه گرفتن و نداشتن چیزی برای خوردن، همان قرص نانی را که برای افطار داشتند، هر سه شب به مستمندانی که درب منزل آن بزرگوار را میزدند، داده بودند. سراسر زندگی آن بزرگوار مملو است از این مصادیقی که نشان از توجه آن حضرت به ضعفا داشت. در مکتب شهید سلیمانی نیز از این جنس مهربانیها و توجه به ضعفا بسیار است. اصلا فلسفه رفتن او به عراق و توجه به ایزدیهایی که گرفتار داعش شده بودند و یا شیعیان فقیری که در نبل و الزهرای سوریه چند ماه در محاصره بودند یا توجه ویژه او به خانوادههای مدافعان حرم افغانی و دهها نمونه دیگر از مصادیق روشن مکتب حاج قاسم است. کیست که نمونهای از مهربانیها و توجه ویژه شهید سلیمانی را در ذهن خویش نداشته باشد.
5-حضرت زهرا آنجا که لازم بود شجاعانه در مقابل دشمن میایستادند و آنجا که به فرمان امام و ولی خویش دستور بر سکوت داشت و هرگونه سخن گفتن را در زمانی که گوشهای ناشنوا توان شنیدن سخن حق را نداشتند، مهر سکوت بر لبهای مبارکشان میزدند. شهید سلیمانی هم درست چنین عمل میکردند. در خیلی جاها دیگران انتظار داشتند این عزیز موضع گرفته و سخنی بگویند و از آنجا که نتیجهای در آن نمیدیدند سکوت میکردند و در جایی که لازم بود از حق دفاع میکردند و وارد میدان میشدند. تا آنجا که در مقام عمل از دشتهای خوزستان تا وجب به وجب خاک عراق و سوریه گواه بر رشادتها و جانفشانیهای این عزیز سفر کرده است و شجاعتهای بیمثال او ناگفتنی است.