• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 14 دی 1400
کد مطلب : 150060
+
-

در ستایش اسفنج

در ستایش اسفنج

سیداحمد بطحایی - روزنامه نگار

نه اینکه شل باشیم  لیکن صابون‌طور لیز می‌خوریم و اسفنج‌وار هر فشار و سفتی و سختی را در خود حل می‌کنیم، جمع می‌کنیم؛ بسان غریقی که راه فرار از ته‌شدن در اقیانوس را رفتن به بالای درخت می‌دانست؛ ما هم در امر محتومی گرفتاریم به نام صبوری و شکیبایی. نه اینکه از جربزه و جوانی و جنگ، خالی باشیم – که البته انبان‌مان خیلی تهی شده و رسیدیم به ته جان جیوه جوانی – ولی راه را دست‌کم در این مرحله چیزی فرا و ورای درگیری می‌دانیم. ما در این دهه و سده مشخص، افتاده‌ایم در ناف جغرافیای یک جدال نابرابر لعنتی. فرو شده‌ایم در سرنوشتی که نخواستیم یا بهتر بگویم امضایش نکرده‌ایم و لیک الان برای ما عین یک قرارداد اجباری است. چه کنیم؟ داد بزنیم؟ اعتراض کنیم؟ به چه و که؟ فرار کنیم؟ کجا؟ به درختی که نیست؟
نمی‌گویم شل کنیم تا ته مانده شیره جانمان هم هرز برود و سرخورده و سرافکنده بگذاریم دنیا و آدم‌هایش هرکاری می‌خواهند با ما کنند لیکن گمان می‌کنم باید دوام بیاوریم و این دوام و بقا رمز و رازش نه در جنگ و جدال که در تاب‌آوری است. ملاک ماندن هم در اینجا نه قوت جسم که توان روح است، وگرنه که دایناسورها برای ماندگاری اولی بودند به ما موجودات رنجور و کله عصبی و غرغرو و وسواسی. ما ماندیم چون یاد گرفتیم یا مجبور شدیم یاد بگیریم برای بودن بیشتر تاب بیاوریم که بسازیم و لو با‌ساز ناکوک.
این‌ها را نمی‌نویسم که امید واهی و چرک و چولی بدهم به کسی. لزوما فردا و آینده چیز روشن‌تری از این وضعیت تار نیست؛ می‌نویسم که به‌خودم یادآوری کنم هنوز وقتش نشده کم بیاوری و بزنی زیر میز. می‌دانم هنوز شکیبی اصفهانی درونم با خودش می‌گوید: «ما را به سخت جانی خود این گمان نبود». ولی خود شکیبی، محکم و جدی‌تر در بیانیه‌اش می‌گوید که «شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :