• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
شنبه 4 دی 1400
کد مطلب : 149006
+
-

دست‌انداز شیطان‌

خریداران خودرو در بزرگراه کرج-تهران از کجا آمده‌اند و چگونه شما را فریب می‌دهند؟

دست‌انداز شیطان‌

زهرا رستگارمقدم-  خبرنگار

همه کسانی که محکوم به رفت‌و آمد در بزرگراه تهران -کرج هستند، حتما چندبار از حضور یکباره پیاد‌گانی وسط بزرگراه، شوکه شده‌اند. حضور اتفاقی جوانانی در ظهر جمعه که یکباره وسط بزرگراه، حدفاصل ایستگاه ایران‌خودرو تا چیتگر ظاهر می‌شوند، با دست شما را به سمت کناره اتوبان هدایت می‌کنند و می‌خواهند خودروی زیر پایتان را بخرند. البته این را کسانی می‌دانند که گذرشان به شیطان‌بازار خورده باشد. اگر نه، فقط با حرکتی عجیب از سوی چند جوان روبه‌رو هستید که بزرگراه خود را به دل اتوبان می‌زنند، اتومبیل‌ها را مجبور به ترمز کشیدن می‌کنند و ترافیکی بی‌دلیل به‌وجود می‌آورند. اما در این بازارها چه خبر است؟

چطور خودروی خود را نفروشیم؟
وقتی خودش را در اتوبان انداخت و اتومبیل‌مان را به گوشه‌ای هدایت کرد، شیشه را پایین آوردم تا سرش را داخل بیاورد و حرفش را بزند. نخستین جمله این بود: مدل چیه؟ وقتی جواب دادم، سؤال بعدی را پرسید: چند تا کار کرده؟ و بعد سؤال دیگر: رنگ که نخورده؟ یکی دیگر در همین فاصله آمد و دور ماشین چرخید. بعدی یکی دیگر و نفر بعدی... انگار کسی در قلبم می‌خواند: به سرزمین واسطه‌ها خوش آمدی. شیطان بازار در بیشتر مراکز استان‌ها پیدا می‌شود. جایی که آدم‌ها سعی می‌کنند بی‌حضور واسطه‌ای که نمایشگاه‌داران باشند، دست به معامله بزنند و خودروی خود را بفروشند. معمولا هم این بازارها در روزهای پنجشنبه یا جمعه برقرار است. در اتوبان کرج- تهران این بازار مربوط به ظهر جمعه است؛ بازاری برای آن دسته که دست‌های خود را به هم می‌سایند تا کلاهی مناسب سر هر کس را به او پیشنهاد کنند. پیشنهاد به ما برای اتومبیل کوئیک مدل 98که هیچ رنگ و تصادفی نداشته و 170تا کار کرده است، در روزهای پایانی آذرماه سال‌جاری 140میلیون تومان بود. درحالی‌که او که خودش را مهرداد معرفی کرده بود، این ماشین را دو مدل پایین‌‌تر چند‌ماه پیش‌تر به همین قیمت فروخته بود. اما چون معتقد بود بازار خودرو پرنوسان است، با این قیمت که حداقل 30میلیون تومان زیر قیمت بازار بود، می‌خواست نقد خودرو را خریداری کند.

همیشه پای یک واسطه در میان است
کیست که نداند بخش بزرگی از این دلالان کف‌خواب، پنجشنبه‌ها از شهرستان‌های دیگر به سمت اتوبان تهران حرکت می‌کنند تا جمعه لقمه چرب‌شان را گرفته و پس از سند زدن به سرعت به شهر خود بازگردند تا هفته‌ای دیگر. اما فروشنده واقعی هیچ‌وقت با یک قیمت خام نمی‌شود. همین هم شد که به قصد حرکت شیشه را کمی بالا کشیدم که یعنی قیمت پیشنهادی‌اش به میل فروشنده نبوده است. مهرداد می‌گوید که او صادق‌ است و اگر جلوتر بروم باید خیلی مراقب باشم که سرم را شیره نمالند و خودرو را از چنگم درنیاورند. اینکه دزدی در این بازار زیاد است و من نمی‌توانم از پس آنها بربیایم. این روشن است که اگرچه یک نفره جلوی شما را می‌گیرد اما دلالان هیچ‌وقت تک‌نفره با شما روبه‌رو نمی‌شوند. همیشه 2تا 3نفر در خودروی شما حضور پیدا می‌کنند که هریک نقش‌های متفاوتی دارند. یکی چانه می‌زند، یکی به ظاهرا طرف شما را می‌گیرد و دلداری می‌دهد. آن یکی نقش ریش‌سفید و شاهد را ایفا می‌کند و همگی در یک دسته، هدف مشترکی را دنبال می‌کنند. خرید خودروی شما. مهرداد که شماره‌اش را به ما می‌دهد، خوب می‌داند که باید اعداد غلطی را به هم ببافد تا دوباره به او نرسیم. او بهتر از هر کسی می‌داند که اگر ما حرکت کنیم و به سراغ خریداران دیگر برویم، هرگز به او برنمی‌گردیم و شماره درست فقط برایش دردسر خواهد بود.

ماجرای همراهی با دلالان
امیر اما دلال دیگری است که صدمتر جلوتر جلوی اتومبیل‌مان را می‌گیرد. خودش همان اول می‌گوید که خریدار است، هرچند خودروی کوئیک بازار ندارد، اما او لطف می‌کند و خوروی ما را می‌خرد تا به دیگری بفروشد. 50میلیون نقد می‌دهد و قولنامه تهیه می‌کنیم و فردا سند و باقی ماجرا. اما فکر می‌کنید باقی ماجرا از چه قرار است؟ شما در محاصره دلالان و دفترخانه آشنایی قرار گرفته‌اید که احتمالا سبیل‌‌اش حسابی چرب شده است، چون علاقه‌ای به شنیدن حرف‌های شما ندارد. سند و برگ سبز خودرو را از شما می‌گیرند وکالتنامه‌ای تنظیم می‌کنند. بعد تا جایی که زورشان برسد پول انتقال سند را از جیب شما بیرون می‌آورند. دلالان محاصره‌تان می‌کنند، اگر پشیمان شوید، پول خسارت برهم زدن معامله را که دیروز در قولنامه نوشته بودند، باید بپردازید. دفترخانه فقط به فکر پول خود خواهد بود و شما در چاله‌های سرزمین واسطه‌ها گیر افتاده‌اید. نیمی از پول را زمان امضا خواهید گرفت. بعد نوبت عیب گذاشتن روی خودروی شماست تا پول را کامل دریافت نکنید. این تلاش‌ها حتی می‌تواند شکل دعواهای صوری داشته باشد. در همین میان ممکن است پول و چک شما دزدیده شود. کتک بخورید، اعصاب‌تان لورده شود. بعد اگر خوش‌شانس باشید کارتان با 110، خاتمه پیدا می‌کند. که البته اگر چنین بود اصلا کارتان به این مراحل کشیده نمی‌شد. اتفاق تلخ آن است که این ماجرا چندان به 110ارتباط ندارد.

چاله‌هایی که چاه می‌شود
اما اگر بخواهیم از اتفاق‌های تلخ درس بگیریم بد نیست به چند نکته توجه کنیم: انتظار نداشته باشید هیچ فردی بر اوضاع و احوال دلال‌های خیابانی رسیدگی کند. دفترخانه‌ها از قوه قضاییه مجوز دارند، اما ممکن است گاهی گرفتار دست دلال‌ها شوند. برای خرید و فروش خودرو به مکان‌های بی‌هویت و افراد خیابانی و اتوبانی مراجعه نکنید. مراجعه به مراکز قانونی خرید و فروش که تحت نظارت مسئولان اداره می‌شود می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. هول کردن فروشنده برای فروش خودرو یکی از شگرد‌های قدیمی و پرکاربرد کلاهبرداران است که همچنان قربانی می‌گیرد. اینکه خودروی شما در بازار بی‌ارزش شود و... راهی برای مرعوب کردن شماست. متأسفانه خریدار(واسطه)، کارشناس و خریدار دوم همگی همدست می‌شوند. اما از دیگر روش‌های کلاهبرداری، جابه‌جایی خودرو در فاصله بین تنظیم قولنامه و تعویض پلاک است. ترفندهایی در نوشتن قولنامه، گرفتن بیعانه و... باعث می‌شود فکر کنید همه‌‌چیز قانونی است، اما فردای آن روز وقتی به تعویض پلاک مراجعه می‌کنید ورق برمی‌گردد. حتی ممکن است خودروی شما را سالم‌تر از آنچه هست در قولنامه بیاورند و شما خوشحال شوید اما زمان تحویل همین عدم‌تطبیق ماجرا را پیچیده خواهد کرد و شما را متحمل به پرداخت خسارت می‌کند.

این خبر را به اشتراک بگذارید