
معاون سازمان حفاظت محیطزیست: باید در گلاسگو اعلام کنیم به جامعه جهانی بیاعتمادیم
تداوم بیاعتمادی در گلاسگو

زهرا رفیعی- خبرنگار
رئیس سازمان محیطزیست برای شرکت در «کاپ۲۶» به گلاسگو سفر کرد و قرار است در 3 روز آینده با سخنرانی و دیدار با تعدادی از نمایندگان کشورها، در مورد تأثیراتی که ایران از تغییر اقلیم میگیرد صحبت کند. بخش عمده انتشارات گازهای گلخانهای جهان مربوط به احتراق سوختهای فسیلی از بخش انرژی است و این عدد در ایران به بیش از 80درصد میرسد. در سالهای اخیر با وجود تحریمهای ظالمانه علیه کشور، ایران توانسته است برای اجرای سیاستهای بالادستی به توفیقاتی در حوزه کاهش کربن دست یابد بدون اینکه این موفقیتها بهعنوان بخشی از سهم ایران از کاهش کربن در سطح جهان بهحساب بیاید. در مورد اقدامات ایران برای کاهش کربن و معادلات جهانی در بهدست آوردن هدف توقف افزایش دمای زمین تا 1.5درجه با مسعود تجریشی، معاون محیط انسانی سازمان حفاظت محیطزیست به گفتوگو نشستیم.
تغییر اقلیم نسبت به سایر مشکلات زیستمحیطی که در کشور وجود دارد، تأثیری بهمراتب زیانبارتر خواهد داشت ولی بهنظر میرسد که نهتنها در سازمان حفاظت محیطزیست که در دولتها با بیتوجهی مواجه است.
براساس مطالعه 5سال پیش سازمان ملل، مردم ایران بیشترین درصد آگاهی را در مورد تغییر اقلیم دارند. اما موضوع تغییر اقلیم در سیاستهای ما و برنامههای دولت نقشی ندارد. چیزی به نام مقابله یا مواجهه با تغییر اقلیم یا بیمههایی که خسارات را پوشش دهند و خود را با خسارات آن سازگار کنیم در کشور وجود ندارد. مثلا حتی کشوری مثل پاکستان برای این موضوع وزارتخانه تاسیس کرده است. آنها تغییر اقلیم را به بالاترین جایگاه در دولت رساندهاند.
ایران هفتمین کشور در تولید گازهای گلخانهای است، آیا این بهخودی خود، الزامی برای کشور ایجاد نمیکند؟
الزام ایجاد نمیکند. ولی توجه داشته باشید که اگر آمریکا و چین را کنار بگذارید، جمع مقام سوم تا هفتم به اندازه مقام اول گازهای گلخانهای تولید نمیکنند.
این ربطی به حجم اقتصاد کشورها دارد؟
بیارتباط نیست ولی بیشتر به الگوی مصرف انرژی ارتباط دارد. چین و آلمان مدعی شدهاند که در 2030 و 2060 به کربن صفر میرسند. آلمان با وجود ادعایش، در روستاها بهدنبال زغال سنگ است و چینیها تمام کارخانجات زغالسنگی را که تعطیل کرده بودند، دوباره به مدار برگرداندهاند. قطعی فراگیری برق باعث شد که چین دوباره نیروگاههای شرق کشورش را روشن کند.
عملکرد ما چگونه بوده است؟
به اعتقاد ما در جامعه بینالملل از لحاظ بیان کردن جایگاه خود بد عمل کردهایم. گازهای فلر را در بیپولی و تحریم فیلتر کردهایم.در پالایشگاه بیدبلند مقدار قابل توجهی از گازهای فلر را کنترل کردیم. ولی چرا این را به دنیا نمیگوییم؟ با بیدبلند یک سوم تعهداتیکه در زمان خانم ابتکار به جامعه جهانی داده بودیم را اجرا کردیم. ما تمام نیروگاههایمان را گازی میکنیم و گاز بهترین سوخت است. دیگران زغالسنگ میسوزانند ولی ما زبانمان کوتاه است. ما به معاهده پاریس نرفتیم ولی براساس تکالیف اسناد بالادستی خیلی برای محیطزیست و کاهش کربن کار کردهایم و باید عملکردمان را به دنیا اطلاع دهیم. پاکستان برای استفاده از اتوبوس BRT از GCF (صندوق بینالمللی اقلیم سبز) یک میلیارد دلار وام گرفته است. ما وام نگرفته BRT و مترو راهاندازی کردهایم. اقداماتی که انجام دادهایم خوب است ولی باید الگوی مصرف و قیمت انرژی را تغییر دهیم. اگر قیمتها واقعی شود دیگر برای صنعت به صرفه نیست با راندمان 18درصد کار کند و حتما شرایطش را بهتر خواهد کرد.
مشکل ما نپیوستن به معاهده پاریس نیست؟
نه. ما نهاد یا نهادهایی که مسئولان را نسبت به تغییر اقلیم هوشیار کنند و در برنامههای سالانه بیاورند نداریم. اسناد بالادستی مانند دستورات مقام معظم رهبری، برنامهای 5ساله و اسناد سالانه تا 3 برابر آنچه در زمان خانم ابتکار تعهد جهانی دادهایم، اقتصاد کم کربن را الزامآور کردهاند. ما از تمامی کشورهای دنیا بهدلیل مبانیای که ذکر شد، پیشروتر هستیم.
چرا نتوانستهایم این موضوع را عملیاتی کنیم؟
چون سیاستمداران ما هنوز نسبت به پدیده تغییر اقلیم در چارچوب معاهده پاریس نگاه میکنند. اگر این پدیده طبیعی را بهعنوان فکت علمی و واقعی بپذیرند تا از تولیدکنندگان گازهای گلخانهای خسارت بگیرند و در کنار آن به اسناد بالادستی توجه داشته باشند، دیگر معاهده پاریس اهمیت نخواهد داشت و یک مسئله جانبی است. معاهده پاریس مسئلهای حقوقی است و حقوقدانها، مجلس و دولت به جمعبندی خواهند رسید. واقعیت این است که هر کشوری به اندازه سهمش به مسئله تغییر اقلیم تعهداتی دارد و من فکر میکنم ما بیشتر از این تعهدات و مسئولیتهای اجتماعی عمل کردهایم. ولی در مورد آن نه با مردم صحبت کردهایم و نه با سیاستمدارانمان.
برای مواجهه با تغییر اقلیم تاکنون چه کردهایم؟
شهرهایمان را برای تغییر اقلیم کلاسهبندی کردهایم. موقعی که دریاچه ارومیه خشک شد، دمای تبریز به 39درجه در تابستان و منفی 17درجه در زمستان رسید. این یعنی تبریزی که کولر نداشت به مصرفکننده انرژی تبدیل شد و باغاتش از سرما سوخت. این خسارات که برای آن آماده نیستیم، حاصل بیتدبیری و عدمهماهنگی با اکوسیستم است. تحقیقات ما نشان میدهد اگر 2 درجه سانتیگراد هوای کشور گرمتر شود، تمام گیاهانی که در مسیر قطار مشهد کاشته شدهاند، در 2 دهه آینده خشک خواهند شد. یعنی آن گیاهانی که هماکنون از تبریز تا اهواز برای مقابله با گردوغبار میکاریم و اساسا قرار نیست همیشه آبیاری شود، همه خشک خواهند شد. به دکتر سلاجقه گفتهام که بابت خسارات اقتصادی تغییر اقلیم هشدارهای لازم را به دولت بدهد و واحدی در دولت برای تغییر اقلیم ایجاد شود تا بتوان در سیاستگذاریها و بودجهبندیها کاری کرد. در برنامه هفتم توسعه نیز باید مباحث تغییر اقلیم، موضوع محوری باشد. هماکنون برای جنوب خراسان که به کلی متاثر از تغییر اقلیم شده، پایلوت کشت 10هکتار نشاء گیاه خارشتر کاشته شده است. در صالحیه کرج که منبع گردوخاک تهران است از بخش خصوصی خواستهایم با کاشت گیاهان دارویی، به تثبیت خاک در این منطقه کمک کند. کشور باید به سمت سازگاری با تغییر اقلیم برود.
اینگونه ردپای کربنی که ایران کم میکند به نفع جهان است، ولی خساراتی را که میبیند هم با بودجههای داخلی برطرف میکند.
ما نمیتوانیم نسبت به دنیا بیتفاوت باشیم ولی همه این اتفاقات را با عینک معاهده پاریس ببینیم. الان میگوییم پاریس یک تصمیمگیری سیاسی، امنیتی، اقتصادی و حاکمیتی است. ولی تغییر اقلیم یک واقعیت جهانی است. اقتصاد کمکربن برای من مهمتر از معاهده پاریس است. چون براساس وظایف قانونی باید سالانه 12درصد مصرف انرژیمان را کم کنیم. برای رسیدن به این مهم، باید بودجه سال آینده براساس اقتصاد کمکربن بسته شود و قیمتگذاری انرژی باید بهگونهای باشد که مصرف انرژی در 10سال آینده کمتر شود. دولت هم باید بستهای از برنامه برای همه دستگاهها به منظور مواجهه با تغییر اقلیم آماده کند.
در گلاسگو چه باید بگوییم؟
مسعود تجریشی: ما باید در آنجا اعلام کنیم که نسبت به جامعه جهانی بیاعتمادیم. آنها الان دارند دانه میپاشند. مثلا گفتهاند که میخواهند سالانه 60میلیارد دلار سرمایهگذاری کنند. در نشستهایی که با کشورهای در حال توسعه داشتیم، همه متفقالقول میگفتند که کشورهای توسعهیافته، رشد اقتصادی خود را داشتهاند. حالا به ما میگویند به جای آن به شما پول میدهیم درحالیکه تاکنون یک سنت خرج وعدههایشان نکردهاند. خروج ترامپ از معاهده پاریس بیم این را ایجاد کرده بود که استرالیا و ژاپن هم خارج شوند. بنابراین همه با تردید و عدماعتماد به اجلاس گلاسگو نگاه میکنند. دنیا باید چراغ سبز نشان دهد. ضمن اینکه در مورد کشور ما، کمکهای جهانی با موضوع تحریمها مواجه است. الان GCF گفته است که نمیتواند به ایران پول بدهد؛ در این شرایط چرا ما باید وارد بازی تعهدات بینالمللی شویم؟ از سوی دیگر باید به آنها بگوییم که برنامهها و سیاستهای داخلی و بالادستی ما در کاهش کربن بیش از سهم تعهدات کشورهای دیگر دستاورد دارد. فرآیند الحاق، یک فرآیند اعتمادسازی است. درصورت تحریم ما چه قولی میتوانیم بدهیم؟ توجه داشته باشید که اگر همه کشورها به تعهدات کاهش کربن پایبند نباشند، هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد و من بعید میدانم کشورهای صنعتی اصلا به تعهداتشان پایبند باشند.