احساس امنیت با مشارکت مردم
سردار حسین رحیمی؛ فرمانده انتظامی تهران
همواره گفته و شنیدهایم که «امنیت» زیربنای آیندهسازی و حرکت رو به جلوی یک جامعه است؛ امنیتی که «پلیس» تأمینکننده، حافظ و ارتقادهنده آن است. در این صورت پلیس علاوه بر وجه قهری و جدی، دارای وجهی اجتماعی است که میتواند با عملکرد خود، ضریب امنیت و احساس امنیت اجتماعی را افزایش دهد.
احساس امنیت یکی از شاخصهای کیفیت در زندگی مدرن بشری است که رابطه مستقیمی با امنیت واقعی ندارد بلکه برگرفته از سرچشمهای است که در احساس امن بودن و رها بودن از ترس و اضطراب، معنا میشود. از آنجا که فضاهای شهری بستر زندگی و کار و فعالیت مردم است، «پایداری امنیت» یکی از حیاتیترین نیازهای بشر امروز است که میتوان با تعامل میان مردم و پلیس به این مهم دست یافت.
ارتباط قدرتمند و معنادار شهروندان و پلیس بهعنوان نیرویی مردمی از بدنه جامعه، تأثیر قابل ملاحظهای در کاهش جرائم و ناامنیهای اجتماعی دارد. زندگی جمعی، مجموعهای از ارزشها، قواعد و باید و نبایدهاست که افراد را به یکدیگر مرتبط میسازد. این باورهای جمعی که توسط جامعه نهادینه شده موجب استمرار حیات اجتماعی و ارتباط منطقی میان مردم و نهادهای امنیتساز میشود. در نهایت هریک از شهروندان برای داشتن جامعهای ایمن از هر گزند وظایف تعیین شده را به انجام میرسانند. اینجاست که باید گفت حضور و عملکرد پلیس به تنهایی برای تامین امنیت جامعه کافی نیست، بلکه «استقرار احساس امنیت اجتماعی پایدار» مشارکت حداکثری مردم را میطلبد.
«نداشتن ترس از حمله به ارزشهای انسانی و به مخاطره نیفتادن حقوق و آزادیهای مشروع، اطمینان و آرامش خاطر» را میتوان اصلیترین تعریف از احساس امنیت دانست. با این تعریف، پلیس نمیتواند به تنهایی ایجادکننده و حافظ احساس امنیت باشد. بلکه احساس امنیت امری اجتماعی است و نیاز است تا تمام نهادهای اجتماعی خود را در این زمینه مسئول بدانند تا بتوان به آرمان «استقرار امنیت اجتماعی پایدار» که همانا ترجمان «احساس امنیت» است، دست یابیم؛ چراکه امنیت شالوده اصلی زندگی جمعی است که بعضا با برخوردهای قهری، چکشی و جدی پلیس بهدست میآید، اما احساس امنیت که موجودیتی اجتماعی دارد با برخوردهای انتظامی قابل دستیابی نیست.
«پلیس» سازمانی چند بعدی است که از یک سو قدرت مشروع اجبار فیزیکی و برخوردهای قهری و مجبورکننده را دارد. از دیگر سو نیرویی مدنی و جامعه محور است که فاصلهای میان آن و مردم نیست. شاهد این مدعا نیز مراجعه روزانه مردم به پلیس در قالب کلانتریها، پلیس راهور و... است. این هویت مدنی پلیس، نقش اجتماعی و انتظار برقراری احساس امنیت از این نیرو را صد چندان کرده و رضایت شهروندان را نیز منوط به پایدارسازی امنیت اجتماعی میکند. این در حالی است که لزوم مشارکت مردمی در برقراری احساس امنیت مغفول مانده و همه توقعات از نیروی انتظامی است.
بههرحال پلیس با درنظر گرفتن بُعد جامعه محوری خود در تلاش است تا این دو وجه ناهمگون (قهری و اجتماعی) خود را ساماندهی و رضایت مردمی را چونان گذشته از آن خود کند. اما باید دانست «استقرار امنیت اجتماعی پایدار» آرمانی است که پلیس، تنها یکی از شاخههای آن است و نیازمند مشارکت مردمی و دیگر نهادهای امنیتساز و امنیت پرور است. در این صورت با تشریک مساعی میتوانیم به عبادتی که جز خدمت به مردم و رضایت حداکثری جامعه نیست،
دست یابیم.