• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
چهار شنبه 12 آبان 1400
کد مطلب : 144517
+
-

درباره الی ۱۳۸۷

درباره الی ۱۳۸۷

نغمه ثمینی

در خط درام، الی بهانه‌ای بیش نیست. شبحی است که همراه جمع می‌آید اما زود می‌رود، بی‌آنکه برای شناختنش هزینه ذهنی کرده باشیم؛ بی‌آنکه حتی نامش را بدانیم. نام الی آینه رابطه ماست با این شخصیت. الی می‌تواند مخفف بسیاری از نام‌های زنانه باشد؛ همانطور که خود الی در نیمه اول برای ما تجسم عام یک زن است و حتی تنها نشانه افشاگرانه او - دروغی که پای تلفن به مادرش می‌گوید- هم آن‌قدر سهل و ممتنع است که راحت می‌شود جدی‌اش نگرفت. الی بهانه است و ما حتی در لحظه مرگ هم با او همراه نمی‌شویم: بادبادکی در آسمان می‌چرخد و در سکانس بعدی دیگر الی وجود ندارد. الی بهانه است و طرح درام حتی برای مرگ او هم نقشه‌ای نمی‌چیند: دریا (دست تقدیر؟) الی را با خودش می‌برد، ناگهانی و بدون مقدمه‌چینی، درست موقعی که دیگر در خط داستانی به او احتیاجی نیست. مرگ الی درست به داستان‌های کودکانه می‌ماند:
«... و یک روز همانطور که داشت برای خودش کنار دریا بادبادک هوا می‌کرد، آب آمد و او را با خود برد». با این تعبیر، بر پیوند مرگ الی با جهان بچه‌ها تأکیدی هوشمندانه می‌شود. الی اصلا به جهان بچه‌ها تعلق دارد؛ او معلم مهدکودک است و برای نجات یکی از بچه‌ها به آب می‌زند و بعد‌تر یکی دیگر از بچه‌ها که هنوز به حرف نیامده، پیام شوم مرگش را به جمع اعلام می‌کند؛ گونه‌ای خودآگاهی نهفته در متن که تصادف کودکانه مرگ الی را بدل به تصادفی انتخاب شده و عمدی می‌کند؛ معقول‌ترین تصادف ممکن در کنار دریا که این شخصیت را بدون هدر دادن زمان، از بازی بیرون می‌کند و مجال می‌دهد تا به بهانه نبودنش ایده‌های اصلی فیلم بیرون بزند؛ رابطه‌های از درون تهی زوج‌ها، تقابلشان با مفهوم مسئولیت و مضرات و مخاطرات رأی جمعی. با این تعبیر، الی هرچه که باشد یا هر نامی داشته باشد، دیگر چندان فرقی نمی‌کند مهم تنشی است که با رفتن او از راه می‌رسد؛ سفری که می‌توانست به کامل شدن جمع بینجامد (قرار ازدواج با احمد)،  یا بی‌نتیجه‌ای مشخص و تنها با فراغتی کوتاه و مفرح به پایان برسد، با رفتن الی به سفری نامعمول بدل می‌شود؛ درست معکوس کهن‌الگوی تکرار‌شونده سفر.
(در حضور دیگران، منظومه خرد، ۱۳۸۹)

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :