• پنج شنبه 11 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 30 رجب 1446
  • 2025 Jan 30
سه شنبه 20 مهر 1400
کد مطلب : 142716
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/BB0qY
+
-

زندگی پدیا/ مرگ ماهی

زندگی پدیا/ مرگ ماهی

مریم ساحلی

 مرده است. سرنوشت ماهی از مرگ آفرینشی هنری رقم زده. او کوچک و نقره‌فام بر بستری از شن‌های باران خورده ساحل، آخرین لحظات حیات را پشت سرگذاشته است. به گمانم تن خسته‌اش که از تقلا افتاد، نسیم آواز می‌خواند و گوش‌ماهی‌های دور و برش هنوز چشم‌انتظار معجزه‌ بودند؛ شاید دستی پیدا یا ناپیدا او را به زندگی بازگرداند.
زمان‌‌ به تماشا نشسته، بی‌ساعت نمی‌‌دانیم از ظهر گذشته یا هنوز تا رسیدنش فرصت هست. باران سر و صورت ساحل شنی را شسته و دریا موج می‌غلتاند روی موج. ابرهای سفید به ضیافت آسمانی آمده‌اند که تازه از بارشی پاییزی فراغت یافته و اما مرگ ماهی، خطی کج‌و‌معوج انداخته بر تمامی این شکوه.
ماهی بر بستری از شن، چشم‌ها را به تماشا می‌خواند؛ شنی که پس از باران به طاقه‌ای گشوده از حریر می‌ماند. تک‌تک گوش‌ماهی‌ها از حکایت مرگ این ماهی باخبرند، ولی ما دست به گریبان با حدس و گمان‌ حرف می‌زنیم. یکی می‌گوید: «دریا آلوده‌ است. حیوان خدا بیمار شده و مرده».
آن یکی هم اول عکس می‌گیرد و بعد سر تأسف به چپ و راست تکان می‌دهد؛« کسی چه می‌داند، شاید از صید صیادان جا مانده».
سومی هم یک‌بند، انواع پساب‌هایی که روانه دریا و تالاب می‌شوند را می‌شمرد و به شرح مصایب صید بی‌رویه و غیرمجاز پرداخته است.
من اما وسط همه حرف‌ها و احتمال‌های تلخ دلم می‌خواهد تصور دیگری داشته باشم؛ احتمالی ماورای همه اندوهی که آدمی روانه طبیعت ساخته است؛ احتمالی که نمی‌شود بلند بگویم: «شاید این ماهی می‌خواسته به تماشای خشکی بیاید. یک روز هوایی شده و گفته باید رفت. آن وقت همه توانش را جمع کرده و سینه‌خیز تا اینجا آمده و دم مرگ هم از این ماجراجویی پشیمان نبوده. یا نه... شاید این نقره‌فام کوچک، کاردستی پری دریایی نوجوانی بوده که یک شب آن را زیر نور فانوس دریایی با خمیر و پولکی که فقط پری‌ها دارند، ساخته و بعد در گرگ و میش بامداد، روی شن‌های ساحل جا‌گذاشته است».
 




 

این خبر را به اشتراک بگذارید