عاطفه چوپان| خط یک متروی تهران، قدیمیترین قابهای خاطرهانگیز تهران را در خود جای داده است. هیچکس آنچه در زمان مشروطه یا صدارت امیرکبیر بر این مناطق گذشته است را به یاد ندارد؛ جز چند عکس رنگورو رفته. روزگاری عکاسی پدیده رایجی نبود. تنها سوژههایی در قاب سیاه و سفید دوربینها جای میگرفتند که کسی در ارزش یا شگفتی آنها تردید نداشت. برخی از افراد، رویدادها و مکانها، این سطح از ارزش را در خود جای دادهاند و تصاویری از آنها باقی مانده که این روزها برای علاقهمندان به تاریخ یا تهران قدیم قابل توجه است. تاریخ ایران بعضا در نقاطی رقم خورده است که این روزها عکسهای رنگی، تصویر ایستگاههای مترو را در کنار آن به نمایش میگذارند. ایستگاههای تجریش، سعدی، امامخمینی(ره) و جوانمرد قصاب از همین ایستگاهها هستند.
ایستگاه تجریش
ایستگاهی در میان تاریخ
حوالی سال 455قمری کنار دهکده دزاشیب، دهکده طجرشت وجود داشت؛ دهکدهای که حالا تجریش نام دارد و یکی از مهمترین ایستگاههای مترو را در خود جای داده است. قطبالدین راوندی، مورخ، در شرح سلطنت طغرل سلجوقی آورده است: «آنگاه سلطان از تبریز بهسوی ری رفت تا زفاف به دارالملک باشد. اندک مایه رنج بر وی مستولی شد، به قصران بیرونی، به در ری به دیه طجرشت از جهت خنکی هوا نزول فرمود، چه حرارت هوا بغایت بود.» طغرل بعدها از این منطقه بهعنوان ییلاق استفاده میکرد. حتی زمانی که طهران به پایتخت قاجار تبدیل شد، تجریش هنوز منطقهای ییلاقی بهشمار میآمد. امامزاده صالح(ع) و بازار تجریش، شناسنامه کهنسالی این منطقه تهران هستند.
ایستگاه جوانمرد قصاب
میان افسانه و واقعیت
طغرل سلجوقی درنهایت میان منطقه تجریش جان سپرد اما در حوالی شهر ری به خاک سپرده شد؛ جایی که تاریخ و افسانه در هم میآمیزد و این روزها به نام جوانمرد قصاب شناخته میشود. جوانمرد قصاب یا ابوالعباس قصاب آملی، جایگاهی میان واقعیت تاریخی و افسانه محلی دارد؛ اما برخی از کتب تاریخی او را از یاران امام علی(ع) دانستهاند. در رسالهای درباره قصابان و سلاخان شرحی افسانهای درباره او آمده است: «کنیزکی از جوانمرد قصاب گوشت خواست اما به هر گوشتی که جوانمرد به او میداد، راضی نمیشد. جوانمرد خشمگین شد و پول او را پس داد. کنیزک که از ملامت و آزار آقای خود میترسید، گریه آغاز کرد. شاه مردان، علیبن ابیطالب که از آنجا میگذشت مشکل کنیز را دریافت و به جوانمرد گفت که به کنیز گوشت بدهد. جوانمرد که علی را نمیشناخت، دست خود را به علامتِ امتناع از قبول فرمان آن حضرت تکان داد. پس از آنکه حضرت رفت، قنبر به جوانمرد گفت: «تو شاه مردان را نشناختی؟» جوانمرد دو چشم خود را با کارد بیرون آورد و دست خود را با ساطور از تن جدا کرد و به قنبر گفت که او را نزد علی(ع) ببرد. حضرت علی فرمود چشمان و دست وی را در موضع خود بنهند، سپس فاتحهای خواند و بر جوانمرد دمید، فوراً چشمان و دست او درست شد». افسانهها، اغلب حکمتی د رخود پنهان کردهاند اما از این افسانه برای ما نام جوانمرد قصاب مانده است. اکنون ایستگاه جوانمرد قصاب نیز در این منطقه موردتوجه قرار دارد.
ایستگاه امامخمینی
فراز و نشیب در دل تاریخ
میدان امامخمینی هم از آن مکانهایی است که فراز و نشیب دورانها را به خود دیده است. این میدان زمانی با شکوهترین بناهای دولتی و بانکها را در گوشه و کنار خود جا داده بود. همچنین به این علت که محل نگهداری برخی تسلیحات جنگی بود، به میدان توپخانه معروف شد. حالا ایستگاه امامخمینی در کنار این تاریخ سراسر ماجرا و حادثه دایر شده تا زین پس خود نیز به بخشی از تاریخ بدل شود.
ایستگاه سعدی
قدیمیها خوب میشناسند
تقاطع خیابان سعدی و خیابان جمهوری، زمانی چهارراه مخبرالدوله نام داشت. حسینیه صنف لباسفروشان، درست روبهروی متروی سعدی قرار دارد؛یکی از قدیمیترین هیئتهای تهران که پررونقترین روزهای خود را میگذراند. تاریخچه این هیئت به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد. یکی از قابهای سیاهوسفید تهران، همان عکسی است که سال 1336 از مراجعان هفتگی این هیئت گرفته شد. بالا و پایین این شهر، مملو از خاطرات بیرنگ است.
شنبه 17 مهر 1400
کد مطلب :
142332
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/YEPNO
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved