گفتوگو با بانی ایستگاه صلواتی جوانان تهرانسر که ازاول محرم تا پایان صفر برپاست
این موکب ۶۰ روز میزبان بیخانمانهاست
مهدی اسماعیل پور
عشق به اهلبیت(ع) بهویژه امام حسین(ع)، بزرگ و کوچک نمیشناسد.
از کودک تا موسپید کردهها همه میخواهند به هر طریقی، به قدر توان و بضاعت خود گوشهای از کار بزرگ و عظیم برگزاری مراسم عزاداری «محرم» و «صفر» را بگیرند. یکی بیرق سبزعاشورایی را در دستههای عزاداری بلند میکند، یکی با زدن بر سینه و سر در زمره عزاداران حسینی قرار میگیرد و گروهی هم با برپایی هیئت و حسینیه و ایستگاههای صلواتی از عزاداران حسینی میزبانی میکنند.
مانند بچههای کوچه بیست و سوم بلوار اصلی «تهرانسر» که یک دهه است «ایستگاه صلواتی» خود را در محله برپا میکنند. بانی اصلی این ایستگاه صلواتی، «ابوالفضل نورمحمدی» و به قول معروف از بچههای دهه هفتادی است. ایستگاهی که از اول محرم تا پایان صفر، یعنی ۶۰ روز، چراغ آن روشن و در آن بر روی عزاداران حسینی گشوده است.
- از اول محرم تا ۲۹ صفر
ایستگاه صلواتی محله تهرانسر که امروز قدمت آن به ۱۱ سال میرسد ۲ پسر بچه ۱۳ ساله برپا کردند. ابوالفضل نورمحمدی درباره راهاندازی این ایستگاه به همشهری محله میگوید: «سال ۱۳۸۹ که ۱۳ ساله بودم با دوستم «علیرضا» تصمیم گرفتیم تا در ماه محرم ایستگاه صلواتی بزنیم و کار خیر و ثواب انجام دهیم. ۲ نفری در محله خودمان کار را آغاز کردیم و پس از جمعآوری پول و کمکهای مردمی، ایستگاه را برپا کردیم. هرچند پدر و مادرهای ما هم عاشق امام حسین(ع) هستند و مشوق ما برای انجام این کار بودند، اما ایده برپایی ایستگاه برای خودمان بود و همه کارها را من و دوستم و بچهمحلهایم انجام دادیم.
در سالهای نخست تنها چایی پخش میکردیم. به مرور بقیه دوستان و بچهمحلها اضافه شدند و در انجام کارها و تهیه بودجه ایستگاه مشارکت کردند. ۵ سال میشود که ایستگاه صلواتی از اول محرم تا ۲۸ صفر برپا و فعال است و در روزهای مهم، غذای نذری میدهیم. برای مثال، در روز «اربعین» هزار ساندویچ «فلافل» بین عزاداران حسینی توزیع کردیم. بعضی روزها غذاهایی مانند «عدسی» میدهیم. همه این غذاهای نذری را هم خودمان درست میکنیم و هرچند بعضی وقتها مادرهایمان کمک میکنند، اما همگی دستپخت خودمان هستند. بخشی از درآمدمان را در طول سال برای این کار کنار میگذاریم و نذر امام حسین(ع) میکنیم.»
- نذر بیبی شریفه به نیت ریشهکن شدن کرونا
اسم ایستگاه صلواتی کوچه بیست و سوم تهرانسر در محرم امسال، ماجرای شنیدنی دارد که نورمحمدی ایستگاهدار جوان، اینگونه روایتش میکند: «اسم ایستگاه ما از ابتدا تا امسال «علمدار» بود، اما به نیت ریشهکن شدن بیماری «کرونا» و اینکه محرم سال آینده به امید خدا در شرایط عادی برگزار شود، امسال اسم ایستگاه را به نام «بی بیشریفه بنت الحسن(ع)» گذاشتیم چون به ایشان لقب «طبیب اهلبیت» (ع) دادهاند. امیدواریم به برکت این ماههای عزیر و متبرک هم بیماران شفا پیدا کنند و هم کرونا ریشهکن شود و اوضاع اقتصادی مردم نیز بهتر شود و همه این سختیها و مشکلات به پایان برسد.»
- حق و حقوق همسایه را رعایت میکنیم
ابوالفضل و بچهمحلهایش در این ۲ ماه چند ساعت از وقت خود را در ایستگاه صلواتی میگذارند و از غروب تا شب مشغول هستند: «هر روز ساعت ۵ و نیم تا ۶ به ایستگاه میرویم، سماور را آب میکنیم و میگذاریم تا بجوشد. تقریباً ۲ ساعت زمان میبرد تا آب به جوش بیاید. پس از آن پذیرایی از مردم را آغاز میکنیم. معمولاً تاساعت ۲۰ و تا زمانی که آب سماور و چایی به پایان میرسد، در ایستگاه حضور داریم.
از ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه به بعد صدای سیستم صوتی را کمتر میکنیم تا مزاحمتی برای مردم و همسایهها نداشته باشد. دین و پیشوایان ما به رعایت حقوق مردم و همسایهها تأکید زیادی دارند و برای همین تلاش میکنیم تا حضور طولانی مدتمان سبب آزار و اذیت هیچکسی نشود. در این سالها همواره مردم محله حامی و مشوق ما بوده و هستند و غروبها برای چایی خوردن به ایستگاه ما میآیند.»
- حال ما را بتهر میکند
خدمت به امام حسین(ع) حال و هوای آدم را بهتر میکند و آثار و برکتاش را میتوان در زندگی مشاهده کرد. ابوالفضل هم باور دارد که ائمه(ع) هوای خادمان، عاشقان و شیعیان خود را دارند: «این ایستگاه را بدون اینکه نذر و نیازی کرده باشیم، برپا کردیم و تنها از روی عشق و علاقهای است که از همان بچگی به امام حسین(ع) و ائمه داریم.
هرچند هیچ چشمداشت و انتظاری در مقابلکاری که میکنیم، نداریم. اما اثرش را در زندگی خودمان دیدهایم. امروز هرچیزی که بهعنوان یک جوان ۲۳ ساله دارم، از برکت امام حسین(ع) است. اعتبار و آبرویی که در محله دارم خدمت به امام حسین(ع) به من داده است. در برپایی ایستگاه هم همواره هوای ما را داشته است. از این موارد زیاد اتفاق افتاده، اما تنها یکی از آنها را برایتان تعریف میکنم. در سالهای نخستی که ایستگاه را راهاندازی کرده بودیم، سنمان کمتر بود. پس از اینکه ۳۰ شب چایی دادیم، غیر از آب جوش دیگرهیچ وسیلهای برایمان باقی نماند.
چای خشک و قند و لیوان یکبارمصرف نداشتیم و هیچ پولی هم باقی نمانده بود که بتوانیم آنها را خریداری کنیم. ناراحت در فکر چگونگی تهیه این مواد بودیم که یک نفر به ایستگاه آمد و ۲ بسته چای و ۲ بسته لیوان یکبار مصرف و یک بسته بزرگ قند به ما داد. خودمان هم نفهمیدیم چه کسی بود و از کجا میآمد. موضوع دیگری هم که جا دارد به آن اشاره کنم این است که ایستگاه ما به پناهگاهی و مامنی برای کارتنخوابها و افراد بیخانمان تبدیل شده است. آنها همیشه برای خوردن چایی و گرفتن غذا و استراحت به اینجا میآیند. از اینکه ایستگاهی که متعلق به امام حسین(ع) است، پناهی برای مردم نیازمند شده برای ما جای خوشحالی دارد. چون بهعنوان خادم امام حسین(ع) در خدمت نیازمندان واقعی هستیم.»