• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
سه شنبه 30 شهریور 1400
کد مطلب : 141129
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/VOx49
+
-

الگوی عشق «پری ادیپال» در کمدی موزیکال آنت

مرداب عشق ویرانگر

یادداشت
مرداب عشق ویرانگر

 جمال رهنمایی- روانشناس

 زندگی پر فراز و نشیب یک زوج هنرمند که یکی خواننده سوپرانو و دیگری کمدین مشهوری است در فیلم «آنت» دستمایه بیان قصه نامکرر در قالب یک فیلم موزیکال شده است؛ لایه‌ای از عشق که مالامال از نارسیسیم، خشم، انتقامجویی، نفرت و حس مالکیت کودکانه در این بخش عمیق رابطه‌های انسانی است. هنری مک هنری یک کمدین متفاوت و محبوب است که روی صحنه نمایش‌های کمدی زندگی خصوصی خودش و احساسات شخصی‌اش را به عرصه عمومی آورده است. «آن» نیز خواننده‌ای مشهور با صدایی سحرانگیز و دلنشین است که هردو مورد علاقه مردم هستند. حاصل این عشق رمانتیک و خیال‌گونه ظاهرا «آنت» است. دختری که در میانه این زندگی شلوغ و پرسرعت مجبور است به سرعت بزرگ شود و بخش‌های کودکانه و رمانتیک عاشقی را به‌سرعت پشت سر بگذارد. عشق بدوی و نارسیستیک هنری کار دستش می‌دهد. ابتدا همسر و سپس رهبر ارکستر را به قتل می‌رساند و درحالی‌که با خوش‌اقبالی از چنگ قانون گریخته روی صحنه آخرین نمایش آنت در میان جمعیت هزاران نفری و پخش زنده میلیونی، راز مگوی او فاش می‌شود. عشقی ویرانگر، «آن» و دوست قبلی‌اش را که احتمالا پدر آنت نیز هست راهی گورستان می‌کند و هنری به حبس ابد در زندان قاتلان خطرناک محکوم می‌شود. در صحنه آخر فیلم آنت که حالا دختری 4ساله است در نقش ناظر خردمند این عشق تراژیک حاصل این عشق پری ادیپال را برای هنری تعریف می‌کند. هنری در مسیر این عشق ویرانگر به انسانی تبدیل شده که نمی‌تواند دوست داشته باشد و عشق بورزد. او محکوم به زندگی در تنهایی است و دیگر کسی برای دوست‌داشتن باقی نمانده است. آنت به هنری می‌گوید: «تو دیگر کسی را برای دوست‌داشتن نداری، متأسفم بابایی ولی این یک واقعیته».
آنچه ما به‌عنوان معنای واژه عشق تصور می‌کنیم مفاهیم متعدد و اغلب متناقضی را در خود جای داده است. عشق پری ادیپال یا همان عشق ابتدایی و بدوی هیجانی سرشار از نارسیسیم ابتدایی، احساس نیاز و حس استثمارگرانه و خشن مالکیت است. معشوق چون نیاز را برآورده می‌سازد و به عاشق حس بودن و کامل‌بودن می‌دهد، پرستیدنی و دوست‌داشتنی است. این دوست‌داشتن تنها متوجه معشوق نیست بلکه دوست‌داشتن بخشی از خودمان نیز است که کامل و دوست‌داشتنی نیست. لاکان که توصیف‌های فراوانی از اینگونه عشق‌ورزی ارائه داده، این سطح عاشقی را اینگونه بیان می‌کند: «عشق‌دادن چیزی است که نداریم، به کسی که آن ‌را نمی‌خواهد». آدام درایور یا همان هنری وقتی با عواقب این عشق ویرانگر آشنا می‌شود، در تنهایی و زندان با لایه‌های سازگارانه‌تر و سالم‌تر عشق آشنا می‌شود؛ عشقی که تنها از روی نیاز نیست و لایه‌هایی از دوست‌داشتن را نیز در خود دارد. آنت که شاهد صحنه‌های قتل توسط پدرش بوده دیگر قادر به دوست‌داشتن هنری نیست. او به‌صراحت از انتقام سخن می‌گوید و تصمیم می‌گیرد الگوی این عشق ادیپال را نبخشد. هرچند می‌داند بدون بخشش و دوست‌داشتن زندگی چیز زیادی برای ارائه‌دادن به آدمی ندارد. آنت یک درام موزیکال و تراژیک با پایانی تلخ است که قصه عشق ابتدایی را روایت کرده است. عشقی که ما در کودکی برای زنده‌ماندن به آن نیاز داریم. اما در عبور از مرحله بدوی و ادیپال، بهتر است به عشق بالغانه تبدیل شود وگرنه به ویران‌کننده زندگی تبدیل می‌شود. صحنه پایانی فیلم نمایش سمبولیک این عشق بیمارگون است. خانه‌ای متروک که استخر را لجن گرفته و از زیبایی و طراوت ویلای بزرگ و زیبای زوج موفق چیزی جز خرابه‌ای متروک بر‌جای نمانده است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید