همان اول که خبر منتشر شد، گویی همه کارنامهها مُهر تجدید در شهریور خوردند و همه مسئولان آموزش و پرورش یک ضرب مردود شدند.
حالا اما یا خبر اصلاح شده یا خود خبر، باعث اصلاح شده است. هرچه بود همین جمله نقل شده در خبر، بدون مواجهه با دفتر مدیریت مدرسه کافی بود تا زلزلهای در حمایت از مادران، گسلهای بیتوجهی یا بیاحترامی را بجنبانند.
اصل خبر این بود که مادران برای دریافت کارنامه و مدارک تحصیلی فرزندشان نمیتوانند شخصا اقدام کنند و البته حالا که شما این جمله را میخوانید، اصلاحیهای از سوی مدیرکل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات آموزش و پرورش منتشر شده که
تأکید کرده چنین موضوعی، وجاهت قانونی ندارد و اگر مدرسهایچنین رفتاری با والدین دانشآموز انجام داده باشد پیگیری
خواهدشد.
میتوان حدس زد که ممکن است شخصی به دلایل قانونی یا اختلافات و معضلات کیفری و دادگاهی با مشکلاتی در زمینه سرپرستی فرزندش- شما بخوانید دانشآموز مدرسه - روبهرو باشد، اما راستش را بخواهید، این چند جمله را فقط از این بابت مینویسیم که معترف شویم، دستان مادر چنان متبرک است که لیاقتش در آغوش کشیدن فرزند است و کارنامه و پرونده پیش چشم این اعتبار هیچ است.
خواستیم بنویسیم مادر، شما کارنامه مرا بگیر، شما دستم را بگیر، شما رهایم نکن...
زندگی پدیا/ کارنامهام را بگیر...
در همینه زمینه :