• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 9 شهریور 1400
کد مطلب : 139242
+
-

بوک مارک/ نان سال‌های جوانی

هاینریش بل

 آن وقت‌ها، وقتی در خانه خودمان زندگی می‌کردم، کتاب‌های پدرم را بلند می‌کردم تا نان بخرم. کتاب‌هایی که او خیلی به آنها علاقه داشت. کتاب‌هایی که در زمان تحصیلش به خاطرشان گرسنگی را تحمل کرده بود، کتاب‌هایی که بابت‌شان پول 20 عدد نان را پرداخته بود، من به قیمت نصف نان می‌فروختم. من کتاب‌ها را بدون انتخاب بر می‌داشتم، معیار انتخاب من تنها قطر آنها بود. پدرم آنقدر کتاب زیاد داشت که فکر می‌کردم کسی متوجه نخواهد شد. تازه بعدا فهمیدم که او، تک تک کتاب‌هایش را همچون چوپانی که گله گوسفندانش را می‌شناسد، می‌شناخت و یکی از این کتاب‌ها، خیلی کوچک و کهنه و زشت بود. من آن را به قیمت یک قوطی کبریت فروختم. اما بعدا اطلاع پیدا کردم که ارزش آن، یک واگن پر از نان بوده است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید