علیرضا شیری از راههای زنده نگهداشتن امید در روزهای سخت میگوید
فرار از موج ناامیدی
خبرهای تلخ و ناراحتکننده یکی بعد از دیگری منتشر میشوند و ما هر روز در معرض هجوم تلخیها و اندوهی هستیم که به سلامت روان، شادی و آرامش ما حمله میکنند.زمانهایی هست که سختیهای زیاد، تلخیهای پشت سر هم، غمها و سوگواری متوالی انگار ما را از روزهای روشن زندگی، به شبی تاریک و طولانی میبرد. اینجور وقتها حس میکنیم دیگر هیچچیز قرار نیست شادی را به ما برگرداند و لذتهای گذشته خیلی دور هستند. با اینکه نمیتوانیم بگوییم بالاخره یک روز شادی میآید و برای همیشه ماندگار میشود، با اینکه ادعای حل شدن همه مشکلات یک دروغ بزرگ است اما با شناخت خودمان و پیدا کردن لنگرهایی که ما را از غرق شدن در ناامیدی و اندوه نجات میدهند، میتوانیم شب تاریک را به صبح روشن برسانیم.علیرضا شیری، طبیب و طرحواره درمانگر که این روزها درسگفتارهایی را با همین موضوع برگزار میکند، از شناخت و بالا بردن آگاهی برای عبور از شب تاریک روح میگوید.
نقطههای روشن در تاریکی
لنگرهایی در زندگی هر کدام از ما وجود دارد که ما را از غرق شدن در ناامیدی و اندوه نجات میدهد. چیزهایی مثل خاطرات، اشیا، آدمها، فیلمها و... به زندگی هر کدام از ما معنا میدهند. همین حالا میتوانید از خودتان بپرسید یادآوری چه چیزی باعث میشود با خودتان بگویید: این زندگی ارزشاش را داشت؟ در لحظهای که ناامیدی، فشار و ناخوشی، از وجود ما راهزنی میکند، یادآوری همین چیزهاست که باعث میشود ما دوباره نفس بگیریم و نجات پیدا کنیم. لنگرها همان چیزهایی هستند که باعث میشوند ما از انبوه تلخی و ناامیدی و از شب تاریک روحمان عبور کنیم.
داراییهای همیشگی
ما باید برای سفر طولانی زندگی، توشهای برای خود آماده کنیم و لنگرهایمان را پیدا کنیم. در این راه نباید اجازه دهیم هیچ فرد یا اتفاقی، این لنگرهای شخصی را برایمان بیارزش و بیمعنا کند. این نجاتدهندههای شخصی در واقع هدیههایی از طرف پروردگار هستند و نباید آنها را از دست دهیم. در مقابل باید تلاش کنیم نقطههای امیدبخش زندگی هیچکس را از او نگیریم بلکه برعکس، با شفقت به آنها در ساختن یا پیدا کردن این نقطهها کمک کنیم. برای هر فرد، آن نقطه امیددهنده شخصی و منحصربهفرد است؛ برای یکی لحظه تولد فرزندش است و برای دیگری موقع شفای یک بیمار عزیز. این لنگرها شبیه داراییهای همیشگی هستند، داشتههایی که باعث میشوند در سختترین شرایط بتوانیم بهخودمان بگوییم: شاید الان هیچچیز ندارم، اما یک روز در آن لحظه نجاتدهنده، باارزشترین چیز را داشتهام.
نسخه خودتان را پیدا کنید
ممکن است اطرافیان برای اینکه از حالت ناامیدی و اندوه خارج شوید، به شما دلگرمی دهند و چه بسا تواناییها و زحماتتان را به شما یادآوری کنند. اینطور وقتها خودتان بهتر از همه میدانید که این دلگرمیها چاره اساسی نیست و باید تصمیمهای جدیدی بگیرید تا به زندگیتان معنا دهید. باور کنید که هر کدام از ما در این دنیا، یگانه و منحصربهفرد هستیم. این باور باعث میشود به این نتیجه برسیم که باید نسخه خودمان را پیدا کنیم. ما توانایی تغییر بخشی از زندگی خودمان را داریم و باید برای تغییر همین بخشها تلاش کنیم. این تصور که معجزهای ممکن است و همهچیز میتواند زمین تا آسمان بهدست ما عوض شود، ممکن است به توقعات نادرست از خودمان منجر شود و سرخوردگی در پی داشته باشد. در عوض تمرکز روی توانگر شدن و کنترل آنچه در اختیار ماست، میتواند از شعله کوچک امیدواری درون ما مراقبت کند.
دوری از هجوم اخبار منفی
قرار گرفتن در معرض تلخیها و اخبار منفی، دلیل مهمی برای هجوم اندوه به ماست.مغز ما یک خطای شناختی دارد و آن هم گرایش به اخبار منفی است. مغز ما در بین دادههایی که درباره یک شخص یا موضوع به او داده میشود، نکات منفی را با سرعت بیشتری کد میکند. این روزها که دسترسی به اطلاعات و اخبار بسیار راحت است، ما در معرض شنیدن حجم زیادی از اخبار منفی آن هم به تکرار هستیم. برای مراقبت از خودمان، بد نیست عضویت در گروهها و کانالهای خبری را محدود کنیم. ناچاریم بپذیریم تلخیها و اتفاقات بد بخشی از واقعیت زندگی است. البته که قرار نیست نسبت به اتفاقات اطرافمان بیتفاوت باشیم اما غصه خوردن و خودآزاری و رد کردن حد و مرزها، تنها به روح ما آسیب میزند. اگر بلد نباشیم شادمانی را از درون تجربه کنیم، هرگز نمیتوانیم دیگری را شاد کنیم و فرد نیکوکاری باشیم.
انتخابهای آگاهانه
برای شفای ناامیدی، باید حواسمان به انتخابهایمان باشد، از افرادی که اطرافمان هستند گرفته تا خبرهایی که میخوانیم، همه انتخابهای ما اهمیت دارند. گاهی خودمان ناامیدی را به زندگی راه میدهیم و خبر نداریم. بله درست است که با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود، اما داشتن پشتوانهای از احساسات و نگرشهای مثبت باعث میشود مواجهه منطقی با ناامیدی داشته باشیم و در واقع در برابر لشکر ناامیدی بهراحتی تسلیم و شکستخورده نشویم. پیدا کردن دلخوشیها و دلگرمیها در میان تلخیها و غمها، شاید آسان نباشد، اما هرگز ناممکن نبوده و نخواهد بود.
رؤیاها هزینه ندارند
خیلی از نقاط روشن پیش چشم ما، تنها در رؤیاهای ما میدرخشند و در واقعیت، لااقل تا امروز آنها را تجربه نکردهایم.خبر خوب اینکه برای رؤیا ساختن قرار نیست هزینه دهیم، جادوی ذهن ما میتواند بهترینها و قشنگترینها را بدون هیچ هزینهای تصویر و تصور کند. ساختن رؤیا میتواند در وجود ما امیدواری ایجاد کند. اینجاست که وقتی همه در حال خاموش کردن چراغ هستند، ما با رؤیا داشتن چراغی برای خود روشن میکنیم. فکر کردن به رؤیاها لذتبخش است و با این کار میتوان فشار روحی وحشتناک زندگی را تحمل کرد. شاید این حرفها شبیه توصیههای انگیزشی بیپایه بهنظر برسد اما واقعیت این است که وقتی در حال غرق شدن هستیم، هر تختهپاره روی آب میتواند قایق نجات باشد.
غمهای سالم و ناسالم
شاید برایتان تازگی داشته باشد که بدانید غمها هم، سالم و ناسالم هستند.مراقب غمهای ناسالم زندگی باشید که این دسته از غمها، با خودشان ناامیدی و درجا زدن به همراه میآورند. غمهای ناسالم میتوانند فرد را به فلج روانی دچار کنند درحالیکه غمهای سالم، به پویایی منجر میشوند، مثل اندیشیدن به مرگی که به خوب زندگی کردن میرسد. خیلی اوقات عادت داریم غمهای ناسالم را به دیگران هم منتقل کنیم، برایشان از بدبختیها و تلخیها بگوییم و آنها را در معرض هجوم اندوه قرار دهیم. برای حفظ سلامت روان خودمان و دیگران و برای زنده نگهداشتن امید، باید بپذیریم که واقعیت زندگی تنها اتفاقات تلخ نیست و بسیار اتفاقات باشکوه هم در حال رخ دادن هستند. تنها باید به روحمان اجازه دهیم با خبرهای خوب هم روبهرو شود.